من امشب دچار این تردید فلسفیام که عشقبازی با یک قدیس چه فرقی دارد با عشقبازی با یک روسپی.
دارم از دست میروم امشب. ای همهی کسانی که میشناسیدم، ای کاش، کمی، فقط کمی، به من وقت استراحت میدادید. و اگر ندهید که میدانم نمیدهید، چون هرگز نمیدانید که با کدامیک از شما هستم و از کدامیک انتظار دارم، وقف خواهم کرد. و هرگز نمیدانید و نخواهید دانست که چه چیزی را وقف خواهم …
ممکن است در شبی که تو از تولد خدا حرف میزنی، شیطان در میان همهی مردم نشسته باشد و نقشهای بپروراند که در تو نفوذ کند. او با هر ترفندی که شده به سراغت میآید و تو گیر خواهی افتاد. شیطان چنان خواهد بود که دوستش خواهی داشت، به خاطرش کسانی را خواهی رنجاند و …
دیدهاید در بعضی فیلمها، اتاقی هست که صاحبخانه درش را باز نمیکند، چون طرف را به گذشته و خاطرات آن پیوند میزند. این اتاق هم توتم و هم تابوست برای این فرد. من خانه ندارم، اما در اتاقم کمدی هست که درش را باز نمیکنم، چون از عشق فراموش شدهای که در آن هست میترسم. …
حتما بوده زمانی که بدنتان خیلی کوفته شده و در یک لحظهی آسمانی، کسی پیدا شده که پشتتان را بمالد. معمولا این کار از دست مادربزرگها، مادرها و یا همسر آدم برمیآید. و چه زمانی است آن زمان. میخواهم بگویم وقتی هم هست که ذهن آدم خسته است و در این وقت، گوش سپردن به سخنان کسی که آن چیزی را میداند که …
امروز بر خلاف دیروز، ظاهرا روز خوبی است. هر چند که برایم هزینه داشت. اول اینکه: هوا بارانی و تازه است. دوم اینکه: بعد از سه سال مقاله و یادداشت نوشتن در عرصهی مطبوعات، کارت «انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران» را دریافت کردم. چیز مهمی نیست اما به درد من میخورد. سوم اینکه: کارت IFJ یا …
۱- هر چقدر دست به عصا راه میروم، باز کسانی را از خودم میرنجانم. متاسفم. ۲- در بخش: گالری، دنیاهای موازی با دنیای ما، مردم… ۳۰ عکس از مردم ایران گذاشتهام.
این روزها دوباره سریال بوعلی سینا از تلویزیون پخش میشود. من هر بار که این سریال پخش شده، به طور تصادفی آن را دیدهام. و هر بار و در هر قسمت، تحت تاثیر قرار گرفتهام، بغض کردهام و گاهی نیز پنهانی گریستهام. اگر خدایی هست، من از او به این دلیل متشکرم که کسی مثل …
کتابی را که با همکاری سرکار خانم «پرتو حسنیزاده» در رابطه با آثار ثبت شده در فهرست میراث جهانی نوشتهایم، تمام شد. اما هنوز کارهای کوچکی دارد که باید انجامش دهیم. ۹+۱ هم عنوانی است که برای کتاب انتخاب کردهایم. دلیلش هم این است که شرح ۹ اثر ثبتی و ۱ اثری که سال بعد (به احتمال زیاد) به …
عکسهای دو سفر اخیرم را در بخش گالری همین سایت (پایین صفحه، سمت راست) و در آدرسهای زیر گذاشتهام: ۱- گالری – دنیاهای موازی با دنیای ما – مراسم – عروسی در گیلان ۲- گالری – دنیاهای موازی با دنیای ما – قبرستان – لرستان ۳- گالری – دنیاهای موازی با دنیای ما – پاییز ایران
بعد از چهار روز، از مسافرت برگشتم و چیزی برای نوشتن ندارم و این آزارم میدهد. همه کارهایم بر روی هم تلانبار شده و با این حال، از هیچ یک از علاقههایم کاسته نشده. خروجی ندارم و این یعنی انفجار در ذهن خستهام. تا خودم را پیدا کنم که شاید نکنم، فرصت میخواهم.
“هرکسی ممکن است به ملکوت خداوند داخل شود جز یک دسته از انسانها، روزنامه نگاران.” این سخن «کی یر که گارد»، فیلسوف و نویسنده دانمارکی است. بدون تفسیر!، دوستان میدانند که من یک روزنامه نگارم.
من در فرهنگ “دو گانگی” زاده شدم. در دیار من برای خدا سر میبُرند و اگر لازم باشد سر خدا را هم میبُرند. در دیار من، آب دهان بندهی خدا مقدس است و اما گاهی خود خدا هم بی ارزش. در دیار من، اهریمن و اهورامزدا برادران دوقلویند. من در فرهنگ “قربانی” زاده شدم. در …