حبس ابد

گفتم رخت سفید به تن کنم که نیمی از سفیدبختی را تجربه کرده باشم. اما از بخت سیاه، آن هم کفن شد. ………………………………………. دست زمستان تنگ است و درخت لخت! تا بهار بیاید و رخت نو ببخشد. ………………………………………. کلاه خودت را قاضی کن! من خودم را کشته‌ام برای تو. قتل عمد! فرصت قصاص که نداری، …

اندام

بدن در حالت کلی دو گونه ارگان/اندام دارد؛ خودکار و غیر خودکار. جالب است که، اندام‌هایی که به مرکز بدن نزدیکترند از ما دستور نمی‌گیرند و خودکارند (معده، قلب، دستگاه گوارش و…)، ولی به اندام‌های انتهایی بدن (آنها که از مرکز کالبدمان دورترند) همچون دستها، پاها، انگشتان، چشم‌ها، گردن و زبان باید فرمان داد و …

شهر جرم

نوشته بود: «از آینه بپرس نام نجات دهنده‌ات را» اما، مدتهاست که نقش آینه پرترۀ توست. ………………………………………………… پرسیده بودی، چگونه تو را به خاطر خواهم آورد؟! با صدای پاندول ساعت دیواری خانه، آن ثانیه‌های طپش سر بر سینه‌ات را ………………………………………………… این شهر خودش مجرم است! که تو در آن آزادی و من در بند توام. …

گزارش رونمایی دو کتاب در شهر کتاب اهواز

شامگاه نهم بهمن‌ماه ۱۴۰۳، شهر کتاب اهواز میزبان آرش نورآقایی، مدیرمسئول فصلنامهٔ میراث و گردشگری گیلگمش و انتشارات نوسده و سولماز اصل دینی، نویسنده و جهانگرد بود تا از «چگونه نوشتن از سفر» صحبت کنند.بانو بهنوش بُساک کاظمی، سرپرست مجتمع فرهنگی هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان اهواز در بخش آغازین این رویداد ضمن …

کتاب «مِستر ساسان» منتشر شد

کتاب «مِستر ساسان» در قالب منتخبی از مجموعهٔ خاطرات مستند و شفاهی استاد ابوالقاسم ساسان، از راهنمایان گردشگری پیشکسوت ایران در ۱۰۳ صفحه و مصور، با بازنویسی و گردآوری امیربهادر کریمی و به همت انتشارات نوسده منتشر شد. کتاب «مِستر ساسان»، بخشی از خاطرات سامان‌یافتهٔ ایشان است؛ خاطرات آنهایی که با راهنمایی او میهمان ایران …

گزارش وبینار مهمان‌نوازی: هنر و معماری

کمیتهٔ مهمان‌نوازی شبکه متخصصین گردشگری فارسی‌زبان (شگرف) در ۲۶ دی‌ماه ۱۴۰۳ با برگزاری وبیناری به بررسی نقش هنر و معماری در مهمان‌نوازی پرداخت.آرش نورآقایی، مدیرمسئول فصلنامهٔ میراث و گردشگری گیلگمش و نشر نوسده از جمله سخنرانان این جلسه بود.ایشان در مقدمهٔ گفتار خود به جذابیت معنایی واژهٔ «مهمان» در زبان فارسی پرداخت. او هم‌چنین مهمان‌نوازی …

خیلی کوتاه، کمی ادبی

کتاب «خیلی کوتاه، کمی ادبی» منتشر شد. کتاب «خیلی کوتاه، کمی ادبی» به نویسندگی آرش نورآقایی در ۷۲ صفحه توسط انتشارات نوسده منتشر شد.این کتاب شامل کوتاه‌نوشت‌هایی‌است که همچون عصارهٔ خاطرات در ذهن نویسنده ته‌نشین شده‌اند.کتاب حاضر در پیِ کتاب »از دل ایران تا تن جهان» چکیدهٔ دریافت هستی‌شناسانه از لحظات پرشماری‌است که او تاکنون …

مرگ بَرتن، زندگی فروتن

متنی که در زیر می‌خوانید، یک تحلیل نمادین است نه یک «استدلال استقرائی» یا «استدلال استنتاجی». آنچه در جامعهٔ ایران شاهد هستیم، بزرگداشت «مرگ» است؛ روندی که از چند دههٔ پیش شروع شده و امروز به اوج خود رسیده است. به عنوان کسی که در این جامعه زندگی می‌کنم، احساس می‌کنم در سال‌های زندگی‌ام، به …

شارلاتانیسم فرهنگی

چند روز پیش دعوت بودم به یک همایش که محتوایش می‌بایست علمی-فرهنگی می‌بود، در مکانی که از قضا نامش بسیار پرطمطراق است. به جرأت می‌توانم بگویم از دو ساعت و نیمی که در جلسه حضور داشتم به اندازهٔ تعداد انگشتان یک دست، جملهٔ ارزشمند نشنیدم. ولی تا دلتان بخواهد ادعا، و سخنان کم‌ارزش و پوسیدهٔ …

بررسی واژه‌های «میهمان» و «میزبان»

چند روز پیش در زمان وبینار «مهمان‌نوازی: هنر و معماری» در ابتدای صحبت‌هایم به واژه‌شناسی مهمان/میهمان پرداختم و از طرفی به واژهٔ معادل آن در انگلیسی یا همان Hospitality (از ریشهٔ ospitalité و hospitalitem و hospes و oste و hoste و hôte و ghos-ti- (این آخری واژه‌ای هندواروپایی به معنای «غریبه» است)) هم اشاره کردم. …

ادعای ما و عمل آنان

بالاخره در روز یکم ژانویهٔ ۲۰۲۵، دو کشور رومانی و بلغارستان بعد از ۱۳ سال انتظار، به عضویت کشورهای «شنگن» درآمدند؛ خبری قابل توجه برای رونق گردشگری این دو کشور و حتی خبری خوب برای دفاتر خدمات مسافرتی ایرانی در راستای برنامه‌ریزی مقاصد جدید در تورهای خروجی. اما اصل هدفم از بیان این خبر موضوع …

جهان بی‌نوای ما

خواب دیده‌ام بیدار شده‌ایم. ……………………………… فقط از دستِ خالی من و «دو تار» از زلف تو جهان دیگر پر از مشتی بی«نوا» نخواهد بود. ……………………………… میهنم!در پیشگاه آن رود مرزی و آن درخت کهنسال، کلاه از سر برمی‌دارم و جیب‌هایم را خالی می‌کنم.و در خوانش زیارتنامۀ نامشان اِعراب می‌گذارم که غلط نخوانم نه «اَرَس» را …

دو جستار خیلی کوتاه دربارۀ باغ و خوردن

در قصه‌های آفرینش، باغ سرمنشأ است، آدمیزاد در آنجا بود قبل از هبوط.  در همین راستا می‌توان باغ ایرانی را مصداق سرمنشأ دانست و از آنجا که با پیرامونش دیوار محصور است و فقط رو به آسمان باز است، گویی در اندیشهٔ معراج است در همان مسیر هبوط. یعنی این باغ در زمین، نقطهٔ نظیر …