خیلی از آدمها سفر میکنند! ولی بیشترشان فرق بوی شهرها را نمیفهمند، از بس که بوی ادکلنهای فرودگاهها را توی دماغشان میکنند.
جان را که خدا نداده است! تو میدهی… وقتی اسمت را صدا میزنم و جواب میدهی: «جان!» …………………………………………… گفت ما حالا دیگر با هم نان و نمک خوردهایم! ولی راستش ما فقط همدیگر را بوسیده بودیم. …………………………………………… در کشور تو، دو نفریم.
بوسه بر لبش؛ وردخوانی منِ سالک است در مناسک شرفیابی تنش …………………………. گفتم کجا ملاقاتت کنم؟ گفت در کاخ زرین! منظورش پاییز بود. گفتم چه زمانی؟ گفت ناشتا! منظورش در بستر آغوش بود. …………………………. دستان راهبلدم همه شب گم میشوند! امان از کوچههای مرموز پرپیچ گیسوانت …………………………. دَم کشیدهای در جانم وگرنه من چرا این …
اگر بخواهم همهٔ این فیلم شاعرانه را در یک کلام خلاصه کنم، چنین خواهم گفت: فیلم گویی هزینهٔ هنگفت زندگی در ایران به شیوهٔ این مصرع از شعر حافظ، که «گل در بر و می در کف و معشوق به کام» است را بررسی میکند. از نوع دیگر، برخی از فرازهای فیلم را میتوان با …
مدیرمسئول فصلنامهٔ میراث و گردشگری گیلگمش و مدیر نشر نوسده، آغازگر مجموعهٔ سمینارهای تخصصی در همایش «صلح و گردشگری» بود. او صبح دوشنبه، ۹ مهرماه ۱۴۰۳ در «خانهٔ اندیشمندان علوم انسانی» از تمهای مختلفی گفت که سازمان جهانی گردشگری از ابتدا تاکنون به ویژه در ارتباط با صلح برگزیده است. به گفتهٔ آرش نورآقایی، سازمان …
گفتمش ایرانگردم و نامش ایران بود! ………………………………………… با لبخند مهر آغاز کردی و به داغ آذر نشاندی و من هنوز بر این باورم که تو از بهار بهتری. ………………………………………… در قلب بهمن، فقط تیر آغوشت زندگی میبخشد. ………………………………………… برای کشیدن نقاشی خوشرنگ خیالم تو همچون پالت پاییز جنگلی. کنار دستم باش، همین کافی است! ………………………………………… …
گفت: برنامهات برای فردا چیست؟! گفتم: در گوشهای خلوت کنم، بنشینم، سیگاری بگیرانم و در دودش گم شوم.
ما همانیم که میخوریم آدمی که متولد میشود، اولین فعالیتش بعد از نفس کشیدن، عمل «خوردن» یا همان «نوشیدن» شیر است، و بهطور طبیعی باید از مادری بنوشد که از او متولد شده است. در حالت کلی نیز، همگی انسانها در همۀ عمرشان از همان منبعی میخورند و مینوشند که در آن شکل گرفتهاند و …
پانزدهمین شماره از مجلهٔ فارسی میراث و گردشگری گیلگمش در ۱۷۶ صفحه با سردبیری «سمیرا محبعلی» منتشر شد. در این شماره با گذر از چهارراهِ کورهراهها، پا به شاهراه خوراک گذاشتهایم؛ چرا که گویی چونان همهٔ آنچه که میخوانیم، «ما همانیم که میخوریم».در این شماره از مجلهٔ گیلگمش فارسی پس از شرح اجمالی اهم فعالیتهای …
پدیدهٔ «سفر کردن» یک «سنت» بوده است که امروزه به «صنعت» (گردشگری) تبدیل شده است. تاریخ سنت سفر در جغرافیای ایران به چندین هزاره قبل بازمیگردد. یافتههای باستانشناسی در برخی از تپههای باستانی ایران گواهی سفر از/به دوردستهاست. وجود بنای کاروانسراها (هتل امروزی) و همچنین واژههایی همچون کاروان (تور امروزی) و کاروانسالار (راهنمای سفر امروزی) …
کتاب مصور «تاریخچه و تکامل گردشگری» در ۳۱۶ صفحه، توسط نشر نوسده متتشر شد. این کتاب برگردانی از کتابThe History of Evolution of Tourism (2022) است که توسط «حمیدرضا پوربرات ابوزیدآبادی» ترجمه شده است و «پرتو حسنیزاده» آن را ویراستاری کرده است. علاقهمندان این حوزه طی هفت فصل مندرج در این کتاب، ضمن آشنایی با …
چشم نمیشود برداشت، از چشمانداز چشمانت
شاید «۴۰» عدد خوبی باشد برای دیدن سن تغییر، از انگشتان آن جَدّی که دانههای تسبیح را میغلتاند تا انگشتان نوهای که صفحات موبایل را ورق میزند. انگار انگشتان همواره «اعتیاد» دارند، که زمانی آن را «اعتقاد به خدای آفریننده» میخوانیم و زمانی «اعتماد به آفریدهٔ بشر» میدانیم.