بارها و بارها در صحبتها و سخنرانیها از عبارت «حکمت کهن، منظر جدید» استفاده کردهام؛ عبارتی که عنوان یک کتاب مرتبط با باغ ایرانی است و سالها پیش منتشر شده است. دلیل استفادهام از عبارت بالا، توصیف لزوم تولید محصولاتی است که بنمایه یا بهعبارتی کانسپتشان در میراث، فرهنگ یا زندگی روزمرهٔ پیشینیان وجود داشته، …
در میانۀ واپسین روز از آبان ۱۴۰۲ فرصتی دست داد تا به دعوت انجمن علمی جغرافیا و برنامهریزی دانشگاه تهران سخن از چرایی و چگونگی تولید محتوای گردشگری به میان آید.آرش نورآقایی، مدیرمسئول فصلنامۀ میراث و گردشگری گیلگمش و نشر نوسده در مقدمۀ این جلسه به شرح چیستی و لزوم تولید محتوا پرداخت.او نظر مخاطبین …
کتاب «رؤیای سفر، وین» به عنوان سومین جلد از مجموعه کتابهای راهنمای سفر به شهرها و کشورها توسط شرکت خدمات مسافرت هوایی و جهانگردی اسرا پرواز (ایوار) در ۲۸۸ صفحه با همکاری انتشارات نوسده منتشر شد. نیاز به توسعهٔ مقاصد سفر امن در نقاط مختلف جهان از یک سو، و اهمیت جلب رضایت مسافران و …
در آن جهان سیاه و سفید چشمانت روزگار میگذرانم، از دل شام تا کنارۀ بام. ……………………………………………………… همۀ بلیطهای نمایش را خریدم تا تنها تماشا کنم آن اجرای عصر جمعۀ پاییزت را. آنچه دیدم، رقص خیالانگیز دود عود بود زیر نورافکن آفتاب از کنار پردۀ کناررفتۀ پنجره. سناریو این بود: بوی تنت، آرامِ بودنت ……………………………………………………… خواندن …
این بار با رقص و شادی «به سوی رستگاری میشتابند»، مردمانی که از کودکی «حی علی فلاح» را دریغ کردند برایشان.
ویتنام خوشایندترین ترکیب با حروف ویتامین است بیشک. معاشرت با این کشور، حتی اگر یک بار اتفاق بیفتد، ارزش حیاتی دارد برای روح آدمی، چنانکه واژهٔ vita به معنای زندگی است در عبارت vitamin. این مقصد قطعا مکمل است برای اهالی سفر؛ چنانکه هر زن و مردی، مکمل یکدیگرند در این کشور برای هر کاری. …
در هم تنیدهست «شب» با یاد «او» چه «آشوب» خوبی! ………………………………………………………….. پشیمانم! برمیگردم از بنبست بزرگراه جهان به پهنای کوی دلدار ………………………………………………………….. ببین! این پاییز کیمیاگر، طلا کرده آن «تحفهٔ درویش» را!
#سعدی در یکی از غرلیاتش چنین سروده است: مهربانی ز من آموز و گَرَم عمر نماند به سر تربت سعدی بطلب مهرگیا را اگر کمی خلاق باشیم، کاشتن #مهرگیاه در اطراف آرامگاه او چندان کار سختی نیست؛ یکی از ایدههایی که میتواند ما را با مفاهیم و کانسپتهای پیشینهدار کشورمان بیشتر آشنا کند. طرفه اینکه، …
پرسید از جغرافیای خاورمیانه گفتم، آن نقشۀ بحری در سرآستین کودکان، با حقآبۀ اشک چشمشان …………………………………………………………………….. زمین با آن وسعتش فقط یک ماه دارد من اما، دو ماه! تیرم به سمت دیگران، مهرم سوی توست. …………………………………………………………………….. آخر چگونه؟! همۀ وجودم شور میشود در حضور شیرینت
آن پشت یک دنیا دلهره است، بگذار پردهپوش بماند. …………………………………………………………. گفت «خیر» ببینی ولی «خیر» شنیدم! …………………………………………………………. پاییز را به دیدار درختان اناری که میوهشان شکاف برداشته دوست دارم، گویی مکرر لب توست که از شاخهها دمیده.
«بقعهٔ شیخ صفی» عالیترین مصداق «چشم جادو مال تو، دل آهو مال من» است که تنها با سودای سر چلهنشینان این سامان سرّش برملا میشود.این مکانِ لامکانْ لانهٔ طاووسی است که انگار، بیتابِ نمایشِ افسونِ رنگهای پنهانِ اندرونِ آن صوفی است که زیر خرقهٔ بیرنگی، پس از سماعی که چهرهاش را گلگون میکند، صاف میشود …
حال ما نسبت به احوال بقیهٔ مردم دنیا شبیه اتاق سیگار نسبت به بقیهٔ فضاهای یک فرودگاه بزرگ است. ما در یک اتاقک محدود پر از دود، در توهم یک نیاز غیرواقعی، برای حس رهایی دروغین، حبس شدهایم. و هرچند همه در حدّفاصل آمدن و رفتن، مسافریم. اما وقتی که ما در خفگی میسوزانیم، دیگران …
نون تازه خریدم، تو سفره است، تا گرمه بخور. نذار مثل من سرد بشه. تا بوی نون هنوز تو خونه پیچیده، به آینه نگاه نکن. بذار حافظۀ آینه از یاد من پاک بشه. سرت سلامت، خدانگهدار… ………………………………………………………………… ۳۲ حرف الفبا را درخانههای سفید شطرنج جا دادم تا از همنشینی، غزل بتراود. اما ترس از تاریکی …