روزنوشت نفرت و نیاز توسط آرش نورآقائی در دوشنبه, دی 9, 1387 از دو پیشخوان (میز) نفرت دارم و همیشه هم به هر دویشان نیازمندم. پیشخوانی که در آن، نان تازه را نانوا همیشه به طرفم پرتاب کرده و میزی که بر آن، کتاب کهنه را کتابفروش هرگز حرمت ننهاده. نوشتهی قبلی نوشتهی بعدی نوشتههای مرتبط روزنوشت نقشۀ اردیبهشت روزنوشت ۰۳/۰۲/۰۱ روزنوشت همسن
مهدی فتوحی ۹ دی ۱۳۸۷ در ۶:۲۷ ب٫ظ خب دیگر. معمولا این طور است. ساندویچی ها همیشه غذا از خانه می برند. شیرینی فروشها لب به شیرینی نمی زنندو…. لااقل خودشان می دانند چه آشغالهایی دارند به خورد خلایق می دهند. آن هم در ایران که بیشتر تولیدات نامرغوب و ناخالص اند.
سیما سلمانزاده ۲۸ مهر ۱۳۹۷ در ۱:۰۰ ق٫ظ زنده باد ………………………………………………………………………………………………………… جواب: سلام. زنده باد شما.
دیدگاهها
خب دیگر. معمولا این طور است. ساندویچی ها همیشه غذا از خانه می برند. شیرینی فروشها لب به شیرینی نمی زنندو…. لااقل خودشان می دانند چه آشغالهایی دارند به خورد خلایق می دهند. آن هم در ایران که بیشتر تولیدات نامرغوب و ناخالص اند.
ناز او نیاز من بود .. . زحمتش رحمت من…
زنده باد
…………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. زنده باد شما.