در حادثهی اخیر سقوط هواپیما (پرواز تهران – ایروان) دو نفر از راهنمایان گردشگری کشورمان جانشان را از دست دادند. سرکار خانمها، «آرام احمدی» و «آناهیتا امینی علوی» از راهنمایان گردشگری بودند که مسافرانشان را در سفر به ارمنستان همراهی میکردند و در این حادثه کشته شدند. از آنجا که هیچ مقام مسئول گردشگری، نسبت به کشته …
متاسفم. به خاطر بسیاری چیزها متاسفم. به خاطر این چیزی که هستم متاسفم. قبلا هم گفتهام، من به همهی دنیا یک پوزش ابدی بدهکارم.
اینکه بالاخره خبری شنیدم، خوب است، اما اینکه مجبور شدهام، بد است. در مورد کتابم حرف میزنم. همان کتابی (عدد، نماد، اسطوره) که چهار سال برایش زحمت کشیدم و چند ماهی است که از طرف وزارت ارشاد منتظر مجوزش هستم. چند ایراد گرفتهاند: باید یک صفحه را به طور کامل حذف کنم. از ستارهی ششپر حرفی …
اگر اشتباه نکنم یک کتاب هست با عنوان «تاریخ بیداری ایرانیان». حقیقتش این کتاب را نخواندهام تا بدانم در رابطه با چه موضوعی حرف میزند. آنقدر هم در تاریخ تبحر ندارم که بتوانم کتاب تاریخ پر برگی بنویسم. اما اگر به من سفارش کتاب «تاریخ خواب ایرانیان» را سفارش بدهند، یک کتاب یک صفحهای مینویسم …
این سوال را از همهی علاقمندان به فرهنگ ایرانی در کشورهای ازبکستان و افغانستان و تاجیکستان و ارمنستان و هند و ایران و … میپرسم: ۱- «ما» چگونه «من» شدیم؟ ۲- «من» چگونه او شد؟
بنده قبلا هم در بخش «برگهها» و در مطلب «چند نکته در مورد این سایت» که در سمت راست این سایت مشاهده میکنید، توضیح دادهام که جواب سوال دوستان را در بخش COMMENT ها نمیدهم. بنابراین جواب ندادنم را به حساب بیتفاوتی و یا بیعلاقگی نگذارید. دوستانی که سوال دارند و بنده باید به آن جواب بدهم، لطفا ایمیل بزنند. در …
برای خرداد ۸۸ و بوی ابرهایی که بلند است
شاید گفتنش زود باشد و یا شاید من در حد و اندازهی این پیشبینی نباشم. با این حال وسوسه میشوم تا بگویم که “دنیا آبستن یک اتفاق است.” به حوادث اخیر ایران و چین و هندوراس که نگاه میکنم، یک سری شباهتها را میبینم. این شباهتها عبارتند از راهپیمایی مسالمت آمیز مردمی، سرکوبی حکومتی، آرزوهای به …
من اداهایش را تفسیر میکنم، او به گریهام وا میدارد. بر من سلطه دارد، بیآنکه جبران توانم کرد.
“پهلوان در صورت لزوم مکان امنی را که به آن انس گرفته رها میکند. پرواز میکند، میرود.” جملهی بالا را به مناسبت این روزها که یادآور پهلوانی آرش است، نوشتم. و یادم آمد که سال قبل عکس زیر را در مسیر آرامگاه خالد نبی گرفتهام که با حال و هوای جملهی بالا جور در میآید.
نه، موضوع به همین سادگی نیست. من احساس عمیقی دارم از وقوع یک متلاشی شدن از درون. من لحظههای دهشتناک یک غریق را میبینم. من این روزها گریهام، فریاد است. فریادم سکوت. سکوتم خشم. خشمم تحقیر…و میبینم که تحقیرم مسخشدگیام را به دنبال دارد. مسخشدگیام تداوم دارد. این تداوم مرا بیهویت میکند. بیهویت. بیهویت. بیهویت. من دیگر انسان نیستم. من …
چهارشنبهی همین هفته (۱۰/تیر/ ۱۳۸۸) در فرهنگسرای شفق دربارهی نمادها صحبت میکنم. اگر دوست دارید تشریف بیاورید. آدرس: خیایان یوسف آباد، خیابان ۲۵، فرهنگسرای شفق، سرای کتاب. از ساعت ۱۷ تا ۱۹
سازههای آبی شوشتر به عنوان دهمین میراث جهانی ایران در فهرست یونسکو به ثبت رسید. از این بابت بسیار خوشحالم و امیدوارم کتابی که با همکاری خانم «پرتو حسنیزاده» دربارهی هر ۱۰ میراث جهانی ایران نوشتهایم، به چاپ برسد. ما از قبل پیشبینی کرده بودیم که شوشتر ثبت میشود و برای همین این کتاب را …