عمر گردشگری مانند عمر تمدنها و حتی عمر انسان شامل چرخهای است که از تولد تا مرگ را شامل میشود. توجه به این چرخه عمر میتواند در مدیریت گردشگری مفید باشد.
این بحث، ادامه میراث دیجیتال است که قبلا هم در رابطه به آن مطلب داشتهایم.
به این فکر میکنم، میشود در یکی از این سفرهایی که میروم، بروم.
از دو پیشخوان (میز) نفرت دارم و همیشه هم به هر دویشان نیازمندم. پیشخوانی که در آن، نان تازه را نانوا همیشه به طرفم پرتاب کرده و میزی که بر آن، کتاب کهنه را کتابفروش هرگز حرمت ننهاده.
احتمالا امروز کمتر کسی به این گفته ایراد میگیرد که ” گردشگری در کشور ما هم مورد توجه قرار گرفته است”. این توجه نه فقط در محدودهی دستاندرکاران این فعالیت، بلکه در طیف وسیع مردم قابل مشاهده است. شاهد این ادعا هم، برنامههای جدید فرهنگسراها در رابطه با گردشگری، تعدد صفحات گردشگری روزنامهها، رویکرد مجلات …
آسیب خوردم از عشق، امروز… از سیبی که خورد پدرم به عشق، دیروز…
ای عشق… ما کودکان گریان توایم. هر شب ما را به امید روز، به زور، نخوابان.
ماه… آه… ه.ه.ه… ………………………………………………………………. پینوشت، برای کسانی که متوجه نشدند: ۱- این نوشته کوتاه با عنوانش معنا مییابد. ۲- ماه در آسمان افزاینده و کاهنده است و در اینجا فقط به کاهندگی آن اشاره شده است (با توجه به عنوان) و از حروف به ترتیب کاسته شده. ۳- در این نوشته، عشق مثل ماه تصور شده که کمکم کاسته …
درهی عمیقی است در دلم، که هر شب پرت میشوم تا ته.
باور کن، هر شب تمام وجودم به اندازه لکهی سیاه قلمی میشود تا به دامن کاغذ سفیدی بیاویزد.
چرا چراغ دلم را نیافروختهام؟… نمیدانی؟… فروختهام.
تو که با لطف انگشتانت بر تن من دست کشیدی، چرا دست کشیدی پس؟
لعنتی…لعنتی…لعنتی… “زندگی ما جدا خواهد شد و عشقهای ما فراموش.”