ماه: مرداد ۱۳۸۹

واژه‌ی «جوان»

در آخرین پروازی که از پکن به شانگهای داشتم (در سفر اخیر چین)، کنار یک خانم چینی نشسته بودم. در طول پرواز سر صحبت باز شد و من اسمش را پرسیدم. نامش این بود: Javigne. معنی‌اش را که پرسیدم گفت: young (جوان). با خودم فکر کردم که این واژه‌ی چینی چقدر با واژه‌ی «جوان» در …

۲۲۰+۱

در این یک‌ماه میزبان حدود ۲۲۰ نفر از هم‌وطنانم در کشور چین بوده‌ام. مسافرانم از نوزاد تا کهن‌سال بودند و هر کدامشان حرفه‌ای داشتند متفاوت از دیگری. از کردستان و کرمانشاه و خراسان و اصفهان و گیلان و مازندران و خوزستان و هرمزگان و ایلام و … مسافر داشتم با اخلاقیات مختلف. حالا و بدین‌وسیله از همه‌ی مسافرانم به …

فرهنگ «دایورت»

چون همه‌اش تکرار بود در این سفر خیلی عکس نگرفتم. با این حال گاهی که حس و حالی دارم… این‌جا بخشی از شهر شانگهای است که از پنجره‌ی اتاقم پیداست. چین فقط ۷% زمین‌های زراعی دنیا را در اختیار دارد درحالی که باید به یک‌پنجم مردم دنیا نان بدهد. بنابراین گاهی می‌بینیم که در پشت‌بام …

نزدیک

البته که به دلایل مختلف سفر به چین و اقامت یک‌ماهه در این کشور را پذیرفتم. از میان آن همه دلایل مادی و غیرمادی، یکی این بود که می‌خواستم غُر نزدن در شرایط نه‌چندان آسان را تمرین کنم. چند روز دیگر چین را ترک خواهم کرد و به ایران برمی‌گردم و احتمالا (اگر همه چیز درست پیش …

این نظریه‌ی من است

حدود شش سال است که در عرصه‌ی گردشگری فعالیت می‌کنم و بیش از ۲۰۰ گزارش و نوشتار و مقاله و سخنرانی و … در رابطه با گردشگری و میراث فرهنگی و میراث معنوی ارائه کرده‌ام. اما تازه فهمیدم که:  “فعل گردشگری را باید در زمان حال استمراری صرف کرد نه در ماضی بعید.” نمی‌دانم چند نفر …

وقتی‌که تجربه یعنی زرشک

در این سه هفته که در چین هستم هر هفته پذیرای ۵۰ الی ۶۰ مسافر بوده‌ام. بنابراین سعی کردم تمام مواردی که احتمال دارد برنامه‌‌های تور را دچار اخلال کند بررسی کنم، علاوه بر آن زمان‌ اجرای هر یک از گشت‌ها را به دست آوردم و نهایتا علت تاخیر مسافران در شرایط مختلف را پیش‌بینی کردم. حالا هر روز و …

این روزها

این روزها اصلا کتاب نمی‌خوانم. این روزها فقط تکرار را تجربه می‌کنم.  این روزها فقط سعی دارم اشتباهاتم را کاهش دهم. این روزها به برداشتن لایه‌های بیرونی تفکر می‌اندیشم. این روزها خرده فرمایش‌ها را اجرا می‌کنم. این روزها سعی می‌کنم در مدت یک هفته اعتمادها را جلب ‌کنم.  این روزها اجتماع‌های کوچک یکسان از مردم کشورم را …

دَمِت گرم دکتر

مکان: چین، زمان: بهار ۱۳۸۹ چند نفر از مسافرانم تصمیم گرفتند برای رفتن به یک منطقه‌ی دیگر از شهر شانگهای از مترو استفاده کنند. بلیط مترو را خریدند و همه‌اشان از دروازه‌‌ای که بلیط‌ها چک می‌شود عبور کردند، فقط یک آقای دکتر نمی‌توانست رد شود. هر چقدر بلیط مترو را وارد می‌کرد، دستگاه نمی‌پذیرفت. بعد از ۵ دقیقه و …

هانگزو

هانگزو یکی از زیباترین شهرهای چین است. دختران چینی آرزو دارند شوهری از اهالی هانگزو نصیبشان شود، چون معتقدند در این شهر زن‌ها فرمان می‌رانند و مردها اطاعت می‌کنند. «یوان» واحد پول چین است. وقتی من برای اولین بار حدود ۴ سال پیش به چین آمدم، هر یوان حدود ۱۲۰ تومان بود و حالا حدود ۱۶۰ تومان می‌ارزد. …

وقتی فهمیدم روده‌بُر شدم

مکان: چین، زمان: تابستان ۱۳۸۹ چند نفر از مسافرانم در یک اتاق هتل جمع شده بودند و می‌خواستند در یک کنسرو را باز کنند اما دربازکن نداشتند. هرچه در اتاق هتل به دنبال دربازکن یا هر چیزی که بتوانند با آن در کنسرو را باز کنند، پیدا نکردند. بنابراین در حالی‌که فقط کمی زبان انگلیسی …

wake up call

زمان: تابستان ۱۳۸۹، مکان: کشور چین در یکی از هتل‌های شهر شانگهای اقامت داریم و در روزهایی که برنامه‌ی بازدید داریم wake up call (زنگ بیداری) برای مسافران گذاشته‌ام. جریان از این قرار است که به صورت خودکار شماره‌ی تلفن اتاق‌ها گرفته می‌شود و زنگ می‌خورد. مسافران گوشی را برمی‌دارند و به این ترتیب از خواب بیدار می‌شوند. من …