وقتی فهمیدم روده‌بُر شدم

مکان: چین، زمان: تابستان ۱۳۸۹
چند نفر از مسافرانم در یک اتاق هتل جمع شده بودند و می‌خواستند در یک کنسرو را باز کنند اما دربازکن نداشتند. هرچه در اتاق هتل به دنبال دربازکن یا هر چیزی که بتوانند با آن در کنسرو را باز کنند، پیدا نکردند. بنابراین در حالی‌که فقط کمی زبان انگلیسی بلد بودند تصمیم گرفتند از room service هتل کمک بگیرند. بالاخره یکی از آن‌ها که انگلیسی‌اش نسبت به بقیه بهتر بود تلفن می‌زند و به خانمی که گوشی را برمی‌دارد می‌گوید: please open my door
از طرف هتل کسی را فرستادند تا در اتاق را تعمیر کند، در حالی‌که مسافران در تکاپوی بازکردن در کنسرو بودند.

مکان: چین، زمان: تابستان ۱۳۸۹
یکی از مسافران در لابی هتل من را دید و گفت تهویه‌ی اتاقش کار نمی‌کند. به همراه او به سمت میز پذیرش رفتم و موضوع را با یکی از کارمندان در میان گذاشتم و نهایتا گفتم:
Please send somebody to check air condition of the room
بعد رو به مسافرم کردم و به او گفتم به اتاقش برود و منتظر تعمیرکار بشود. مسافرم فکر کرد که «سام‌بادی» somebody ترجمه‌ی انگلیسی تعمیرکار است. بعدا که دیدمش و از جریان کار پرسیدم، برایم شرح داد که:

«اون سام‌بادی اومد ولی گفت ok (یعنی همه‌چیز درسته) و رفت. منم که دیدم تهویه درست نشده دوباره به پذیرش گفتم: اَنادٍر سامبادی (another somebody)»

در واقع این مسافر از پذیرش خواسته بود تا یک تعمیرکار دیگر برای تعمیر تهویه‌ی اتاق بفرستد.

دیدگاه‌ها

  1. نیلوفر

    ممنون.برای لحظاتی لبخند را بر لبم نشاندید.حقیقتش انقدر خندیدم که گونه هایم درد گرفت!!بخش “اشکها و لبخندها” خیلی خوب جای خودش را در سایت تان باز کرده.شیرین است و ملموس و به دل مینشیند.خوش بحالتان که از زندگی عادی_خاکستری رنگ_دور دور هستید.

  2. زهره

    سلام
    مطالب رو به قدری قشنگ نوشتین که آدم در حین خوندن بی اختیار تو ذهنش اونها رو تجسم میکنه. اشکها واقعا آدم رو متأثر میکنن، لبخندها هم با تجسم شیطنتهای شما جدا آدم رو به خنده میندازن.
    راستی غیرمنتظره هم عالی بود.
    شاد و پیروز باشید.
    ………………………………………………………..
    جواب: سلام و سپاس.

  3. امير

    سلام دوست من.خوبی؟دلم برات تنگه
    قبلا خیلی با مزه تر بودیا.البته خوانندگان سایت بدانند که این آرش ما تو طنز دستی بر آتش داره و خیلی مشکل پسند تر از این حرفا بود ولی خوب دیگه آدم یکماه پیش این چینیا باشه نمیشه انتظار بیش از اینو ازش داشت.زود برگرد تا از دست نرفتی دوست قدیمیه بی وفا
    …………………………………………………………..
    جواب: سلام امیرخان. شرمنده کردی قربان.

  4. لیلا

    سلام
    سپاس ازت
    نمیدونم بگم چقدر وقت ویا چند سال بود خنده بصورت فهقهمه نزده بودم و خنده ام بند نمی آمد از این نوشته و مسافرانت🤣🤣🤣

    دمت گرم و سرت خوش باد عزیز
    ……………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. زنده باشی. سفر همیشه جالب توجه است؛ گاهی قهقهه و گاهی همهمه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *