زندگی، تنها یک سکانس زودگذر دارد؛ رقص مار رونده زیر قرص ماه کاهنده ……………………………………………………………….. آخ که چقدر «نگرانی» بر «نان» ما مالیدهاند.
حتی بیخیال شدن، بلد بودن میخواهد. …………………………………………………………………….. گاهی که نه چنان اندک است، احمقانهترین باورها پرطرفدارترین است و حتی ماندگارترین
او نشانی باغ انار را میدهد! سهراب را میگویم، آنجا که میگوید: «کوچه باغی است که از خواب خدا سبزتر است.» …………………………………………………………………….. شمهای از شمیم مویش به مشام شنیدهاند مردم شهر، شتابشان را تماشا کن! …………………………………………………………………….. با شهادتین سکوت، در زمان نزول باران مشرّف شدم به دین دیدن …………………………………………………………………….. شبنمها را ببین! جام شراب به …
سفر میکنم به جادهات، مست میشوم در تاکستانت و غزلم را میسرایم در شیراز وجودت.
نکوداشت روز جهانی گردشگری با محوریت میراث فرهنگی و سرمایهگذاری پایدار در بعدازظهر ۸ مهرماه ۱۴۰۲ در عمارت مسعودیه فرصتی بود برای تحلیل سهم کشورهای عضو یونسکو از میراث مختلف جهانی. آرش نورآقایی، مدیرمسئول فصلنامهٔ میراث و گردشگری گیلگمش و انتشارات نوسده سخنران این بخش از رویداد، گفتار خود را با اشاره به اهمیت آمار …
در شهر همدان یک نیایشگاه ویژهٔ یهودیان (کنیسه) وجود دارد که به نام «استر و مردخای» شناخته میشود. فارغ از قصهها و داستانهای منتسب به نام استر و مردخای در زمان هخامنشیان، یک نظریهٔ جالب این است که این عبارت در واقع همان «ایشتار و مردوک» است. ایشتار الهه و مردوک خدای بینالنهرینی هستند. اما …
درخت، خرقهٔ برگ از تن میکَند. پاییز است دیگر، سماع میکُند.
تا انتهای سپتامبر ۲۰۲۳، تعداد ۱۱۹۹ میراث جهانی (فرهنگی، طبیعی و ترکیبی) در میان ۱۹۵ کشور عضو یونسکو ثبت شده است. ایتالیا با ۵۹ میراث ثبت شده اول، و ایران با ۲۷ میراث جهانی رتبهٔ دهم را دارند. میانگین میراث ثبت شده توسط کشورهای عضو، ۶ اثر است. ایران ۴.۵ برابر و ایتالیا ۱۰ برابر …
برگ سبز بهار بر روی اجاق تابستان دم کشیده. چای خوشرنگ پاییزت را بنوش، که خواب زمستان بعدش میچسبد.
این روزها اخبار و حاشیههای بسیاری در رابطه با حضور «رونالدو در ایران» مطرح میشود که همگی جای بحث و بررسی دارند. اما معمولاً تحلیل گفتارها و کردارها، فقط در حد حرفها و نوشتههای شتابزده در فضاهای مجازی بیان میشوند؛ در واقع نه مستند میشوند و نه به یک تحقیق علمی-آموزشی تبدیل میشوند. البته باید …
خوشی یک شوخی است در سرزمینی که گلستانی را به گلبرگی فروختهاند.
وقتی آمدی، مَد شدم. اما چه بگویم از جزرت، که جذرم گرفتی و شدی. ………………………………………………………………… روزگاری که انگشتانم مضراب تار موهایت بود، آواها را از چشمانت میشنیدم.