علیرغم اینکه وقتی به گذشته نگاه میکنیم، بسترهای مناسب برای گردشگری را در این سرزمین حس میکنیم، اما گویی گردشگری ما در تاریخ جا مانده است.
گردشگری در سایتهای میراث صنعتی، ما را با فنآوری بومیامان آشنا میکند و به یادمان میآورد که نیاکانمان در سرزمینی که خیلی سبز نبود ، سبزاندیش بودهاند.
گاهی که ذهنم آبستن یک اندیشهی رستم گونه است، در تنهایی، بر صفحهی کاغذی و با جادوی قلمی از پر سیمرغ میزایم… اما سالهاست در انتظارم که اندیشهی رستم من تنها دیوها را بکشد و نه سهراب را…
من خانهام در تهران است دیشب که خوابیدم، روحم رفت به یزد و در آنجا عاشق دختری شد صبح که بیدار شدم دختری از یزد تلفن زد که بداند به خانه رسیدهام یا نه؟!
گدایی که از آدمها تمنا میکند، کف یک دستش را پیش میآورد و آدمی که از خدا خواهش میکند، کف هر دو دستش را آدمها، به خدا، از گدا گداترند…
من ولگردی را دوست دارم… گاهی در قبرستان گاهی در صفحهی کاغذ و گاهی در کوچه پس کوچههای خیال… هان، ای پاسبان روزمرگی… راحتم بگذار…
خراسانی که در متون تاریخی از آن نام برده شده، تنها شامل خراسان ایران نیست، که آن هم امروزه به سه بخش شمالی و رضوی و جنوبی تقسیم بندی شده است. وسعت خراسان بزرگ را از کتاب “جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی” را به شرح زیر میآوریم.
در صدد هستم که کتابی در رابطه با نماد سنگ قبرها، شکل خود سنگ قبرها و آیینهایی که بر سر مزارها انجام میشود (در همهی ایران)، بنویسم. دانستههایم در این مورد ناچیز است. باید بیشتر سفر کنم و بخوانم و عکس بگیرم.
در فکر این هستم که تحقیقی در مورد آویزهها انجام دهم. آویزههایی که از آیینه اتومبیلهایمان و صورت اسبهایمان و سردر خانههایمان آویزان میکردیم و میکنیم. خیلی حرفها در این میانه هست.
این همه بالا، نزدیک خدا، دایرهوار نشستهاند و تن و سر میجنبانند و دست افشانی میکنند و نغمه سر میدهند و مینوازند و شاید که تو را میخوانند…که خواندهاند. که اینجا ملکوت است. اما رسیدن به آن!…دشوار است…اما نه!…دشوار نیست…
آرش: آرش قهرمان استورهای ایرانیان است که در روایات از او با صفات “آرش شیواتیر” و “آرش کمانگیر” یاد شده است. وی در زمان جنگ میان ایران و توران و در دوران پادشاهی منوچهر(ایران) و افراسیاب(توران)، جزو سپاهیان ایران بود و با پرتاب تیر، مرز میان ایران و توران را مشخص میکند. در کتاب “دانشنامهی …
شروع کردهام، اما هنوز چیزی از آب درنیامده است. سخن از کتابی است که شامل نقشه مسیرهای پیادهروی گردشگری باشد. میدانم که چه میخواهم، اما هنوز نتوانستهام.
باید کتاب “ایران، سرزمین مقدس” را بنویسم. ایده اش را خیلی وقت است که در سرم میپرورانم.