سفرهای گروهی محصول یک فرآیند اجتماعی و فرهنگی هستند و به نظر میرسد خود نیز مولد محصولات اجتماعی و فرهنگی دیگری خواهند بود، از این لحاظ است که باید مورد توجه و جامعهشناسی قرار گیرند.
“گردشگری در کشور ما مورد توجه قرار گرفته است”، این مطلب بدون در نظر گرفتن چگونگی روند، و صرف نظر از درستی یا نادرستی مدیریت آن، گزارهای درست است.
برای اثبات این گفته میتوان به موارد زیر اشاره کرد: کمیت و کیفیت صفحاتی از روزنامهها و مجلات و همچنین برنامههای رادیویی و تلویزیونی که به موضوع گردشگری اشاره میکنند، نسبت به سالهای قبل بیشتر و بهتر شده است. در سالهای اخیر تعداد همایشها،سمینارها و نمایشگاههای مربوط به گردشگری رشد قابل توجهی داشته است. این روزها دفاتر خدمات مسافرتی مقاصد و خدمات متنوعتری را برای برگزاری تورها مد نظر قرار دادهاند. هماکنون تعداد دانشجویان و علاقمندانی که در رشتههای مرتبط با گردشگری تحصیل میکنند و آموزش میبینند، بسیار بیشتر از سالهای قبل است. و آخر سر اینکه مردم نیز به انجام سفرها رغبت بیشتری نشان میدهند.
با این توضیخات میتوان اشاره کرد که گردشگری در ایران مورد توجه واقع شده، اما این که این توجه تا چه حد در راستای توسعه پایدار و در نتیجه به نفع ماست، مسالهای دیگر است که جداگانه باید مورد بررسی قرار گیرد.
در این نوشتار، موضوع سفرهای گروهی که به نام تور و با هماهنگی دفاتر خدمات مسافرتی برگزار میشوند، مورد نظر است و بر آن هستیم که از زوایای مختلف آن را مورد بررسی قرار دهیم:
اولین موضوع در سفرهای گروهی این است که در این گونه سفرها، اختیارات فردی به طور چشمگیری کاهش مییابد. در واقع فرد با انتخاب سفر گروهی، خود را موظف به رعایت اصول نظام اجتماعی خاصی میکند که در سفرهای غیر گروهی با آنها سر و کار ندارد.
به طور مثال، از آنجا که تورها برنامه زمانبندی شده و از پیش تعیین شده دارند، شاید مسافر نتواند در هر مکانی که مایل است توقف کند و همچنین نتواند از تمام دیدنیهایی که در طول مسیر سفر قرار دارند، بازدید نماید.
مسافر داوطلب سفرهای گروهی، میبایستی از مقررات تور پیروی نماید؛ او از همان لحظه اول که پا به درون اتوبوس میگذارد در صندلی که به وی اختصاص داده شده، استقرار مییابد و بلافاصله باید با برنامه تور همزمان و هماهنگ شود. او از این پس باید خواب و برنامههای شخصیاش را با گروه تطبیق دهد و به زودی میفهمد که شاید نتواند به موسیقی مورد علاقهاش در طول سفر گوش دهد، چرا که شاید دیگران علاقهای به موسیقی منتخب او نداشته باشند. ناخوشایندتر از همه این است که گاهی اوقات مسافر میبایستی با شرایطی که به نظر تحمیلی هستند، بسازد و کنار بیاید. و البته همه اینها را در بخشی از زندگی خود متحمل میشود که جزو روزهای خوش او هستند و او این روزها را برای لذت بردن در اختیار دارد. روزهایی که میخواهد از روزمرگیها و قید و بندها به دور باشد.
این موضوع برای برخی از افراد که قوانین سفرهای گروهی را خوب درک نکردهاند، قابل پذیرش نیست. این گونه از مسافران اگر که لب به عتراض نگشایند، اما به زودی قالب منفعلی را میپذیرند و قبل از اینکه از سفر لذت ببرند، غمگین خواهند شد.
گاهی سفرهای گروهی بیش از یک روز و در برخی از موارد ممکن است تا دو هفته هم به طول بیانجامد. همسفر شدن، هم سفره شدن، هم سخن شدن و احتمالا هماتاق شدن با کسانی که شاید برخی از آنان را برای اولین مرتبه است که ملاقات میکنیم، تجربه منحصر به فردی است که تنها در سفرهای گروهی اتفاق میافتد. این موضوع از لحاظ روانشناسی فردی و جامعه شناسی بسیار حائز اهمیت است. گاهی اوقات چنین سفری با چنین تجربهای تا مدتها در ذهن فرد باقی میماند و منشاء اثر خواهد بود.
تجربه سالهای اخیر نشان داده که بسیاری از هموطنان در روزهای تعطیل، برای سفر کردن و دور شدن از محیط شهری که در آن زندگی میکنند، علاقهای بیش از پیش و گاهی افراطی نشان میدهند. درستی این گفته را میتوانیم با نگاهی به وضعیت سفر در ایام نوروز و همچنین تعطیلات خرداد ماه بررسی کنیم. اما این موضوع حاوی نکته مهمی است و شاید بتوان این گونه تفسیر کرد که در این سفرها، نمودهای “فرار از فشار روانی موجود در جامعه شهری” قابل ردیابی است.
مردم از محیطی که قلمرویی برای تنها بودن و فضایی برای نفس کشیدن در اختیار آنها نمیگذارد، دور میشوند و در واقع به سوی مکانی دیگر میگریزند. حال اگر همین مردم با گروهی از افراد که اتفاقا با آنها درد مشترکی هم دارند، در یک سفر گروهی همراه شوند، شاید باز هم نتوانند تنهایی مورد نیازشان را لمس کنند. طرفهتر اینکه در اینگونه از مواقع، آنها تمایل چندانی برای رعایت نظم از خود نشان نمیدهند و در ذهن خود گونهای از بیخیالی و یله بودن را جستجو میکنند. این موضوع باعث میشود که فلسفه سفرهای گروهی را به خوبی درک نکنند و خود را موظف به رعایت مقررات نشان ندهند.
اما از نگاه دیگر، سفرهای گروهی اگر به خوبی هدایت شوند، برای کسانی که آن را تجربه میکنند، نوعی حس همکاری با دیگران را القا میکنند. این گفته اغراق آمیز نیست که در سفرهای گروهی، بازآموزی روابط اجتماعی را شاهد هستیم. احترام نسبت به مردم و مکانهایی که مسافران از آنها دیدن میکنند، در سفرهای گروهی بیش از سفرهای فردی مشهود است.
همچنین از آنجا که مسافران سفرهای گروهی، لحظات شادی آور را با هم و یکسان تجربه میکنند، هوش عاطفی آنها برانگیخته میشود و نوعی از آرامش جمعی را تجربه میکنند که قابل قیاس با لذت فردی نیست. از طرف دیگر، هستند کسانی که در دورانی از زندگی، ارتباط با افراد جدید را بسیار بیشتر از ارتباط با دوستان و آشنایان قدیمی میپسندند و بنابراین سفرهای گروهی به مذاق آنها خوشایندتر است.
نکته آخر اینکه مدیریت در سفرهای گروهی بسیار حائز اهمیت است. چرا که افراد با سلیقهها و توقعهای مختلف در تور شرکت میکنند و نبود نظم تمام لذت سفر را از بین خواهد برد. همچنین اگر به برانگیختگی احساسات انسانی و فرهنگی در سفرهای گروهی توجه نشود، افراد کمتر مایل خواهند بود که در آنها شرکت کنند مگر اینکه به خاطر عدم اطلاع از مقاصد گردشگری و همچنین مسائل مالی به آن تن در دهند.
آرش نورآقایی
دیدگاهها
درود
یادآوری عبارت “آرامش جمعی” خیلی باارزش بود.
…………………………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. سپاس.