قصد داریم از «امنیت»، «امنیت گردشگری» و نهایتا «امنیت گردشگری در ایران» سخن بگوییم. بنابراین برای روشن شدن موضوع و به منظور مهیا کردن ابزارهای مناسب برای تحلیل نهایی، در همین ابتدا از تعریف «امنیت» آغاز میکنیم و پیش میرویم.
تا روزی که دو گونه میاندیشیدیم، ادامه دادیم. امروز که دوگانه میاندیشیم، هر یک به راه خود میرویم.
برای درک اتفاق باران، پرههای بینیام را باز کردم و بلعیدم این خوشترین بوی هستی را. و ناخودآگاه درآویختم به چناری و بوسیدم تن عریانش را، و دیدم قطرهای هم نشسته بر اندام گل باکرهای و در این فرصت شب، بارور میکند او را.
شاید قهوه برزیل، بهترین قهوه دنیا نباشد، اما بدون شک در زمره بهترینهای جهان است. همچنین کسب مقام قهرمانی جهان در رشته فوتبال، آن هم برای پنجمین بار، خیال دوری است که در اندیشه همه ملتها پر میکشد. کیست که افسانه Pele را که قهرمان دنیا در قرن بیستم لقب گرفت، یا Zico، Ronaldo و …
در مورد برزیل در این چند وقت چند متن نوشتهام. اما این یکی سفرنامه است. برای اینکه میدانستم دوستان بسیاری هستند که قبلا مطالب مربوط به برزیل را خواندهاند، کوشش کردهام که در این سفرنامه مطلب تکراری ننویسم.
یادم نمیآید کجا، ولی میدانم در جایی خواندم که وقتی آماری اینقدر دقیق اعلام میشود، حتما در آن شبههای نهفته است.
طبق پیام و شعار سازمان جهانی گردشگری در سال ۱۹۸۳ میلادی، سفر کردن یک حق و یک مسئولیت شناخته شده است. قبل از آن، سفر کردن یک نوع سبک زندگی به شمار میرود که در میان مردمان جهان رواج داشته و دارد و اما بعد از آن و در زمان حاضر، شاید خیلی دور از …
دیشب با همهی مسافران برای صرف شام و دیدار از رقص «سامبا» رفتیم. مراسم بسیار هیجان انگیز بود. اما… حالا و در آخرین لحظاتی که در کشور برزیل به سر میبریم، میخواهم چند مطلب را برایتان بنویسم. ۱- دیروز که سر میز صبحانه حاضر شدم، یکی از خانمهای مسافر که به تنهایی به این سفر آمده، …
فردا ریو و برزیل را ترک خواهم کرد. شاید دوباره برگردم، برای دیدن آمازون و دیدار از سرخپوستها.
تجربه دیروز من از ریو، توصیف کردنی نیست. اما برای اینکه بدانید چه حسی داشتم، تصویر بالا بهترین توصیف است. این عکس را در هنگامی که همهی مسافران در حال رقص و شادمانی بودند، از دکل قایقی گرفتم که ما را به یک جزیره میبرد. جزیرهای که گویی قطعهای بود جدا شده از نا کجا …
نمیدانم چند شهر در دنیا وجود دارند که همچون «ریو دو ژانیرو» آدم را افسون میکنند. من شانس این را داشتهام که چند تا از این شهرها را ببینم. ژنو، بیروت، شیان و این آخری، ریو، برای من یک آشنای دور هستند که گویی معبودی و معشوقی در آنها دارم. ناشناخته و در هالهای از ابهام شیرین. در …
وقتی داشتم مطلب قبلی را مینوشتم، این دو پسربچه به سراغم آمدند و اصرار داشتند که از آنها آدامس بخرم (جدای از این قضیه، شاید باورتان نشود که گاهی چقدر شباهت بین ایران و برزیل میبینم). من از اصرار نیمساعته آنان جان به در بردم، اما این عکس را گرفتم. نکته: بین این دو نفر، کامپیوتر …
امروز به «ریو دو ژانیرو» آمدیم. حالا در ساحل ریو نشستهام و از اینترنت wireless رایگانی که در تمام ساحل پر میزند، استفاده میکنم و قهوه اسپرسو برزیلی را مزه میکنم. همین اینترنت در هتلی که در آن اقامت داریم، روزانه ۲۵ دلار هزینه برمیدارد، ولی فقط ۵۰ متر از هتل دور شدم و اینترنت رایگان در …