قبلا و در جلسهای از جلسات انجمن صنفی راهنمایان گردشگری استان تهران، از ارتباط میان واژههای دشمن، خشکسالی و دروغ صحبت کرده بودم، اما آن را به طور کامل ننوشته بودم. امروز اتفاقی پیش آمد که تصمیم گرفتم این نوشتار را تمام کنم. اکنون تقدیم به شما.
ارتباط میان دشمنی، خشکسالی، دروغ
در بند سوم یکی از کتیبههای داریوش هخامنشی که در تخت جمشید یافت شده است، آمده:
“داریوش شاه گوید: اهورامزدا با خدایان خاندان سلطنتی مرا یاری کناد! و این کشور را اهورامزدا از دشمن، از خشکسالی، از دروغ محفوظ داراد! با این کشور نیاید، نه دشمن، نه خشکسالی، نه دروغ! اینرا (چون) برکتی من از اهورامزدا با خدایان خاندان سلطنتی درخواست میکنم. اینرا به من (چون) برکتی اهورامزدا با خدایان خاندان سلطنتی بدهاد!”
با توجه به این دعای داریوش، در این نوشتار قصد داریم که ارتباط میان واژههای «دشمن»، «خشکسالی» و «دروغ» را بررسی کنیم.
دشمن:
واژهی «دشمن» در برابر واژهی «دوست» یا بهتر بگوییم در برابر واژهی «هو + من» به معنای “کسی است که اندیشهی بدی نسبت به ما دارد.” این واژه از «دش» به معنای بد و زشت + «من» به معنای نفس و ذات تشکیل شده و در زبانهای اوستایی Dushmanah، در پهلوی Dushman، در سانسکریت Durmanas، در یونانی Dsmenes، در رومانی Dushman، در صربی Dushmanin آمده است.
خشکسالی:
واژه Drought از زبان انگلیسی به «خشکی» و «خشکسالی» و «تشنگی» در فارسی ترجمه میشود. این واژه در زبان ژرمن، Durre و در زبان دویچ، Droogte است.
دروغ:
از «دروغ» در ادبیات باستانی ایران با عنوان دیو دروغ (دروج) یاد شده است. این واژه در فارسی باستان، Draug، در اوستایی به شکل Draog، و در فارسی میانه به صورت Droj آمده است.
به نظر میرسد در ایران باستان، همهی جلوههای زشت و صفات پلید به صورت دیوان و دروجان در برابر ایزدان شخصیت مییابند. دروج در آغاز نامی برای ماده دیوان بوده، ولی سپس کلمهای میشود مترادف دیو. اصطلاح دروج یا دروغ یا فریب غالبا به عنوان لقبی برای اهریمن یا برای دیو خاصی یا طبقهای از دیوان به کار میرود.
در دانشنامهی مزدیسنا آمده است: “درُوج به معنای دروغ و دیو نادرستی است.”
در پایین به عبارتهایی که با واژههای «دروج» و همخانوادههای آن ساخته شدهاند اشاره میکنیم تا رابطه دروغ با اهریمن و دیو و دشمن بیشتر مشخص شود.
دَروجو نَمان: مقر اهریمن که خان و مان دروغ نامیده میشود.
درٍگوَنت، دروَنت: «درگونت» در گاتها و «درونت» در قسمتهای دیگر اوستا به معنی دروغپرست و مشرک و خبیث در ادبیات زرتشتی باقی مانده است.
دُروَند: دروغزن، پیرو کیش دروغین
دروج شیدسپی (دیو): طبق زند بهمن یسن، دروج شیدسپی تا دههزار گونه باشند و درفش سرخ دارند. به صورت انبوه به ایران شهر حمله کنند و تا ساحل اَرَنگ (یا فرات) بتازند. مسکن آنها دشت آسورستان (بینالنهرین) است. آنجا را سوراخ دیوان نامند. (زند بهمن یسن ۱۱)
دروج کلیسایی: دروج کلیسایی دشمنان مسیحی ایرانیان بودند. طبق زند بهمن یسن (۱۱) آنان از شهرهای سلم (روم) رسند. سرخ کلاه و سرخ سلاح و سرخ درفش باشند.
از این دو عبارت بالایی چنین برمیآید که واژه دروج (دروغ) به دشمن اطلاق میشده است. بنابراین عجیب نیست که داریوش در کتیبهاش واژههای «دروغ» و «دشمن» را در کنار هم به کار برده است.
دروغ دو پا تخمه: در هزاره اوشیدرماه انواع مارها به یک جا جمع شوند و با هم آمیزند و ماری عظیمالجثه پدید آید. مزدیسنان به دستور اوشیدرماه به کارزار آن مار میروند و یزشی بکنند و آن دیو بگدازد و نابود شود.
از عبارت بالا رابطه دروج (دروغ) با اژدها (مار عظیمالجثه) و دشمن مزدیسنان کاملا مشخص است.
دشمن و خشکسالی:
سوال این است که چرا داریوش دشمن و خشکسالی را با هم به کار برده است؟
برای مشخص شدن ارتباط میان «دشمن» و «خشکسالی»، به اسطورهی آرش اشاره میکنیم. آرش، در زمان جنگ میان ایران و توران و در دوران پادشاهی منوچهر(ایران) و افراسیاب(توران)، جزو سپاهیان ایران بود و با پرتاب تیر، مرز میان ایران و توران (دشمن دیرینه ایران) را مشخص میکند. موضوع این است که با تازش اهریمنی افراسیاب به داخل خاک ایران، بیبارانی و «خشکسالی» رخ میدهد و بعد از پرتاب تیر آرش در کنار رود (نماد آب و باروری) و مشخص شدن مرز و در ادامه دور شدن «دشمن»، رودها در ایرانشهر جریان مییابند و «خشکسالی» از بین میرود.
موضوعی که در «تیر یشت» به آن اشاره شده نیز قابل توجه است. در «تیر یشت» سخن از نبرد «تیشتر»، فرشته باران و «اپوش»، دیو خشکسالی است که در هنگام گفتگو از این ستیز است که سخن از آرش به میان میآید.
در همین رابطه میتوانیم حتی به دوران امروزی خودمان هم اشاره کنیم. یکی از دلایل عمده جنگ میان ایران و عراق، مربوط به «اروند رود» بود. با افغانستان بر سر «هریرود» و «هیرمند رود» مشکل داریم و با برخی از کشورهای عربی به خاطر خلیج فارس و با روسیه به خاطر دریای مازندران توافق کامل دیپلماتیک نداریم.
خشکسالی و دروغ:
بنابر آنچه در رابطه با واژه خشکسالی در بالا گفته شد، و با توجه به تلفظ واژه «دروغ» در زبانهای همخانواده با زبان فارسی، به نظر میرسد که شباهتهایی وجود دارد:
به عبارت بهتر، میان واژه خشکسالی به زبان انگلیسی، ژرمن و دویچ (Drought، Durre، Droogte) با واژهی Draogha اوستایی، Drauga فارسی باستان، Drough پهلوی،Durugh کردی، Drough بلوچی، Draugr ایسلندی کهن،Bidriogan ساکسونی کهن، Triogan آلمانی کهن، Trugen آلمانی ریشههای مشترکی دیده میشود. (ذیل واژهی دروغ، ص ۲۷۵، فرهنگ ریشههای هند و اروپایی زبان فارسی)
نگارنده اذعان میکنم که برای صحت موضوع ارتباط میان ریشههای این دو واژه، به بررسیهای بیشتر احتیاج داریم.
اکنون برای روشن شدن ارتباط بیشتری که میان واژههای دشمن، خشکسالی و دروغ وجود دارد، به بررسی یک موجود اهریمنی به نام «اژدها» میپردازیم.
اژدها:
در فرهنگ دهخدا ذیل واژه «اژدها» آمده است: مار، مار بزرگ، مار بس بزرگ.
در کتاب فرهنگ اساطیر و فولکلور و سمبلها، تالیف Jobes آمده است: “اژدها در ادبیات ملل مختلف به معنی و نماد اقتدار، هرج و مرج، ابر، ظلم، استبداد، خشکی و بیبارانی، دشمنی حقیقت، بتپرستی، جهل، اولین دریا، باران و آب به کار رفته است.” (ص ۱۵، اژدها در اساطیر ایران)
دکتر منصور رستگار فسایی در پیشگفتار کتاب «اژدها در اساطیر ایران»، اژدها را اینگونه تعریف میکند: “اهریمنی که با توانائیهای وحشت انگیز خویش به نابودی آدمیان و ویرانی جهان میپردازد، جانداران توانا و ناکام را به کام خود میکشد، گیاهان و سبزهها را میخشکاند، در نفسش دود و آتش و زهر است و با نیروی ایزدی و پاکان و نیکان در ستیزی همیشگی است.”
از این تعریف چنین بر میآید که اژدها دشمنی است که خشکسالی به بار میآورد.
از طرفی اژدها لقب ضحاک، یکی از بزرگترین دشمنان ایرانشهر و همچنین به تعبیر حکیم ابوالقاسم فردوسی، به معنی پادشاه ظالم هم هست.
بنابراین اژدها با خشکسالی و دشمن در ارتباط است.
برای بررسی بیشتر موضوع، به مطالب زیر هم توجه کنید:
در ذیل واژهی «اژی» در فرهنگ دهخدا، نوشته شده: “اَژی (در سانسکریت اَهی) نام یکی از اهریمنان نزد آریائیان و آن به معنی مار یا اژدهاست. وی در کوه مسکن داشته و دیوان را به یاری خود میطلبد. در حقیقت اهی یا اژی، ابر سیاه توام با بوران و طوفان و رعد است که با هزاران حلقه و پیچ و تاب به سوی آسمان بالا میرود. «ایندره» (ربالنوع رعد) نیرومند با این مار مصاف داده، او را میکشد. در «ریگودا» بارها از این مبارزه یاد شده است و یقینا ماری که در اساطیر و ادبیات حماسی اغلب ملل موجود است، همان اَهی آریائیان قدیم است…”
در بسیاری از اسطورههای ملل، متوجه این موضوع اصلی میشویم که اژدهایی راه آب را بر مردم بسته و باعث خشکسالی شده است. در این هنگام پهلوانی پیدا میشود و اژدها را میکشد و آب را به مردم بازمیگرداند. به طور مثال «ایندره» با «ورتره» Vrtra که اژدهای بازدارنده آبهاست میجنگد و گاوهای ابر را آزاد میکند. در اساطیر ایرانی هم گرشاسب با اژدها میجنگد و آبها را آزاد میکند.
“اژدها در افسانهپردازی سراسر جهان به جز چین – که در آنجا موجودی مسالمت جوست – نمودار نیروهای پلید و ناپاک است. اژدها آب را از بارور کردن باز میدارد و میخواهد خورشید و ماه را فرو برد. بنابراین برای اینکه جهان بماند، باید اژدها نابود شود. این مفهوم اساطیری اژدها به عنوان نیروی اصلی اهریمن و بهگونهی دشمن آفرینش، در دینها و ادبیات گوناگون پیدا شده است.”
به همین دلیل همیشه قهرمانانی در سراسر دنیا، همچون ایندره هندی، فریدون و رستم و گرشاسب و گشتاسب و اسفندیار و اردشیر و بهرام چوبین ایرانی، مردوک بابلی، اسکندر و کادموس و زئوس و آپولو و هرکول یونانی، پهلوان زیگفرید آلمانی و شاه آرتور انگلیسی با اژدها میجنگند.
از نوشتههای بالا نتیجه میگیریم که اژدها، دشمنی است که باید به دست پهلوان کشته شود.
واژه Dragon از زبان انگلیسی به معنای «اژدها» در فارسی است. و به زبانهای دیگر به قرار زیر است:
Catalan: Drac, Czech: Drak, Welsh: Draig, Danish: Drage, German: Drache, Spanish: Dragón, Esperanto: Drako, French: Dragon, Icelandic: Dreki, Italian: Drago, Cornish: Dragon, Latin: Draco, Luxembourgish: Draach, Dutch: Draak, Norwegian: Drage, Narom: Dragon, Occitan (post 1500): Dragon, Oromo: Dragon, Portuguese: Dragão, Romanian: Dragon, Scots: Draigon, Slovak: Drak, Swedish: Drake, Tagalog: Dragon
گفتیم که «اژدها» با «خشکسالی» در ارتباط است. از لغتهای بالا نتیجه میگیریم که این ارتباط در ریشههای واژههای آنها نیز دیده میشود.
ما گفتیم که در ایران باستان از دروغ با عنوان دیو یاد شده است. بد نیست بدانیم که در برخی از زبانهایی که در بالا به آنها اشاره شد، دیو (Demon) همان اژدها (Drac) است. این Drac و Draco و از این قبیل ریشهی همان شخصیتی است که در فیلمهای امروزی از آن با عنوان «دراکولا» یاد میشود که هم دشمن آدمیان است و همواره تشنه نوشیدن خون است.
اژدها همچنین نام یکی از صورتهای فلکی آسمان (Deraco) است. در فارسی نام این صورت فلکی، «تنین» (در عربی به معنای اژدهاست)، «هستبهر» یا «هشتبهر» و همان است که در باورهای عامیانه هند و ایرانی، ماه و خورشید به هنگام کسوف و خسوف به کام او میروند.
اژدها و دروغ:
جالب این است که در ادب فارسی و زبان عامیانه به دروغهای عجیب و باورنکردنی، «دروغهای شاخدار» اطلاق میشود. از طرفی اژدها نیز یک موجود عجیبالخلقه است که اتفاقا از نوع شاخدار آن (اژی سروور azi sruvara) در اوستا ذکرهایی به میان آمده است.
گفتیم که اژدها دشمن ماست، واضح است که دروغگو و دروغزن هم دشمن ما و دین ما هستند.
آرش نورآقایی
منابع:
* فرمانهای شاهان هخامنشی که به زبان آریایی (پارسی باستان) نوشته شده است، تالیف رلف نارمن شارپ، تهران، چاپ دوم، پازینه، ۱۳۸۴، ۲۰۸ص، مصور.
* اژدها در اساطیر، پژوهش و تحقیق از منصور رستگار فسایی، تهران، توس، ۱۳۷۹، ۳۷۸ ص. مصور.
* دانشنامهی مزدیسنا، واژهنامهی توضیحی آیین زرتشت، جهانگیر اوشیدری، تهران، نشر مرکز، ۱۳۷۱، ۵۱۵ ص.
* فرهنگ اساطیر ایرانی بر پایه متون پهلوی، مولف خسرو قلیزاده، تهران، کتاب پارسه، ۱۳۸۷، ۴۷۲ ص.
* ریشههای هند و اروپایی زبان فارسی، منوچهر آریانپور کاشانی، اصفهان، جهاد دانشگاهی اصفهان، ۱۳۸۴، ۵۴۷ ص.
* لغتنامه دهخدا
* سایت معتبر اینترنتی www.reference.com
دیدگاهها
می دونی محمد یعقوبی یه تئاتر به اسم خشکسالی و دروغ روی صحنه داره؟ سالن چهار سو! من هنوز ندیدمش اما فکر می کنم بد نباشه به نسبت بقیه کارهای ایشون!
۱- من در دشمن به معنای ذات نیست. از مصدر منیتیدن است به معنای اندیشیدن یا فکر را به کار انداختن و به گمان من با واژه های mente در ایتالیایی و اسپانیایی و minde در انگلیسی هم ریشه است . و بدین ترتیب دشمن به معنای بداندیش است نه بد ذات.
۲- اهی در زبان پارسی به صورت افعی باقی مانده. علاوه بر این گویا گیلک ها هنوز کرم را اجیک می گویند.
۳- من در مقاله ی گرشاسب مهار کننده ی آتشفشانها با ارجاع به نوشته های گوناگون گفته بودم که اژدها نمادی از کوههای آتشفشان است.
۴- در زبان های محلی ایران نظیر سمنانی دروغ به صورت دوری تلفظ می شود و در زبان های ایتالیایی و اسپانیایی خشک به صورت duro . من گمان می کنم این دو هم با هم ارتباط دارند.
۵- جدای از این بحث های فیلولوژیک، من نفهمیدم منظور تو از طرح این مبحث چیست؟ حال بر فرض هم که این سه هم ریشه باشند…. مقصود تو از طرح این مبحث چیست؟ اینها که همه نوشته ای تازه مقدمه است…… اصل مطلب کجاست؟ چه نتیجه ای می خواهی بگیری؟
سلام در جواب آقای فتوحی در خصوص اینکه سوال نموده منظور تو از طرح این بحث چیست؟ باید عرض شود لسنها واقعیات دوران کنونی ما است که تاریخ گذشته ما را به این چنین خطرات اگاه کرده و از ان بر حذر هر دوره ای می توان اینگونه داستانهای اسطوذه ای را به نوعی به ان ارتباط داد دیگه جایسوال و تعجب ندارد حتما می خواهی از زیر زبان آقای نور آقایی حرف بکشی بعد راهی بازداشتگاه کهریزکش کنی؟دلت می اد؟
حق با حسین آقاست. من بیرون گود نشسته ام و می گویم لنگش کن. عذر می خواهم.
سلام
چرا همیشه هر چیز پلید و بد و دروغ و خلاصه هر چیز بدی که تو دنیا وجود داره باید به جنس ماده و زن چسباند؟؟؟
خوبه خدا هم این زنهای بدبخت آفرید تا شما مردها همه چیزهای عفریت وپلید و ناپاکی را به ما زنها اطلاق دهید.
این تئاتر خشکسالی و دروغ را حتما ببین
شنیدم و خواندم که کار خوبیه و مرتبط با ایده های شما
منم قبل از اینکه برم کارو ببینم این مقاله رو می خونم
شاید به فهم نمایش کمک بیشتری کنه
البته لازم به اصلاح است؛ مرتبط با عنوان مقاله شما، مقاله را هنوز خوب نخواندم که ایده های آن را بدانم.
با سلام و خسته نباشید .
ای کاش میشد وبلاگ ما رو هم لینکشو تو وب سایتتون می گذاشتید … .
مرسی
سلام.سپاس از تو دوست بخشنده که دانسته هات رو سخاوتمندانه در اختیار خوانندت می ذاری.خیلی خوب بود…در ضمن شروع کردم به خوندن کتاب در زمینه اسطوره.کند پیش می رم اما هرچه جلوتر می رم بیشتر لذت می برم.به شماها حق می دم که این طور شیفته اسطوره و اسطوره شناسی باشید.
درود
مقاله قابل تاملی نوشتی. جالبه ارتباطاتی که میان واژه ها و همچنین اصل آنها بیان کردی. یک سوال دارم میخواهم بدانم که اصل واژه ای را که داریوش در نوشته اش بکار برده برابر با خشکسالی به پارسی باستان چه بوده و آیا در اوستایی برابری دارد یا خیر اگر بله آن چیست؟
سلام، وقت بخیر
این ریشه یابی یه کلمات هم مثل خود موضوع جالب است.
گویی تمام زبانهای دنیا یک بن مایه دارند و از یک ریشه هستند!
موفق باشید
با درود
این موضوع در حوزه ی راز و رمز قرار دارد و سال هاپیش این موضوع در نشست های هنر مقدس ایران در ایرانشهر مطرح و به روشی که در حکمت به آن جاویدان خرد نام داده اند مورد تحقیق قرار گرفته است . ارزش کار شما در حدس های ریشه شناسی است ولی در حوزه ی رمز و راز ریشه شناسی فقط یک اشاره تلقی می شود و بر رفتن از این مرحله را مرکبی دیگر باید .
در صورتی که علاقه مند هستید بیشتر در این موضوع مهم تحقیق تان را ادامه دهید ای میل بفرستید یا منتظر انتشار موارد مربوطه در تارنمای ایرانشهر باشید که البته این مورد اکنون در دست آماده سازی نیست و بر عهده ی زمان خواهد بود .
با قدردانی از اشارات شما .
شاد و تندرست زیوید
احیائی
زندهباد
حالا فهمیدم چرا “حکیم” به “قلعه اژدها” رسید…
…………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. زنده باد شما.