آدمی که میفهمد و درد میکشد، یکی از این دو راه را در پیش میگیرد: یا وَق میزند یا خفقان میگیرد. بعد از اینها، یا خودش را میبَرد یا میمیراند.
از آنجا که هر سال ۳۶۵ روز دارد، اگر آدم ۱۰۰ سال عمر بکند ۳۶۵۰۰ روز زندگی کرده است. فکر کنید یک آدم اگر صد سال هم در این دنیا بماند چگونه میتواند ۵۰۰۰ جلد کتاب بخواند؟ برای این کار تقریبا باید هر هفت روز یک کتاب را تمام کرد. تازه هنوز دوران کودکی و خواب و … را …
به همراه چند نفر از کارشناسان موزه دعوت شدهایم تا به مناسبت «روز جهانی موزه» در تاریخ ۲۹/۲/ ۱۳۸۹ در دانشکدهی هنر اصفهان سخنرانی کنیم. دلم میخواهد به متن شعری که در آغاز دعوتنامه آمده دقت کنید: آنها که کهن شدند و اینان که نوند / هرکس به مراد خویش یک یک بروند / این …
سلام. هر وقت نمینویسم دلیل دارد. ۱- یا سفر هستم و به اینترنت دسترسی ندارم. ۲- یا چیزی برای گفتن وجود ندارد. این سایت نوعی رسانهی ارتباطی میان بنده و کسانی است که در اندیشهی این هستند که “گر زدست برآید دست به کاری زنیم که غصه سرآید”. با این حال، بنده را به خاطر اینکه …
وقتی به این فکر میکنم که هنوز نفس ایرج افشار و منچهر ستوده و ژاله آموزگار و ابراهیم گلستان و جلال خالقی مطلق و جلال ستاری و بهرام بیضایی و … گرم است و میاندیشند و مینویسند، خودم را بیشتر مدیون دنیایی که در آن هستم احساس میکنم. آیا روزی به اندازهی اندیشهگی این آدمها خواهم بود؟
او میتواند آنجا باشد یا نباشد تا ما را ببیند یا نبیند. میگویند میبیند. او میتواند آنجا باشد یا نباشد تا ما را بشنود یا نشنود. میگویند میشنود. اما… او باید آنجا باشد تا ما ببینیمش. و ما نمیبینیمش. او باید آنجا باشد تا ما بشنویمش. و ما نمیشنویمش. … ما چرا باید تنها با تردیدها …
مهدی فتوحی دوباره مینویسد. بخوانیدش. خیلی خوشحالم. چند وقت پیش وقتی دیدم که نه «مهدی» مینویسد، نه خانم «سعادتیان» و نه «مینا اورنگ»، حالم بد شده بود. اما حالا فقط مانده «مینا اورنگ» که شروع کند.
۱- قبل از اینکه به سفر اندونزی بروم، چندین نفر از دوستان از بنده قول گرفتند که اگر در اردیبهشت سال جاری راهی سفر به «اورامان» شدم، آنها را نیز با خودم همراه کنم. تمام برنامهریزی و قصدم این بود که این امر دوستانم را اطاعت کنم، اما از همان روزهای قبل از رفتن، آنقدر برای روزهای …
یک جواب برای همهی همراهی و همهی محبتهای همهی شما:
امشب به سایت «عباث جعفری» سر زدم. دلم هوایش را کرده بود. دیدم دوستدارانش عید را به او تبریک گفتهاند و هنوز امیدوارند که برگردد. تا امشب، ۱۳۰ تا کامنت برایش گذاشتهاند. به فکرم رسید، ما در بین خودمان میتوانیم سایت «عباث جعفری» را به عنوان «میراث دیجیتال گردشگری» به ثبت برسانیم.
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
۱- امشب از شدت سردرد خوابم نمیبُرد. رفتم جلوی تلویزیون دراز کشیدم تا فیلم شبکه ۲ را ببینم و این سردرد لعنتی را فراموش کنم. متوجه شدم که در گوشهی سمت چپ تصویر نوشته شده: “جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کم، نه یک کلمه زیاد”. چندین بار نگاه کردم و فکر کردم که اشتباه میبینم. بلند …
فکر میکنم فهمیدم که بگیر و ببند روزنامهنگاران حوزهی میراث فرهنگی از کجا آب میخورد. و تاکنون دو مرتبه شنیدهام که بنده نیز باید بروم.