وای بر ما

از آن‌جا که هر سال ۳۶۵ روز دارد، اگر آدم ۱۰۰ سال عمر بکند ۳۶۵۰۰ روز زندگی کرده است. فکر کنید یک آدم اگر صد سال هم در این دنیا بماند چگونه می‌تواند ۵۰۰۰ جلد کتاب بخواند؟ برای این کار تقریبا باید هر هفت روز یک کتاب را تمام کرد. تازه هنوز دوران کودکی و خواب و … را هم از این زمان صد ساله کم نکرده‌ایم.

حالا شما با فرض بالا در نظر بگیرید که آدمی مثل «سارتر» به یک نویسنده ایراد می‌گیرد که برای نوشتن لایق نیست، چون تنها ۵۰۰۰ جلد کتاب خوانده است. یقین دارم آن آدم در موقعی که «سارتر» از او ایراد می‌گیرد، صد ساله نشده بود. شاید پنجاه سال داشت. یعنی با این‌که او در هر سه روز یک کتاب خوانده، هنوز مورد عنایت «سارتر» قرار نگرفته است. آن‌وقت به نظر شما خود «سارتر» که احتمالا خیلی‌ از ما حتی یک کتاب از او نخوانده‌ایم، چقدر باید کتاب خوانده باشد؟  

خیلی جدی نگیرید، از آن‌جا که ما ایرانی‌ها خیلی باهوش هستیم نیازی به این دنگ و فنگ‌ها نداریم. این قرتی بازی‌ها فقط مال فرنگی‌هاست.

دیدگاه‌ها

  1. فرناز

    سلام

    والله توی نمایشگاه کتاب که غرفه های ساندویچ فروشی از کتاب فروشی رونق بیشتری داشتند.چه صفهای طویلی!!!!!! گاهی آدم فکر میکرد مردم آمده اند غذا بخورند سری هم به کتابها بزنند!!!!!

  2. sara

    با جمله آخر تون موافقم، ما نیازی به این چیزها نداریم خودمون عقل کل هستیم
    راستی یه سوال منظورتون از گذاشتن این حرفهای خانم فریبا اینجا چیه؟
    …………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. این جواب را هم برای شما و هم برای بقیه می‌نویسم، هر چند که قبلا هم بارها متذکر شده‌ام. اگر کامنت همه‌ی بازدیدکنندگان را نمایش می‌دهم برای این است که به آزادی بیان ایمان دارم. اما ظاهرا هستند کسانی که حسادت بی‌حد، چشم و دلشان را کور کرده. بنابراین دیگر قصد ندارم که کامنت‌هایی از این نوع را نمایش بدهم. این خانم که خودش را فریبا معرفی می‌کند و هرچه از دهن گشادش برمی‌آید می‌نویسد، هیچ‌وقت نشانی ایمیل یا تلفن خود را نگذاشته تا تودهنی نثارش کنم. بنابراین همه‌ی کامنت‌هایش را حذف می‌کنم تا برای روسپی‌گری دیجیتالی خود راهی دیگر بیابد.

  3. زمینی

    روزنامه نگاری برای بخش معرفی کتاب با محمد قائد تماس گرفت و پرسید آخرین کتابی که خواندی چه بوده؟
    او گفت چه اهمیت داره من چه کتابی خواندم چه کتابی میخوانم. اگر کتاب خواندن تأثیری بر زندگی آدم نداشته باشد، خواندن و نخواندنش مهم نیست ولی اگر منظور فهرست کتاب درست کردن است، آن امر دیگری است.
    کمیت همیشه ملاک سنجش نیست.

  4. بازديد كننده اي از ديرباز

    امروز که به این سایت مراجعه کردم، واقعا ناامید شدم. به راستی امروز چه روزی است؟ در تقویم و در لسان مردم و مهم تر در عقیده ی همه ی ما، روز شهادت حضرت زهرا است. چرا در اینجا خبری از یک تسلیت به حضرت بقیه الله و دیگر مردم شیعه نیست؟ واقعا چرا؟؟؟ شاید دین و عقیده ربطی به اینجا ندارد…

  5. لیلا

    همه ما مردم کاری جزء این نداریم که زیر پای آدمهای موفق و محبوب را خالی کنیم. همش در حال تهمت و دسیسه هستیم.
    متاسفم برای خودمون که بویی از انسانیت نبردیم.
    دین و مذهب یک امر شخصی و خصوصی هست. لطف کنید در این مورد تجسس نکنید.
    در ضمن آرش با سطر آخرین نوشته ات موافق نیستم.
    ……………………………………………………………………..
    جواب: اگر به عنوان نوشته دقت کنی موضوع دستگیرت می‌شود و سطر آخر را جور دیگری خواهی یافت.

  6. نیلوفر

    سلام.در بخش “کتاب شناخت”چشم انتظار معرفی کتاب هستیم.در ضمن می خواستم بدانم این کتاب “حاجی بابای اصفهانی”به چه صورتش در بازار در دسترس است؟(ان ترجمه نایاب که فرمودید برای ادم معمولی خیلی گران است).ممنون و ببخشید که سایتتون توقع ما را هر روز بالاتر میبرد.
    ……………………………………………………………
    جواب: ترجمه‌هایی که در بازار هست بدک هم نیست، می‌توانید بخرید. اتفاقا در نظر دارم چند کتاب معرفی کنم اما فراموش می‌کنم و مشغله‌ی فراوان نمی‌گذارد گاهی.

  7. معتقد

    البته نخواندن این تعداد کتاب مهم نیست. چه در روزگاران قدیم اشخاص فراوانی در همین ایران بوده اند که امروز از ایشان به عنوان پدر فلان علم و یا مثلا پیشگام در فلان رشته دینی نام می برند. چرا که اگر شما برنامه های یک شخص مسلمان متعهد را در نظر بگیرید، ۵ نماز شبانه روزی، انجام برخی مستحب ها، برخی واجب های دیگر در شبانه روز یا هفته یا سال پاینبند بودن به قرائت و تکرار قرائت کتاب های دینی همچون قرآن و…، هیچ مجالی برای خواندن کتاب با چنین عددی باقی نخواهد گذارد. آن وقت آن آقای مذکور در متن، اصلا به کدام دین متدین بوده است؟! آن فیلسوف اگزیستانسیالیست! اگر آن تمرکزی که ادیسون بر روی پروژه خود داشت من داشتم، مطمئنا اینجا نبودم که برای شما پیام بگذارم! نباید کار آنها را کوچک کرد، کاری بس بزرگ است ولی شاید بتوان این گونه تعبیر آورد که روش کاری ما با آنها متفاوت است.
    ……………………………………………………………………..
    جواب: ببین دوست من، جون هر کی که دوست داری، از خر مذهب بیا پایین با هم راه بریم.

  8. سوزان خدیو

    سلام استاد،آخیییییییییی،نمیدونم من بد برداشت کردم یا واقعا شما یه جورایی ناراحتید؟امیدوارم همیشۀ همیشه به دور از غصه،افکار منفی و نگرانی باشید،یه دنیا خنده تقدیم به شما،شاد باشید.

  9. نسترن نسرين دوست

    البته من با سارتر موافق نیستم . کتاب تنها منبع مطالعه نیست . راه دور نرویم همین سفرهای شما شاید از خواندن چندین جلد کتاب و در خانه نشستن مفیدتر باشد . مهم این است که با موضوع خرد چگونه برخورد کنیم .

  10. عسل

    ای تنم لرزید،
    چنان درگیر کار ترجمه می شم که شب و روز رو از دست می دم، دارم کتاب ترجمه می کنم اما فرصت نمی کنم کتاب بخونم. از خودم بدم اومد…
    اینترنت هم شده اعتیاد، وقت استراحتم تو اینترنت و جست وجو می گذره. از همه عقب موندم. پر از حسرت شدم…

  11. sara

    سلام یه لیوان اب بیاریم یه لحظه بشینید چتون شده چرا اینجوری جواب میدید عصبانیت فریاد تو حرفاتون موج میزنه ادم میترسه نزدیک سایتتون بشه بستنی هم میشه خورد

  12. لیلا

    سلام
    ببخشبد ولی گور بابای هر چه دین و مذهب و تعصبات بی مورد هست که همش ساخته و پردازش ذهن ادمهای بی کار و بی عار بوده که ازش نون در بیارند بدون کمی تلاش و کار
    …………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. چی بگم.

  13. Masi

    استاد شما خودتون را با “ما” جمع نبندید…

    من فکر می کنم ما آدم ها رو در چیزهایی پیدا می کنیم که دوستشون دارند…

    من شما را در بین خطوط کتاب هاتون پیدا کردم.

    بیشتر می خونم.
    ………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. زنده باشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *