پیش از این گفته بودم:
… که سرانجــام فرود خواهی آمد، بر آن شاخساری که اوج می گیرد تــا آســمان،
که نیلوفر را نه در مرداب.. که از پرنیانِ دستانِ ایزدبانوی آســمان، بستاند…
و حال می گویم:
… جهان در چَــشم ِ نـــیلوفر دیدن، عظیـــم است…
سلام! ببین فکر نمی کنی وقتش رسیده که نظرهایی که برات می ذارن رو دروازه بانی کنی؟
……………………………………………………..
جواب: راستش هنوز معتقدم که بگذارم در دنیای کوچکم، یک آزادی بیان وجود داشته باشه. اما زخمها گاهی خیلی عمیقند. کامنت این آدم ناشناس (ناشناسها روز به روز در زندگیام بیشتر میشوند) تمام روزم را خراب کرد.
reyhan
salam.ruzetun mobarak,dar zemn bekhatere ruhiyeye fogholade saburetun tabrik migam,ba in nazaraty ke baziya mian inja mizaran adam kheili hersesh migire…az ax ham kheili lezat bordam…movafagho pirooz bashid.
یه سری ها از اینکه تو متن باشن واهمه دارن و دوست دارند که بیشتر در حاشیه باشن و حاشیه سازی کنن.
بابا چرا تخریب آخه؟!!!
(خطابم به خانم فریبا است)
و البته موافقم با خانم سارا حیف این صفحه نیلوفری…
دیدگاهها
پیش از این گفته بودم:
… که سرانجــام فرود خواهی آمد، بر آن شاخساری که اوج می گیرد تــا آســمان،
که نیلوفر را نه در مرداب.. که از پرنیانِ دستانِ ایزدبانوی آســمان، بستاند…
و حال می گویم:
… جهان در چَــشم ِ نـــیلوفر دیدن، عظیـــم است…
خوش آمدید
منتظرتان بودیــم
زیباااااااااااا
سلام
فوق العاده است
از مرز خوابم می گذشتم،
سایه تاریک یک نیلوفر
روی همه این ویرانه ها فرو افتاده بود .
کدامین باد بی پروا
دانه این نیلوفر را به سرزمین خواب من آورد ؟
***
در پس درهای شیشه ای رؤیاها،
در مرداب بی ته آیینه ها،
هر جا که من گوشه ای از خودم را مرده بودم
یک نیلوفر روییده بود .
گویی او لحظه لحظه در تهی من می ریخت
و من در صدای شکفتن او
لحظه لحظه خودم را می مردم .
***
بام ایوان فرو می ریزد
و ساقه نیلوفر برگرد همه ستون ها می پیچد .
کدامین باد بی پروا
دانه نیلوفر را به سرزمین خواب من آورد ؟
***
نیلوفر رویید،
ساقه اش از ته خواب شفّا هم سرکشید
من به رؤیا بودم
سیلاب بیداری رسید
چشمانم را در ویرانه خوابم گشودم
نیلوفر به همه زندگی ام پیچیده بود
در رگهایش من بودم که می دویدم
هستی اش در من ریشه داشت
همه من بود
کدامین باد بی پروا
دانه این نیلوفر را به سرزمین خواب من آورد
سلام،خسته نباشید،آخیییییییی،به نظر من اومد که این نیلوفرِ زیبا داره روبروش رو بوس میکنه،امیدوارم همیشه شاد و در سفرهایی بی نظیر باشید.
خرابان و خرامان مست میایی
قدح در دست میایی
سلام و رسیدن به خیر .یک توصیه تکراری یا شاید بهتر باشه بگم یک یادآوری : همه آدما خیلی با آدمیتشون میونه خوبی ندارن . گاهی حیفه چشمها رو خسته کرد!
موفق باشید استاد. روزتون مبارک.
به خاکمان خوش امدی.یادت باشه تو کلاس به ما قول سفر کاشان دادی ولی نمیدانم اخرش ما را میبری یا نه… مواظب بازوهای مردانه ات باش
رسیدن بخیر استاد!
عکس بسیار زیباییه. مثل خیلی از عکس های دیگه تون. ممنون از این که تو سفرهاتون هم ما رو بی نصیب نمی گذارید.
سلام! ببین فکر نمی کنی وقتش رسیده که نظرهایی که برات می ذارن رو دروازه بانی کنی؟
……………………………………………………..
جواب: راستش هنوز معتقدم که بگذارم در دنیای کوچکم، یک آزادی بیان وجود داشته باشه. اما زخمها گاهی خیلی عمیقند. کامنت این آدم ناشناس (ناشناسها روز به روز در زندگیام بیشتر میشوند) تمام روزم را خراب کرد.
salam.ruzetun mobarak,dar zemn bekhatere ruhiyeye fogholade saburetun tabrik migam,ba in nazaraty ke baziya mian inja mizaran adam kheili hersesh migire…az ax ham kheili lezat bordam…movafagho pirooz bashid.
سلام
احوال شما
جالبه !! چه هوای با حالی بوده خوش به حالت آقا آرش
اقا امکان تبادل لینک هست ؟
هر کجا نام وقار تو برند
خاک بر خاک نهد پیشانی
هرکجا شرح صفای تو دهند
آب آبی شود از حیرانی
…
چرا این صفحه نیلوفری رو خراب کردید
یه سری ها از اینکه تو متن باشن واهمه دارن و دوست دارند که بیشتر در حاشیه باشن و حاشیه سازی کنن.
بابا چرا تخریب آخه؟!!!
(خطابم به خانم فریبا است)
و البته موافقم با خانم سارا حیف این صفحه نیلوفری…
نه!
حیف ِ این صفحۀ نیلوفری نه!
این نیلوفرمون به گندابِ مرداب هم نیاز داشت.
حالا.. کامل شد..
چی ازین قشنگ تر؟
استاد چیزی که در ذهن شما می گذره، دقیقا مثل طرح این برگ هست .
ما هم مثل اون شبنم ها طراوت می گیریم ازین نقش های ذهن ِ اعجاب آوره شما !
………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. محبت دارید.