برای سفر کردن در بخش تاریک درون، اول باید آرام آرام چند پلهای در وجودمان پایین برویم. این سفر همراه با خفقان و فوبیاست، رایگان نیست و هزینه دارد. هزینهاش بستگی به شجاعت ما در طول مسیر سفر دارد و معمولا این سفر به خاطر هجم و چگالی هراسش، طولانی نیست. ضمنا آن پایین همهی …
امشب با ضد قهرمان خودم در کافهای قرار گذاشتم. در لحظهای که سیگارش را گیراند، دانستم که او هم عاشق توست.
شاید آنچه که امروز در بین بلاهای روزافزون ناامیدی و سهلانگاری میتواند هنوز انگیزه بخش باشد، حضور افرادی است از گونهی در حال انقراضِ او. او را به کیشِ ایران میشناسم. تنها درویشی است که در خویش گیر نکرده و در پیش میتازد. مصلحت اندیش نیست، سلحشور است. هر از گاهی میشنوم که این ارزشمندترین …
در حوزهی عقیدتی، برخی کشورها «تاریخی» میاندیشند و برخی «اسطورهای»، کشورهای گروه اول دیدگاه «ملی» دارند و دیگری دیدگاه «آسمانی». به اعتقاد من، برآیند جمع جبری اعتقاد در ایران، اسطورهای-آسمانی است.
با خودم فکر کردم که اگر لب یک پرتگاه ایستاده باشیم و همزمان بتوانیم ته درّه و اوج آسمان را ببینیم، و در این حال سوالی را مطرح کنیم که جایگاه خاطرات و رویاها کجاست در این مناظرِ پیش رو؟ به احتمال بسیار، پاسخ این میشود: رویاها در اوج جای میگیرند و خاطرات در آن …
این سوال برایم مطرح شده که چرا وقتی آنچه که زمانی جزئی از بدن ما بوده، بعد از جدا شدن (حتی در نگاه خود ما) آلوده انگاشته میشود، مثل: خون، مو، ناخن، ادرار، مدفوع، … اما چرا فرض نمیکنیم آنچه که مربوط میشود به اندیشه و گفتار و کرداری که از ما ساطع میشود، نیز …
انسان همواره از آزادی میگوید، اما به نظر میرسد خودش همهی موجودات اعم از بیجان و جاندار را در قفس یا به عبارت بهتر، در ابعاد قابل دسترسی گیر میاندازد تا احتمالا از این روش، آنها یا شاید خویشتن خویش را بفهمد؛ اشیای ارزشمند را در قفسههای موزه، گیاه را در گلدان، پرنده را در …
به این (حقیقت) رسیدم که انسان به «مَجاز» محتاج است. با مَجاز تایید میکند خود را. به عبارتی با مَجاز، مُجاز میشود واقعیتش. خط مَجاز، همان خط موازی وجود انسان است. دوش به دوش با هم پیش میروند. گویی انسان تنها با ساخت و در ساحت این دنیای قرینه میتواند خود را تعریف کند. و …
کوه با پژواکش، صدای «من» را به گوشم رساند. زمین با سایهاش، ابعاد «من» را برایم نمایان کرد. آب با انعکاسش، صورت «من» را نمایش داد. و ایزدانی که برایشان آفریدم، ایزدان «من» بودند. هنوز هم، خدا، خدای «من» است. جهان در نگاه «من» چیزی نیست جز امتداد «من». بنابراین جسارتا در جواب حضرت مولانا …
این چند وقت (در زمان تحقیق برای رابطههای فرهنگی و سیاسی بین ایران و فرانسه، و همچنین ایران و ایتالیا) همهاش درگیر این موضوع بودم که چقدر از کتابها و نسخههای خطی و قدیمی ایرانی، توسط جهانگردان و ماموران و مسیونرهای اروپایی از ایران خارج شده است. اما بر اساس مطالعات دیگر به این نتیجه …
ما آدمهای زمان حاضر، شانس این را داریم که شاهد سپیده دم تاریخ رباتها باشیم. از آن بهتر، فرصت این را داریم که به چگونگی جام جهانی فوتبال رباتها، اجلاس بینالمللی سران رباتها، نویسندگی رباتها، سلفی گرفتنشان، سلبریتی و اینفلوئنسر شدنشان، پردهدری در فضاهای فوق مجازی، بیمار شدنشان، و قرنطینه شدنشان بیندیشیم. راستی آیا کسی …
اسمش «شیخ حسن» بود. هم قرآن و روضه میخواند، هم در مجالس شادمانی هنرنمایی میکرد. به دربار ناصرالدین شاه راه یافت و در دوره مظفرالدین شاه، محمدعلی شاه و احمد شاه دلقک دربار بود. لقب «شیخ شیپور» داشت، به این سبب که با دهانش و بدون ابزار خاصی، مانند شیپورزنها، شیپور میزد. پس از سفرش …
شاه اسماعیل صفوی، بعد از شکست در جنگ چالدران، خودخواهی و غرورش به نومیدی و ملال تبدیل شد. آن شکست را ماتم گرفت. لباس سیاه پوشید و عمامه سیاه بر سر نهاد و دستور داد که عموم سادات نیز سیاه پوشیدند و مانند وی دستار سیاه به سر بستند. پرده بیرقهای سپاه را هم به …