امروز صبح در میدان فاطمی به راننده تاکسی گفتم “مطهری، سر میر عماد” و با اشاره ی سر او سوار شدم. وقتی در صندلی جلو نشستم، کوله پشتی ام را که هنوز خاک سفر خوزستان بر رویش دیده می شد، بر روی پایم قرار دادم و به جلو خیره شدم. راننده بعد از این که حرکت کرد، کمی …
همان طور که در نوشته قبلی ذکر کردم از سه روز پیش (۳ آذر ۱۳۸۹) برای نوشتن کتاب “راهنمای گردشکری استان خوزستان” به همراه دوستانم به این استان سفر کرده ایم. همکاران و دوستان بسیاری در استان خوزستان برای تدوین این کتاب، اعلام آمادگی کرده اند و با ما همراه شده اند. با این حال، …
تا چه وقت، ایستاده بر بال، فرو افتادنم را به عقب بیاندازم…
دیشب تا دم صبح در اندیشه بودم. یک ساعت دیگر سفرم را شروع می کنم. و فردا کارم آغاز می شود. می روم تا نشانی رمل های کویر را از سر انگشتانش بپرسم. می روم تا لطافت خنده هایش را با ترازوی آفتاب بسنجم. می روم تا راز فانوس روشن تاقچه را دریابم. می روم …
ساعت ۱۱:۳۰ صبح امروز یک قرار کاری داشتم. ساعت ۱۰ صبح پیامک فرستادم که کمی دیر میرسم. ساعت ۱۱:۳۳ دقیقه سر قرار رسیدم. الان که این متن را مینویسم، ساعت ۱۱:۵۷ دقیقه است و کسانی که با آنها قرار دارم، و اتفاقا این جلسه به درخواست آنان برپاشده، نیامدهاند. برای من کمی دیر رسیدن، یعنی …
۱- از آن شبی که به تهران برگشتهام تقریبا هر شب در جلسهی مربوط به «بانک گردشگری» -که کمتر از یک ماه دیگر به آگاهی همگان میرسد- شرکت کردهام و دیروقت به خانه رسیدهام. همین موضوع باعث شد که نتوانم به برخی از موضوعاتی که در ذهنم بود نظم ببخشم و در این سایت بنویسم. حالا …
به عوام گفته میشود: حق ندارید شک کنید. خواص میدانند که: شک کردن حق آنان است. اما خیلی خیلی اندکند کسانی که با خود میگویند: چه حقی داریم که شک نکنیم.
برگشتهام. این جایم. یک انار سرخ در دستانم گرفتهام. نگاهش میکنم. انگار جام جم است. میبویمش. بر چشمانم میمالمش.
گاهی اندیشیدن به ابدیت هم، از آزارِ نیشگونهای دردناکِ «لحظه» نمیکاهد. اما شاید تحمل آن درد، برای کسانی که موهبت محبت جانب مرکز دارند کمی آسانتر باشد.
چهارچوبها همیشه محتوایشان را تحمیل میکنند. این یک اصل کلی است. دوربین یک چهارچوب (کادر) دارد و عقیدهاش را تحمیل میکند. چالش میان ما و دوربین، همان جدال میان بیکرانگی و کرانمندی است. ما برای اینکه خلق کنیم زمان و مکان را کرانمند میکنیم. حالا، دوربینِ کرانمند شدهی ساختهی دست ما، دیدگاه و منطق مورد پسندش را به ما میقبولاند …
برخی از عبارتها و واژهها هستند که ما همیشه میشنویم و گاهی خودمان آنها را تکرار میکنیم در حالی که شاید درک خاصی از آنها نداشته باشیم. یکی از این عبارتها، «جادوی سینما» است. واقعا چرا این عبارت به کار برده میشود؟ امروز به این موضوع فکر میکردم که آنچه در سینما از طرف ناخودآگاه انسان دستکاری میشود، مفهوم «زمان» است. رفتار …
فکر میکنم حدود ۲ یا ۳ سال پیش بود که به همراه کیان امانی و فرشاد تهمورثی به قبرستان ابوالوفا رفتیم و عکس گرفتیم. یک سفرنامه و یک متن هم همان موقع نوشتم که در همین سایت میتوانید بخوانید. فاطیما کریمی، یکی از همکاران سابق بنده در خبرگزاری میراث فرهنگی بعد از خواندن مطلب مربوط …