آوازهاش گرچه در همهٔ آفاق پیچیده، اما آهیست آویخته بر آینهٔ افق، از هر شفق تا هر فلق. آهوی گریزپای ایام است که با آذین بستن آسمان آبی هم، به آغوش درنمیآید. او آواز آغازین آکنده از اندوه در هر آشیان است که انعکاس آرام آبش، آسان به دست نمیآید، و ابریست که در اعماق …
به جای بارون از چشم رشتت، اشک میباره، وطن … تو که لبت تفتان، تنت لوتِ وطن افق دماوند نگاهت، چه غمی داره، وطن … کارون زلفت رو چرا ما شونه نکردیم، وطن بازوی البرز و شونههای زاگرست رو خسته کردیم که وطن قدر پستهٔ خنده و زعفرون صورتت رو ندونستیم که وطن نفس یوزت …
برهنه به خواب رفتهای، چون میوهای رسیده بر شاخهی تاریک شب. و من، با هراسی شیرین، بر کنارهی تنت پاسبانی میدهم. نمیخواهم نه تکانی، نه صدایی و نه حتی نسیمی تو را بیدار کند، زیرا هر نفس خوابِ تو، مانند آتشی پنهان، در رگهایم شعله میکشد و مرا میسوزاند. تو خوابیدهای و حضورت همچون گرمای …
الفبا در باغ کاغذ کاشته شده بودند، باغی پر از حرف و نقطه. برخی از حرفها نقطه داشتند، برخی نه؛ نقطههایی که هم نقش دانه را به عهده داشتند و هم نقش میوه را. در تمام باغ ۳۲ حرف وجود داشت و ۲۹ نقطه. نقطهها به هیچ وجه عادلانه توزیع نشده بودند؛ اولین و آخرین …
در تصاویر زیر -که در مرداد ۱۴۰۴ ثبت شده است-، یک یوزپلنگ و یک گورخر -دو گونهٔ نادر و در معرض انقراض ایران-، در کنار یک «منبع آب مشترک» قرار دارند. این لحظهٔ کمنظیر، تنش و آرامش را همزمان به تصویر میکشد؛ تنش به دلیل تضاد ذاتی بین شکار و شکارچی، و آرامش به دلیل …
ردّ ستارهای را گرفتم و از سرزمینِ سادگی تا ساحلِ سرگردانی سفر کردم. چه ساعتهایی که در میان سبزهها نشستم، گاه سینه به سپیدارها چسباندم و زیر سایههاشان سرشار از سرود سکوت شدم. و چه سحرهایی که سر به سجدهٔ گل سرخی نهادم. ولی در آخر دانستم، گرچه با سرمستی در پی هر سوسویی به هر سویی …
هر بامداد شاخهٔ شعرم را با شعاع نور خورشید سیراب میکنم. پر از شور میشود و شیرین میخندد، شوق میکند و شکوفه میدهد. وانگاه یک شقایق شیدا میروید از آن، که شمعِ شب میشود و شورش دلی را به شمیم مویی و شانهٔ امنی مشتاق میکند.
برگ پاییز را ببین! گویی شعله گرفته شاخه
در آن شبگردیهای هر شبِ من در شهر بیخوابِ چشمت، کاخ باشکوهی بود که به تماشایش میایستادم. کافهای هم بود که در آن مینشستم و عشق مینوشیدم، در فنجانی لبریز از نگاهت. شاید یادت نیست، اما تو هم باران میباریدی با حضورم. هر شب قصه این بود که من با دست خالی از تو بازمیگشتم؛ …
تبریز خیلی مؤدب با لباس شیک مجلسی روی صندلی نشسته بود. رشت از راه رسید، چترش را پشت در گذاشت و از همان قدم اول «تی جان قربان، تی بلا می سر» گویان شروع کرد به احوالپرسی با حاضرین. کرمانشاه و شیراز زودتر از بقیه به مهمانی آمده بودند، یکی با تنبور و دیگری با …
شانزدهمین شماره از مجلهٔ فارسی میراث و گردشگری گیلگمش با سردبیری سمیرا محبعلی در ۲۴۰ صفحه منتشر شد. در این شماره نیز هفت خوانِ «چهارراه»، «رهگو»، «رهیافت»، «راهنامه»، «رهآورد»، «همراه» و «روبهراه» برای خوانندهٔ مشتاق گسترانیده شدهاند تا از شگفتیهای پر رمز و راز این کرهٔ خاکی پرده بردارند. در این شماره از گیلگمش فارسی، …
«تِرِزا سامپسونیا» (Teresa Sampsonia) حدود سال ۱۵۸۹ میلادی احتمالا در اصفهان متولد شد. او در یک خانوادهی اشرافی چرکِسی (قفقازی) مسیحی ارتدوکس متولد شد و در دربار شاه عباس پرورش یافت. پدرش «اسماعیلخان» (سامفوفوس) برادر همسر شاه محسوب میشد. او در جوانی به سوارکاری، گلدوزی و نقاشی علاقهمند بود.در سال ۱۶۰۸ با «رابرت شِرلِی»، جهانگرد …
رویداد ملی عملی و تجربی صنعت گردشگری کشور با هدف احیای هویت فرهنگی اقوام ایرانی در عصر دیجیتال از ۲۸ تا ۳۰ اردیبهشتماه ۱۴۰۴ در دانشگاه صنعتی امیرکبیر برگزار شد. آرش نورآقایی، مدیرمسئول فصلنامۀ میراث و گردشگری گیلگمش و نشر نوسده از سخنرانان مدعو این رویداد بود و از «غنای محتوای متنی با بهرهگیری از …