دیروز در محفل هفتگی انجمن صنفی راهنمایان گردشگری استان تهران، خانم «آزاده عطار» دربارهی «باغ ایرانی» صحبت کرد، بنده هم خواستم توضیحاتی ارائه دهم که وقت نشد. اما اکنون، برای اطلاع بیشتر دوستان عرض کنم: واژهی “پارادایز” Paradise که در زبان انگلیسی به معنای «بهشت برین» یا همان Garden of Eden است، از لغت اوستایی …
ماه: دی ۱۳۸۸
به هر روی بعد از چند سال، کتاب “عدد، نماد، اسطوره” که دغدغهی ذهنیام بود چاپ و متتشر شد. از طرفی خوشحالم که ذهن آبستنم فارغ شده و از طرفی وقتی به محتویات کتاب و طرز نوشتار آن میاندیشم آن را بدون اشکال نمییابم. متاسفانه من همیشه درگیر یکجور عجلهی بیسرانجام هستم که عاقبت کارهایم را در بسیاری از مواقع …
با اینکه خودم از روزنامهنگاران هستم، اما گاهی از بیسوادی و طوطیمسلکی این قشر بدحال میشوم. مخصوصا وقتی که موضوع مربوط به یک خبر علمی باشد. در برخی از مواقع اطلاعرسانی ما به دلیل کمسوادی بسیار نارسا و پر از اشتباه است. به جرات میتوانم بگویم تعداد کسانی از مسوولان و روزنامهنگاران که مصادیق مختلف میراث را میدانند، بسیار اندک است. …
مراسم جشن روز جهانی راهنمایان گردشگری را امسال در شهر تبریز و در تاریخ ۱ و ۲ اسفند برگزار میکنیم. حدود ۳۰۰ نفر از راهنمایان گردشگری از استانهای تهران، سمنان، خراسان، اصفهان، فارس، کرمان، یزد، خوزستان، هرمزگان، آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، اردبیل، کردستان و … در جشن امسال حضور خواهند یافت. برنامه از این قرار …
اصولا برخی اوقات آدم مغروری میشوم. امروز چون روز تعدیل است (در مطلب قبلی که امروز نوشتم هم از تعدیل حرف زدهام)، میخواهم یک “زرشک” تقدیم کنم به خودم تا کمی تعدیل شود این غرور نامرد. برای اینکه علت این “زرشک” را بدانید، پینوشت متن “فراخوان برای سفر به دور دنیا” را بخوانید و آن وقت به تاریخ …
کارهای مربوط به کتاب “راهنمای موزه ملی” خوب پیش میرود. اگر اتفاق غیرمترقبهای نیفتد و بتوانم زمانهایم را هماهنگ کنم، کتاب تا روز جهانی موزه (۲۸ اردیبهشت سال آینده) در دسترس علاقمندان قرار خواهد گرفت. لازم است که از همهی کارکنان موزه اعم از نگهبانان، کارشناسان و مدیران تشکر کنم، چراکه بر خلاف روزهای اول، همگان همهگونه همکاری میکنند. …
امشب کمی خوشبختم… دنبال مهتاب میگردم… دیگران خوابند…
در ادامهی بحث “چگونه بشر از هفت به هشت رسید؟”، به سراغ «هفتپیکر» نظامی گنجوی و «هشتبهشت» امیرخسرو دهلوی میرویم:
آنچه که در زیر میآورم بسیار درهم و برهم و ناپخته و خام است، با اینحال در حد و اندازهی یک برداشت و ایده و سوال قابل مطرح کردن است. در ادامهی مطالعاتم برای رسیدن به جواب این سوال که “چگونه بشر از هفت به هشت رسید؟” هفتپیکر نظامی و هشتبهشت دهلوی را بازنگری کردم …
همانگونه که فرو میریزند فکرهای برآمده از هیجان ناقص نارس مالیخولیاییام بر این صفحه در این نیمهشب… میبینم که چگونه فرو میافتد پوشش نه چندان قابل اعتماد روحم در برابر نگاه تیز دیگران… دریغ یا دستمریزاد؟ کدامیک؟ نمیدانم…از آن رو که، زور نوشتن همیشه بر من بیچاره میچربد. براستی کدامیک؟ من محتاج به مرگ جریانهای ذهنم، یا مشتاق یک نیروی تحمل بیآبرویی.
واقعا چقدر جای «فرهنگسرای گردشگری» در میان فرهنگسراها خالی است. نظرم این است که این فرهنگسرا را باید «فرهنگسرای بینالمللی گردشگری» نامید. جاییکه علاقمندان به فرهنگ و طبیعت و سفر جمع شوند و با هم گپ بزنند و چای بنوشند. جاییکه کتابخانه و کتابفروشی تمام کتابهای مربوط به سفر و جاذبههای تاریخی و فرهنگی و طبیعی ایران …
۱- امروز رفته بودم به دفتر انجمن صنفی راهنمایان گردشگری استان تهران. طوری بود که حدود یک ساعت در دفتر تنها بودم. در این زمان، مرد جوانی که معلوم بود و بعدا هم معلومتر شد که اهل اصفهان و ساکن تهران است به دفتر آمد. گفت: “راهنمای گردشگری هستم و آمدهام برای کارهای تحقیقاتی و کارهای گروهی آمادگیام …
“آخرین باری که کتاب خواندم، اولین صبحی بود که از خواب بیدار شدم.” تفسیر: چون واقعا خودم هم نفهمیدم چه گفتم، مجبورم که تفسیرش کنم. از آنجا که آدم هر چه بیشتر بخواند، بیشتر میداند و هرچه که بیشتر بداند متوجه میشود که هیچ نمیداند، پس آخرین کتاب یعنی بیشترین دانستن و بیشترین دانستن یعنی …