از میان حروف فارسی، به ماجرای حرف «ه» وقتی که در آخر کلمات ظاهر میشود، علاقهٔ ویژهای دارم. معتقدم شعور دارد و زیرک است.بعضی کلمات هستند که با پذیرفتن «ه» در آخرشان به شدت تغییر مفهوم میدهند، با اینکه هنوز با کلمهٔ اصلی شباهت دارند.انگار «ه» کلمه را دچار جهش ژنتیکی میکند.مایلم بگویم که نقش …
برآوردها نشان میدهد از ۱۹۰هزار سال پیش تا امروز حدود ۱۱۷میلیارد انسان بر روی کرهٔ زمین زندگی کردهاند که فقط حدود ۸میلیارد از آنها هماکنون زندهاند.به سالن تئاتر و شباهتش به دنیای زندگان و مردگان فکر میکردم. سالن تئاتر دو بخش کاملا مجزا و مرتبط دارد؛ «صحنه» و «صندلی».همهٔ نور و جنبوجوش و دیالوگ و …
۱- فوتبالفوتبال قطعا پرطرفدارترین ورزش است، اما چرا؟دلایل بسیاری دارد اما به ذکر چند نکته اکتفا میکنم:«پا» اصولا در ورزشهای دیگر همان وظیفهٔ اصلی خودش را دارد؛ ایستاده نگه داشتن فرد و حرکت کردن. در ورزشهای رزمی هم برای ضربه به حریف به کار میرود. ولی در فوتبال پا کاری میکند که اصولا برای آن …
به واژۀ «آزادی» فکر میکردم، عبارتی که همۀ حرفهایش از هم رها هستند، با حرف اول الفبای فارسی آغاز و با آخرین حرف آن پایان مییابد. بعد فهمیدم همۀ خواستۀ مردم در میان این آغاز و پایان نهفته است. «زاد» از مصدر «زادن» است، همان فرآیندی که زیستن و «زندگی» را ممکن میکند. و در …
با نوشتن این متن در ساعت ۱۶ تاریخ ۱۴ شهریور ۱۴۰۱ هجری شمسی، ۱۴ سال تمام است که در این سایت مینویسم. با احتساب همین متن، ۳۱۰۴ مطالب به همراه ۲۸۹۳۸ دیدگاه تایید شده (نظر) (تنها در نسخۀ فارسی سایت) تا به این لحظه در این سایت ثبت شده است. در این سالها از همه …
زمین تنها جایی است که میتوان در آن قدم زد. این موضوع چنان بدیهی است که به آن فکر هم نمیکنیم.امروز تجربهی غواصی داشتم.بی اغراق دنیای رازآمیز رنگارنگی است که نه با گام برداشتن بلکه با غوطهور شدن قابل بازدید است.ساکت، سیال و معلق؛ این است آن جهان کم در دسترس برای جانوران گامزن.زیر آب، …
در اندیشهام «مرغ سحر» استاد محمدرضا شجریان و «نوایی نوایی» استاد عثمان محمدپرستویژگیهای یکسانی دارند. آن مرغ سحری که ناله سر کرده است، همان مرغ وحشی است که دلش را رنجاندهاند. آن ظلم ظالم و جور صیّاد که آشیانها را داده بر باد، همان خاری است که بر دل مینشیند. آن قفس که چون دل …
در طول اقامتم در این جهان،هرگز ندیدم کسانی چنین بیخردانهیک «ا» با قامت ایستاده را چنان بر زمین بکوبندکه شبیه یک «و» به خود بپیچدو آن سرزمین خوشنام که نامش را نمیبرم«ویران» شود.
من نمیدانم چه رازیست کههر چه ما انگشت اشارهمان را واضحتر به سویشان میگیریم، آنها انگشت ابهامشان را کلفتتر بهمان نشان میدهند.خواهیم دید که در انتهای جدال این یک و آن شَست، کدام خواهد شکست.
آواز زیباترین فریاد و رقص اصیلترین دردی است که در وطن تن انسان بر امواج سرکش روح به ظرافت و لطافت جولان میدهند.در آن سرزمین رستگار که کسی میخواند و و دیگری میرقصد، آز به ناز، نفرین به آفرین، ضربه به ضرب، چنگال به چنگ، کمان به کمانچه و رزم به بزم میگراید.
شاید عکس چندان زیبایی نباشد ولی برای من اهمیت دارد. ۴۰ سال است که هر سال در ماههای اردیبهشت و خرداد با چنین صحنهای مواجه میشوم.و سالهاست که در چنین روزهایی، بعد از اینکه درخت بار داد و اولین باد اردیبهشت وزید، من اولین توت نوبر را از روی زمین برمیدارم و در دهانم میگذارم. …
رویارویی با رویاهایت یعنی کاوش ایکاشهایت
این اتومبیلها هر کدام نماد یکی از ما هستند. همگی در یک مسیریم و در این مسیر اندکی فرصت داریم که گهگاهی در کنار هم برانیم، از هم سبقت بگیریم، نگاهی به یکدیگر بیندازیم، نزدیک شویم، توقف کنیم یا … همگی در نگاه کلان شبیهیم. تنها اندکی در سن و رنگ و اندازه و کیفیت …