گفت: راز ۷ اقلیم ایران چیست؟ گفتم: آن رود زاینده که میرسد از ۳۳ پل به ۴۰ ستون. …………………………………………………… در هر شعلهٔ آتش سوزانت، طرح گل سرخی نهفته است و در هر شاخهٔ گل سرخ بوستانت، شعلهای پنهان تو سوری و سوزی!
چهرهی البرز چه شگفت است؛ سرِ سربلندِ سفید و دلِ کهنِ سبزی دارد.یک بار فرصتی داشتم که به دربار دماوند راه یابم و سر به آستانش بسایم و امروز رخصتی یافتم تا به حریم اُرس بانوی شهرستانک پا بگذارم و دل به دلش بسپارم.امروز در یکی از روزهای تیرِ گرم، در دل البرز او را دیدم؛ سبز بود و افراشته، البته تنها و انگار فراموش شده.پسرکی چوپان، …
از لحاظ استعاری شاید بتوان روحیهی یک #بشر_ایرانی را با سه ساحت و فضای #معماری_بومی تطبیق داد و تفسیر کرد؛#باغ، #خانه، #بازار اگر این سه فضا را بر روی یک خط راست در نظر بگیریم، باغ در یک سو، بازار در سوی مخالف و خانه در میان این دو واقع میشوند. به نظرم با اندکی …
فرسنگها دورتر از شهرهای پرهیاهو، مکانی هست که سنگ، فرّ دارد در آنجا. اگر قرار باشد اثبات کنیم که سنگها روح دارند، نقطهی شروع همین جاست. در این سرزمینِ پر از کنگره و ستون و نقش و کتیبه،انگارهی جماد و نبات و حیوان و انسان در قالب رؤیاهای تجسم یافته بر روی دیوارها و پلکانها …
رخسار خوانسار را در سرچشمهی فرخندهاش شستهاند و با سرخی لالههایش در شکوه کوه گلستان آراستهاند.در سرای این عروس چنارهایی چه بلند کاشتهاند و به دهانش انگبین مالیدهاند
نشستم روبروی گل و از او پرسیدم:مانند تو چیست؟وانگاه لالهی نشسته در دامان «گلستان کوه»، به سوی «اورامان» اشاره کرد…با نگاه به رخسار گل و اندکی تأمل، تصویری در ذهنم نقش بست از سر چرخان درویش و ذکرهای پی در پی او که در میان آن کوه بلند میپیچید.چه عجیب!نیمهی اردیبهشت است و این سرخ …
انگار باد بانی این دیدار گاه و بیگاه کوه و کویر است در این دیار. و انگار آب در آن آبراهههای زیرزمینی، دلدادگی پنهانیشان را پیوند داده با یک جریان آهسته و پیوسته.در این میان، مردمان باد را در آسمان گیر میاندازند تا در نیمهٔ راه خبر بگیرند از این ماجرا. و آب را انبار …
آباد باد آبی گنبدهای اصفهان که گویی در آتش سرخ آذربایجان به نقش گلهای شیراز مزین شدهاند. آباد باد باغ چارقد مادران مهربان ابیانه، که بوی خوش این ارمغان رنگین میرسد به ایلی که به کوهی در راه است. بلند باد آواز بلبلان بسطام که با صدای زیر برای بم از وصال دوست میسرایند. بهار …
با هر ضربهٔ دَمام، موجی برمیخیزد از خلیج فارس تا لِنجی را سُر بدهد به سمت بوی شهری که بوشهر است نامش.در این سرزمین دلوار، از زبان همهٔ بندریهای سردار، چه در دشتستان و تنگستان، چه در انارستان و نخلستان، نوای شروه شنیده میشود.در این دیار جم، هیچ بندری در هیچ نبردی دربند نخواهد ماند. …
درختان بلوط که در میان سنگهای چند میلیون ساله رشد کردهاند، گویی در حال رقص و مستی بودند که در یک لحظه فرمان «همگی بیحرکت!» دریافت کردهاند.تصویرشان دست افشانْ ماندگار شده است بر صحنهٔ دشتها و تپهها.گلهٔ شیرها همگی در حال غرش، بیحرکت شدهاند در پیکر سنگیشان.شاهان و شاهبانوان ایلامی هم بر دهانهٔ غار یا …
گیراترین بادهی غروب را امروز بر فرازِ بلندترین نقطهی یکی از قدیمیترین شهرهای دنیا از سفالینهای با نقش هندسی، از دستِ آن ساقیِ ۷۰۰۰ ساله نوشیدم که آشیانش بر باد رفته بود.هر خشتِ رها شده، انگار اختیار دلی است از دست رفتهْ که در همهی این اطرافْ بر این خاکِ داغدیدهْ، افتاده.همهی حواسِ روانِ خفتگانِ …
به تحقیق نه تخیّل، از تحریر کتیبهی پادشاه آشور تا ترکیب کاشیهای مسجد کبود، بهترین تعریف و تفسیرش این است که دیارِ شمسِ مولاناست. تاریخ به تبارِ تاجرانِ این شهرِ تجدّد گواهی میدهد، امّا تکّیه به دلاورانش هم تجربهی تازهای در تقویم نیست، این است که تصنیف نامش بر پیشانی مام میهن تجلّی یافته. هم …
بر سر آن کوه سرخ، نزدیکِ آن ماهانِ ماه، از عهد دقیانوسْ درفش شهدادیاش در اهتزاز است. در کشکول این شازده، هزار باغ و یک قلعهی گنج پیدا میشود و چنان است که در چنین عنبرآبادی همهی کیچهها به درب بهشت راه دارند. همچون پیربابای مسافر، از زیره تا بمِ آن دلِ عالَم، جان را …