روزنوشت دو یک توسط آرش نورآقائی در یکشنبه, دی 1, 1387 دو: چه بسیار انتقام او که در رفت را از کسی که جا ماند گرفتیم. یک: آدمها میمیرند، این اذیتم میکند. نوشتهی قبلی نوشتهی بعدی نوشتههای مرتبط روزنوشت نقشۀ اردیبهشت روزنوشت ۰۳/۰۲/۰۱ روزنوشت همسن
لیلا پارساییان ۲ دی ۱۳۸۷ در ۹:۱۰ ب٫ظ لازم است برگردیم، چه اتفاقی افتاد؟ من چگونه دیدم؟ چگونه احساس کردم؟ چگونه اندیشیدم؟ و چه رفتاری در پیش گرفتم؟ بازگشت به لحظه تولد، به زمان اولین دیدن، به زمان اولین شنیدن، به زمان اولین درد، به اولین تعلقات، به اولین مالکیتها، به اولین دانستنیها. اولیها ناگفته بسیار دارند. لازم است بازگردیم و خانه های خالی پازل وجودیمان را بازسازیم.
سیما سلمان زاده ۲۴ مهر ۱۳۹۷ در ۱۰:۰۰ ق٫ظ هیس! آدمها انتقام نمی گیرند… ………………………………………………………………………………………………………………………………… جواب: سلام.
لیلا ۳۱ مرداد ۱۴۰۰ در ۱۰:۵۴ ب٫ظ سلام به قول عباس معروفی ما نسل بدبختی هستیم دستمان به مقصر اصلی نمیرسد از همدیگر انتقام میگیریم ………………………………………………………………………………………………. جواب: سلام. خیلی درست گفته ایشون.
دیدگاهها
لازم است برگردیم،
چه اتفاقی افتاد؟
من چگونه دیدم؟ چگونه احساس کردم؟ چگونه اندیشیدم؟ و چه رفتاری در پیش گرفتم؟
بازگشت به لحظه تولد، به زمان اولین دیدن، به زمان اولین شنیدن، به زمان اولین درد، به اولین تعلقات، به اولین مالکیتها، به اولین دانستنیها.
اولیها ناگفته بسیار دارند.
لازم است بازگردیم و خانه های خالی پازل وجودیمان را بازسازیم.
اولین سفر تنهایی ام می شود بهترین سفرم
که اولین ها همیشه بهترین اند.
هیس! آدمها انتقام نمی گیرند…
…………………………………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام.
سلام
به قول عباس معروفی
ما نسل بدبختی هستیم
دستمان به مقصر اصلی نمیرسد
از همدیگر انتقام میگیریم
……………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. خیلی درست گفته ایشون.