زمستان

گاهی ریتم تند روزمرگی مجال نمی‌دهد تا این روزها، دمی خود را در چگالی بی‌حد غروب زمستان رها سازیم.

ما نیم‌کره‌ای را می‌پیماییم تا به زیبایی برسیم و در آن انتها، آن یک وجب را جلو نمی‌رویم تا مبادا دستمان از آب اقیانوس تر شود.

گاهی زندگی ما، عجله‌ی ماست برای مردن. مخصوصا در زمستان.

دیدگاه‌ها

  1. غریبه آشنا

    زمستان بمان، زمستان بمان، برایمان از بهار از آبی بیکران از آرامش سرزمینهای بی انسان، از آزادی سروهای سر به آسمان بگو.
    می خواهیم در روی رسیدن ها فارغ از بودن ها جاودان گردیم. برف بدن هایمان را به تو
    می سپاریم تا در سکوتی سرد از دیگران در امان گردیم زمستان اینجا بمان.
    راستی شما با امیرمهدی نورآقایی نسبتی دارید ؟

  2. لیلا

    سلام
    فصلها ی مورد علاقه من پاییز و زمستان است حالا چرا نمیدانم در این فصل ها احساس بهتری دارم!!!

    شالم ر ا دور گردنم ۳ دور می پیچم…
    زمستان فصل اعدام بغض هاست!!!
    ……………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. زیبا بود. سپاس.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *