جهان اکبر و جهان اصغر: پیش از سقراطیان (۱)

تئوریهای مربوط به جهان اکبر و جهان اصغر براساس شباهتهایی که دو جهان از نظر ساختار و پروسه دارند ، هرچند که از نظر اندازه با یکدیگر متفاوت باشند ،شکل گرفت تا نشان دهند که جهانی در پی تقلید  از جهانی دیگر است و سعی دارد تا خود را هرآنچه بیشتر بدان شبیه نماید. در این میان تئوری انسان به منزله جهان اصغر و کیهان به منزله جهان اکبر اصلی ترین تئوری هاست زیرا که ارتباط بین انسان و جهان زیربنای تمامی تفکرات فلسفی است.

شباهت ساختاری انسان و کیهان:

آناکسیمنس که مانند اناکسیمندر انسان را جزئی از جهان (kosmos) میدانست معتقد بود که هوا همان کاری را در کیهان انجام میدهد که در انسان. پس اولین فردی که به شباهت ساختاری و پروسه ای انسان و کیهان پرداخت آناکسیمنس (Anaximenes) بود: “همانگونه که ارواح ما که همان هوا است ما را به هم متصل نگه داشته پس نَفَس و هوا است که تمامی جهان را احاطه کرده است.” عملکرد هوا در کیهان در نگه داشتن، محاط کردن و نفوذ کردن است. هوا جهان را کنترل میکند و تمام اتفاقات نجومی را با حرکات کنترل کننده اش تنظیم مینماید. پس هوا که ماده المواد عالم است از آن همه آنچه که هست و بوده است و باید باشد، خدایان و همه چیزهای الهی برمیخیزند و بقیه چیزها از منشاء آن پدید می آیند. آناکسیمنس هوا را ما بین سرما و گرما قرار داد زیرا که برای پدیدار شدن باید در پروسه ترقیق یا تلغیظ باشد  پس اگر هوا ترقیق یابد هوا گرمتر میشود پس به سمت آتش میرود اما زمانیکه تلغیظ یابد سردتر شده به جامد شدن میرسد. که در ابتدا به باد سپس به ابر و زمین و نهایتا به سنگ تبدیل میشود. و مشاهده خود را دلیلی بر آن نهاد: هرگاه هوا را از دهان خود بیرون دهیم گرم است و هرگاه در میان لبهامان متراکمش نمائیم جریان هوا سردتر است. پس تغلیظ به سردشدن می انجامد. پس هوا نه تنها موجود زنده را از مرده متمایز میسازد بل همانگونه که جهان را نگه داشته نَفْس انسان نیز بدن او را نگه داشته پس هرگاه از تنفس باز ایستیم بدنهامان نیز به فساد میرسد.

انسان: جهان اصغر و کیهان: جهان اکبر

دموکریت با اعتقاد به اینکه کائناتی که دستخوش زایش و فساد شوند ، مانند انسان، حیوان، گیاه و مواد معدنی، همه جهان اصغر هستند اعلام نمود که کائنات، و از آن جمله انسانِ تشکیل شده از اتمها ،تجلی گاه جهان به طور کل یا همان جهان اصغرند. در واقع برخورد تخم ها (collision of seeds) ی  یک نسل با برخورد اتمهای جهان را مطابق میدانست  ضمن آنکه در انعکاسی از جهان اکبر، جهان اصغر از هر نوع اتمی تشکیل شده است پس تفکر، خواب، هوشیاری، بیماری و حتی مرگ نیز از طریق مشخصه های اتمی قابل توضیح هستند. در این میان میتوان به تنفس اشاره نمود که معتقد بود اتمهای نَفْسی (soul atoms) متحرک هستند که چرخه زندگی را میچرخوانند. این اتمها حتی در زمان خواب نیز میخواهند از بدن رها شوند اما جای خود را به اتمهای دیگر میدهند این کار آنقدر ادامه می یابد که نهایتا تنفس باز می ایستد و روح از بدن جدا میشود. فیثاغورثیان نتیجه گرفتند که اگر جهان یک موجود زنده، جاوید و الهی باشد که با تنفس در هوا یا نفس بیکرانه اطرافش میزید و اگر انسان نیز از تنفس زندگی یافته باشد ( و بدانیم که روح انسان خود همان هوا است) پس ارتباط طبیعی انسان و کیهان، جهان اصغر و جهان اکبر، باید بسیار نزدیک باشد. کیهان یکی است و جاودانه و انسان چندین و مقسم شده و میرا. اما بخش اصلی انسان روح اوست که نامیرا است و نامیرایی اش از آنجا که بخش کوچکی است از روح کیهانی و الهی، از آن جدا شده و در کالبد فانی زندانی. پس روح هارمونی بدن است پس اصل نظم و زندگی در بدن است. و چنین گفته شد که گیاهان نیز چونان حیوانات از زندگی برخوردارند هرچند روح ندارند.

فیثاغورث در اصول اعداد شباهتهای اساسی را در میان همه چیز یافت و اینکه آسمانها از بدنی تشکیل شدند که خورشید و ماه و ستارگان و دیگر اجرام آسمانی چشمان و دیگر اجزاء بدن انسان را شکل میدهند.

kosmos

واژه جهان ( kosmos From Greek kosmos “order, universe, ornament” ) که هم به معنای نظم است و هم زیبایی: پس فیثاغورث برای کیهان اصطلاحات نظم جهانی یا جهان منظم را به کار برد و از آنجا که به معنای زیور  نیز بود اینگونه از کیهان یاد میکرد: تزئین شده با نظم. اینگونه اصطلاح کیهان منظم زیبا جا گرفت. فیثاغورثیان بر آن بودند که همه چیز اعداداند یا به اعداد شبیه اند پس قابل اندازه گیری و ذو قیاس مشترکند.پس نظم میان چند مورد نظم یافته را با نسبت عددی میتوان توضیح داد. . پس در Kosmos ( نظم) هارمونی ( پیوند به یکدیگر (Greek harmonia “agreement, concord,” from harmozein “to fit together.”]  (را دید.فیثاغورث به معنی cosmos و universe پرداخت: به معنای مشابه رسید با تفاوتی در اصل هارمونی و توازن که در cosmos به آن میرسیم تا جهان در نظم باشد، نظمی که در سایه اعداد و نسبت طلایی( عدد گنگ در ریاضیات که در یونانی به صورت τ or ϕ ( فی) نشان داده میشود و معادل ۶۱۸/۱ میباشد. از آنجا که فیثاغورثیان در پنج ضلعی منظم ۵ قطری را که ستاره ۵  پر را میسازند که میان هر قطر دو نوک دیگر قطرها قرار گرفته اند و هرکدام از این نقاط کل پاره خط را به دو بخش نامساوی تقسیم میکند پس نسبت قطر کلی به بخش بزرگتر مساوی است با نسبت بخش بزرگتر با بخش کوچکتر یافتند آن را نسبت طلایی نامیدند) دید. نظمی که در حرکت منظم ستارگان میتوان دید. ایده نظم با محدود و نامحدود مرتبط است. جهان نامحدود جهانی بی نهایت است و ناقص اما جهان کلیتی کامل است. میشود این کلیت کامل را در طلوع و غروب، زمستان و تابستان دید.  این گونه بود که فیثاغورث واژه نظم (Kosmos) را به جهان اطلاق کرد تا نظمی را تجلی بخشد که جهان از آن برخوردار است. جهان زنده و الهی که در میان اجزاء تشکیل دهنده خود نظمی دارد  تا بتوانند زنده بمانند و امور خود را به انجام برسانند محدود است. ارسطو گفته است که واژه محدود و نامحدود را فیثاغورثیان با خوب و شیطانی آمیخته اند. درواقع آنها معتقد بودند که ” اعداد زوج نامحدود و اعداد فرد محدودند و “یک” از این دو ناشی میشود زیرا که هم فرد است هم زوج  و اعداد از یک می آیند  و تمام آسمان اعدادند”. عدد دو از عدد یک پدید می آید و آنگونه که Theon of Smyrna   در کتاب   ریاضیات سودمند در درک افلاطون آورده “نخستین افزایش. نخستین تغییر از مضاعف نمودن وحدت پدید می آید تا دو شکل گیرد”  و نهایتاً سه پلی است میان یک و دو. کنفورد نیز در کتاب علم و تصوف در سنت فیثاغورثیان آورده ” فرمول انتزاعی که در کیهان شناسی اولیه معمول است بدین قرار است: ۱) وحدت نامتمایزی وجود دارد ۲) از این وحدت دو قدرت متضاد  متمایز میشود  تا نظم جهان را شکل دهند و ۳) آن دو متضاد برای زندگی دادن دوباره با یکدیگر متحد میشوند”.  آنها از اعداد برای اشاره به فضا نیز استفاده بردند. یک ( که از نظر فیثاغورثیان هم فرد است و هم زوج و به همین خاطر کل کیهان را یک (the one) میدانند) نقطه است، دو خط است، سه سطح است و چهار جسم است. پس وقتی میگویند “همه بدنها (bodies) از نقطه یا واحدهای از فضا تشکیل شده اند که در کنار یکدیگر عدد را میسازند” به این معنی است که ” از کنارهم گذاری چندین نقطه خط پدید می آید این آن چیزی نیست که صرفا در تصور علمی ریاضیدانی قرار گیرد بل در واقعیتی بیرونی چنین است  به همین ترتیب سطح از کنارهم قرار گیری چندین خط به وجود می آید و نهایتا یک بدن از پیوند چندین سطح. نقاط، خطوط و سطوح واحدهای واقعی هستند که همه بدنها را در طبیعت تشکیل میدهند پس همه بدنها باید به صورت اعداد نگاه شوند. در واقع هر بدن مادی تجلی عدد چهار است که از ۳ المان سازنده( نقطه، خط و سطح) به وجود آمده”.  اشاره به اعداد و محدود و نامحدود بودن آنها در واقع اشاره به جهان محدود (Limited cosmos ) یا جهانی است که در احاطه جهان نامحدود ( هوا) ای است که استنشاق میکند پس اشیاء این جهان محدود محدودیت محضی ندارند بل با نامحدویت نیز آمیخته شده‌اند. پس اعداد( فرد و زوج) محصول همین محدودیت و نامحدودیتند. اضداد ، محدود و نامحدود، فرم و ماده، از طریق هارمونی در این جهان(cosmos) در کنار یکدیگر(fit together) قرار میگیرند و محصول آن کیهان پدیداری ( phenomenal universe) است: همانگونه که چیزها از طریق اضداد خود فقط میتوانند شناخته  شوند پس بودن از طریق نبودن شناخته میشود پس چناچه در آینه “بودن” منعکس شود این انعکاس همان کیهان پدیداری است که به نسبت سایه از واقعیت بیشتری برخوردار نیست. که در آن هر فرد  از ثابتهای (Constant) کیهانی و متغییرهای محلی( local) تشکیل شده این همان اتفاقی است که در یک انسان نیز می افتد.

چنانکه میگویند”همانگونه که کیهان از المانهای مادی تشکیل شده که از آنجا که زندگی و منطق الهی در آن نفوذ یافته در یک ساختار منظم تنزل یافته ما نیز جهانی هستیم کوچک با ساختارهای ارگانیک که از همان مواد تشکیل شده و همان اصول نظم را دوباره تولید مینمائیم. فقط باید به صورت دلخواه دوباره تولید شود تا با به عمل آوردن آزادی المان الهی منطق، که از آن نیز جرقه ای در ماست، و بررسی نظمی که در اطراف ماست جسم فانی ما یاد گیرد آن را در حرکات زندگیمان منعکس سازد.”

مریم جواهری نیا

منابع:

۱) مقاله دایره المعارف آنلاین بریتانیکا درباره نسبت طلایی، نوشته استفان سی کارلوس

http://www.britannica.com/EBchecked/topic/237728/golden-ratio

۲) مقاله دایره المعارف آنلاین بریتانیکا درباره فیثاغورثیان نوشته هولگر تسه لف

http://www.britannica.com/EBchecked/topic/485235/Pythagoreanism/68377/The-harmony-of-the-cosmos

۳) دایره المعارف بریتانیکا: دیکشنری هنر، علم، ادبیات، اطلاعات عمومیف جلد ۲۵-۲۶، نوشته هیو کریشولم و جیمز لوئیس گاروین، ۱۹۲۶

۴) تاریخ فلسفه نوشته فردریک چارلز کاپلستون، جلد اول، یونان و روم، ویرایش سال ۲۰۰۳، بریتانیا

۵) تاریخ علوم طبیعی نوشته لوئیز مگنر، چاپ ۲۰۰۲، توسط شرکت مارسل دکر

۶) تاریخ فلسفه یونان: سنت پیش از سقراطیان از پارمنیدس تا دموکریت،  نوشته دبلیو. کی . سی گوتری، چاپ ۱۹۶۵،تجدید چاپ ۱۹۹۶، چاپخانه دانشگاه کمبریج

۷) از مذهب تا فلسفه: مطالعه مبداء تفکر غرب نوشته فرانسیس مکدونالد کورنفورد، چاپ ۱۹۱۲،  ۲۰۰۹، کوزیمو، نیویورک

۸ ) کتاب جامع فیثاغورثیان نوشته دیوید فیدِلِر

http://www.american-buddha.com/cult.pythagsourcebook.intro.htm

۹) اولین فیلسوفان یونان باستان

http://classweb.gmu.edu/rcherubi/ancient/intrps.htm

۱۰) کتاب اتمها و کیمیاگری: شیمی و منشاء عملی (اکسپرینمنتال) انقلاب علمی نوشته ویلیام ر. نیومن، چاپ دانشگاه شیکاگو، آمریکا،  ۲۰۰۶

۱۱) کتاب تاریخچه فلسفه باستان از ابتدا تا آگوستین نوشته کریستن فریس یوهانسن ترجمه هنریک روزن مییر، انتشارات راتلج ، انگلستان، ۱۹۹۸

دیدگاه‌ها

  1. رویا

    arashe sotodani
    matne jalebi bud.ama az ghesmati ke kheili bahash ertebat bargharar kardam.ghesmate bud ke neveshte shode pas har gah ke az tanafos baz istim badanhaman niz be fesad miravad.ye lahze tu zehnam umad ke pas nozadan va kudakan ke tedade tanafoseshun bishtare,por az zendegiee bishtari hastano az fesad be dooor.va harvaghtam ke tanafose ma bishtar mishe be har dalili, varzesh, har chize dgi maro be zendegi nazdik tar mikone.mamnunam
    …………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. آفرین دختر.

  2. ليلا.ج

    جالب توجه بود خصوصا این قسمت:
    پس هوا نه تنها موجود زنده را از مرده متمایز میسازد بل همانگونه که جهان را نگه داشته نَفْس انسان نیز بدن او را نگه داشته پس هرگاه از تنفس باز ایستیم بدنهامان نیز به فساد میرسد.

    تا حالا به نفس کشیدن از این دیدگاه توجه نکرده بودم.
    سپاس. تکان دهنده بود.
    …………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. باید به خانم مریم جواهری نیا تبریک گفت.

  3. Banafsheh

    درود

    افرین بر خانم جواهری و متن خواندنیشان. قلمتان هماره شیوا باد.
    از اقای ارش نیز برای اوردن این مطلب قابل تامل بینهایت سپاسمندم.
    ……………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. خانم جواهری نیا یک انسان آرام و در عین حال باسواد و مفید است.

  4. ليلا پارساييان

    سلام آرش جان.

    می تونم خواهشم کنم لینک سایت زیر را به لیست سایتهای وبلاگت اضافه کنی؟

    http://www.hoshyardeli.net

    و می تونم بهت پیشنهاد کنم که چنانچه درگیری ذهنی داشتی و به بن بست روحی، شخصیتی و اجتماعی رسیدی،به نظر من موسسه اندیشکده تعالی شناخت به شماره تلفنهای ۲۲۷۴۲۵۷۶ و ۲۲۷۴۲۵۷۷ کمک و راهنمای خوبی هست.
    …………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام لیلا. من کلا از وقتی به دنیا اومدم درگیری ذهنی داشتم و از همون اول به بن بست روحی رسیده بودم. با اینکه ارادت دارم، اما چون به این موسسات اعتقادی ندارم، لینکش نمی کنم. موضوع دیگه اینه که موضوعات وب سایت من گردشگری و میراث فرهنگیه، نه این چیزا.

  5. ليلا پارساييان

    سلام آرش عزیز

    این موسسه جیزی فراتر از آنچه در ایران تا کنون داشتیم هست. و دغدغه اش ذهن انسانهای برگزیده این مرزو بوم هست. این موسسه قسمتی از آنچه تو در سفرهات بخصوص سفرهای اروپا به دنبالش بودی رو در تو زنده نگه میداره. با شناختی که از این موسسه پیدا کردم، به این نتیجه رسیدم که اگر کاری می خواهیم در ایران انجام دهیم و دوستان زندانیت چون اصغر فرهادی در ایران باشند و بر سکوی ایران باشند، می توان از این موسسه کمک بگیریم.
    این موسسه به تو کمک می کنه که منشور دقیقی برای بازتاباندن حقیقتی که در ک کردی باشی و هنوز باشی.
    …………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. سپاس از تو بابت اطلاع رسانی.

  6. ليلا پارساييان

    اتفاقا یکی از فعالیتهاش ارائه ایرانگردی و طبیعت بهتر است. و تجربیات تو و مطالبت می تونه کمک کننده باشه.
    …………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. امیدووارم که همینطور باشه.

  7. حامی

    سلام

    فوق العاده بود . در ترکیب چهار عنصر سازنده طبیعت و سازنده بدن انسان خاک ( استحکام و پیوستگی ) , آب ( سیالیت و روان بودن )
    آتش ( گرما و نیرو زایی ) و هوا ( جنبش و تغییر ) را تشکیل می دهند .که در این میان تنفس نقشی ارگانیک و غیر ارگانیک دارد .
    چنان که با تغییر حالات روحی انسان شکل تنفس در او تغییر می کند . و به طور کلی با تمرکز بر روی تنفس بر پایه دانش یوگا , به صورت تجربی یافته های علمی مربوط به ارتباط تنفس با تغییر واکنش های شیمیایی و ترشح هورمون ها را در می یابیم . که با تغییر کارکرد مغز و تغییر افکار شکل تنفس و فرایند آن ( تفکرات مادی = فعال بودن بخش چپ مغز و تنفس از حفره ی چپ بینی , تفکرات معنوی و شهودی = فعال بودن بخش راست مغز و تنفس از حفره ی راست بینی ) , تقریبا هر ۴۰ دقیقه یک بار به صورت غیر ارادی تغییر می کند . که خود مبحث عمیق و گسترده ایست که دانش هماهنگی ذهن و جسم ( یوگا ) می تواند این تئوری را به صورت تجربی نمایان سازد .

    ۲ . ” جهانی است که در احاطه جهان نامحدود ( هوا) ای است که استنشاق میکند پس اشیاء این جهان محدود محدودیت محضی ندارند بل با نامحدویت نیز آمیخته شده‌اند …. ” و دقیقا بدن انسان نماد محدودیت و روح او نماد نامحدودیت اوست . و در مشاهده
    خویشتن و در سیر درون ( مشاهده ادراک ( که از طریق حسها پدید می آید ) , دما پیوستگی و جنبش ) و ادراکات ذهنی و به تبع آن , جسمی , نامحدودیت را در قالب جسم و ذهن خویشتن می توان به وضوح درک کرد .

    سپاس از تو و خانم جواهری نیا
    …………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. سپاس از تو.

  8. حامی

    سلام

    با پوزش از آرش و خطاب به لیلای عزیز :
    به وقت گذاشتن کامنت قبلی , کامنت شما را دیدم و از این سایت بازدید کردم و با آرش موافقم , چون ادراک و ایدالوزی هر شخص
    از جهان شخصیت خاص او را می سازد و زندگی یک تجربه شخصی ست . و هیچ کس غیر از خود شخص در حوزه ی ذهن و جسم او نمی تواند به او کمک کند , و هر چیزی که از قالب تجربه ( آن هم تجربه ای که قابلیت وصف ندارد ) بیرون می آید و شکل تئوری به خود می گیرد ایجاد شبههمی کند و جهت گیری و مرز بندی خواهد شد . و اغلب این موسسات اهداف شخصی خود را دنبال می کنند و هر قدر با حسن نیت , اما در طول زمان شکل مکتبی خاص را به خود می گیرند . شخصیت کاوشگر و حقیقت جویت برایم جالب بود که به خود اجازه ی دخالت و اظهارنظر را دادم . شاد باشی و رها .
    …………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *