هفت و هشت از نگاه کتاب مقدس (تورات و انجیل)

کتاب مقدس برپایه ۳ اصل نوشته شده، ۳ اصلی که در کنار هم شکل واحدی میگیرند: زمان، مکان و فضا. از همان ابتدای تورات در باب آفرینش بر زمان تأکید میشود: خداوند روزها و صبح ها و عصرها  را برمیشمرد. در آن واحد به مکانها میرسیم، به آسمان، زمین و در تمامی اینها فضایی خلق میشود. فضایی قابل تجسم از نور و تاریکی. عینیت مکان و فضا در بخش بعدی باب آفرینش بیشتر مشخص میشود. آنجا که خداوند زمان را متوقف میکند: انسان آفریده شده و حال در روز هفتم زمان استراحت است. زیرا که خداوند کارش را به اتمام رسانده است ( Genesis, 2: 2). روز هفتم در واقع همان آغازین روز است (Matthew, 28:1) و این سیکل روزها ادامه می یابد. در پی شکل یافتن آدم است که فضا و مکان شکل میگیرند. زمین زراعی و باران و در این میان آدم از خاک زمین شکل میگیرد و نفس زندگی در بینی های او دمیده میشود تا روحی زنده شود ( Genesis, 2: 6-7). سپس باغ عدن فرم میگیرد تا آدم در آن قرار گیرد. عدن همان فضا است و باغ مکان. بخشی از عدن، باغی است که آدم در آن قرار میگیرد و در همین جاست که درختان زیبا وجود دارند که از آن جمله، درخت دانش خوب و بد، و درخت زندگی است. و رودهایی، ۴ رود، از آن میگذرند تا آبیاری کنند. نام این ۴ رود و مکانهایی که در آن جریان دارند ۳ سرزمین را به ما نشان میدهند: Assyria، Kush و Havilah (Genesis, 2: 9-14. این فضا و مکان نیز با خطای آدم از بین میروند. زیرا که آدم از باغ عدن رانده میشود. از اینجا به بعد در کتاب مقدس پیوند این ۳ از بین رفته است مگر آنجا که خداوند به خلقتی جدید دست میزند.

در پس روز هفتم خداوند از کلمه Finished استفاده میکند که اتمام کارها را نشان دهد و همچنین زمان استراحت را، و مسیح نیز بر روی صلیب ۷ جمله میگوید که مهمترین و آخرین آنها it is finished است(: ۳۰ John, 19 ). و سپس به استراحت میپردازد (Hebrews,4:10). از همین جا رستاخیز شکل میگیرد: آفرینشی نوین و آسمانها و زمین جدید. مکان و فضایی جدید که در روز هشتم شکل میگیرند. خلقتی جدید که نوید داده میشود (II Corinthians, 5: 17). و این روز هزار سال خواهد بود (II Peter, 3:8) در نتیجه کلمه روز معنای عصر میدهد.

روز هشتم همواره در کتاب مقدس با بازآفرینی همراه است زیرا که در روز هشتم است که مسیح برمیخیزد ( البته روز هشتم مشخصا اشاره نشده است حال آنکه از آن به عنوان اولین روز هفته یاد میشود. این اولین روز هفته با روز سبث جای خود را عوض میکند. در Ezekiel, 43:27 آمده که زمانیکه این روزها از بین بروند روز هشتمی خواهد بود و در انجیل روز اول هفته روزی است که مسیح برخاستهJohn,20:1 و این روز پس از روز سبث ( در اینجا هفتمین روز) است Matthew, 28:1 و این روز به عنوان روز سبث انتخاب میشود Acts, 20:7 و پس از این دیگر هیچ وحی جدیدی نخواهد بود Revelations, 22:18-19 ). در روز هشتم ختنه صورت میگیرد ( Genesis, 17:12). وقتی سیلاب زمین را در برگرفت، نوح هشتمین انسانی بود که بر روی زمین جدید پا نهاد. زیرا که خداوند دنیای گذشته را حفظ نمی نماید (II Peter, 2:5) و نهایتا  ۸ روح بر دنیای جدید پا نهادند.  اینگونه است که عدد ۸ در کتاب مقدس به عددی معنوی و درونی و عدد ۷ به بیرونی تبدیل میشود: ( Ezekiel, 40:31, 34, 37 ) )(Ezekiel, 40:22-26). پس هفت سفر کیهان است به یگانگی و هشت سفری است از برون به درون.

در پس روز هشتم به خلق فضا میرسیم: در Revelations, 21:5 آمده که من همه چیز را نو خواهم نمود پس به آسمان ها و زمین جدید میرسیم که در II Peter, 3:10-13 آمده که روزی میآید که …آسمانها از بین رفته و زمین و هر آنچه که در آن است میسوزد …روزی که در آن آسمانها در آتش حل میشوند و همه چیز در گرمای باحرارت حل میشوند پس اینگونه ما بنا بر قولی که داده شده به دنبال آسمانها و زمین جدیدیم که در آن عدالت میزید. در Corinthians, 5:17  نیز آمده که مسیح خلقتی جدید خواهد داشت و همه چیز نو خواهد شد. درباره ی آسمانها و زمین جدید نیز در Revelations, 21:1-2 آمده که آسمان و زمین جدیدی دیدیم و آسمان و زمین اولیه از بین رفتند و دریا دیگر نیست.

در این نوآفرینی قرار بر این است تا New Heavens داشته باشیم.  کلمه Heaven با ۳ معنی در کتاب مقدس استفاده شده است که ( ما در اینجا برای داشتن ترجمه ای با معنی تماما از کلمه آسمان استفاده مینمائیم) یکی به معنای اتمسفر است: تمام پرندگان آسمان(( اتمسفرها)) به سرعت فرار کردند (Acts,14:17) یا در Jeremiah, 4:28 آمده که به همین خاطر زمین باید عزاداری کند  و آسمان (( اتمسفرها)) سیاه شوند. در جاهایی دیگر به نجوم برمیگردد مانند Isaiah, 13:10‌که آمده که ستارگان آسمان (( نجوم)) و صور فلکی آن نور خود را نباید عرضانی دارند و یا Jeremiah, 8:2 ” و آنها باید آنها را جلوی خورشید و ماه و تمامی آنچه که در آسمان ((نجوم)) هست و آنها دوستشان دارند بگسترانند” . اما در جاهایی از کتاب مقدس نیز به معنای محل اقامت خداوند به کار رفته است: زیرا که مسیح وارد مکانهای مقدسی که با دست ساخته شده باشند نمیشود که تندیسهای صادقند بلکه وارد خود آسمان ((محل اقامت خداوند)) میشود حال برای ظهور در محضر خداوند برای ما (To the Hebrews, 9:24) و یا I Kings, 8:30 که آمده “و تو به تضرع بندگانت گوش فرا میدهی  به تضرع مردم اسرائیل، وقتی که آنان به سمت این مکان دعا میکنند : و تو در محل اقامت خود بدان گوش میدهی: و  زمانی که گوش میدهی میبخشی”. وقتی خداوند از آسمانهای جدید سخن میگوید نه به محل اقامت خود که جایگاهش عوض میشود نه جدید که در Revelations, 21:3  آمده که” اقامتگاه خداوند با مردمشان است و او با آنها زندگی خواهد کرد و آنها مردمانش خواهند بود و خود خداوند با آنها خواهد بود و خدای آنها”. در این نوآفرینی همه چیز نو خواهد شد و “دیگر دریایی نیست” (Revelations, 21: 1) و زمین گسترده میشود. این همنشینی با خداوند در ابتدای تورات نیز آمده (Genesis, 3:8) و آنها ( آدم و حوا) صدای خداوند را شنیدند که در خنکای روز در باغ قدم میزند: و آدم و همسرش خود را از حضور خداوند در میان درختان باغ پنهان نمودند.

اینک در پی فضای جدید به مکان جدید میرسیم. به اورشلیم جدید.

اورشلیمی که (-۲۱:۲ Revelations, 21: 10) از آسمان از نزد خداوند فرود می آید.

در Nehemiah, 11:1 از اورشلیم به عنوان شهر مقدس و در Zechariah, 8:3-5 از آن با نام شهر حقیقت نامبرده شده که “در آن پیرمردان و پیرزنان در خیابانهایش زندگی میکنند و خیابانهای شهر پر از دختران و پسرانی است که در آنها بازی میکنند”. در Revelations, 21:2, 3:12 ‌آمده که این شهر بزرگ از آسمان به زمین جدید می آید . اما مسیح سرزمینی را بشارت داده که عدالت در آن میزید “سرزمینی بهتر  و بهشت وار که در آن خداوند از اینکه خدایشان نامیده شود خجالت زده نیست زیرا که برایشان شهری آماده نموده است” (Hebrews, 11:14-16) “شهری که طراح و سازنده اش خداست” (Hebrews, 11:10). این شهر همان اورشلیم جدید است که در کتاب زکریا به پیدایش و در  Ezekiel 40-48 به ساخت آن پرداخته شده و در Isaiah, 65:17-25 این شهر که به همراه جواهرات آمده شهری است که ترس بدان راه ندارد و پر از عدالت است  و عاری از هر ظلم و ستمی.

اورشلیم جدید مشابهت هایی با باغ عدن دارد( رجوع شود به باب Revelations) که از آن جمله میتوان به مربع شکل بودنشان(۲۱:۱۶)، وجود رودخانه (۲۲:۱)‌، دیوار (۲۱:۱۷-۱۸)و درخت زندگی (۲۲:۲) نام برد که در آن ابعاد ارتفاع، طول و عرض یکسانند(۲۱:۱۶). اورشلیم جدید “عاری از گناه است، شب بدان راه ندارد و ساکنین آن نیازی به لامپ یا نور خورشید ندارند زیرا خداوند از نور خود به آنها عرضانی میدارد” (Revelations, 22:5).همچنین در Revelations, 21:24-27 آمده که “تمامی ملتهای انسانهایی که آزاد شده اند در نور آن حرکت میکند و پادشاهان زمین که بدان افتخار و شکوه را به ارمغان می آورند، روزها دروازه های آن بسته نمیشوند زیرا که شبی بدانجا راه ندارد، و آنها  افتخار و شکوه ملتها را بدان می آورند، هیچ عاقله ای بدان چیزی که آن را بی حرمت کند راه نمیدهد و یا هر چیزی که پلید باشد، یا دروغ بافد بلکه هر آنکس که در کتاب زندگی مسیح نوشته شده باشد.”

اینچنین است که آن ۳ اصل دوباره به واحدی میرسند. واحدی که در آن نه زمان هست نه مکان که ابدی است (Isaiah, 57:15)  و در همه جا حضور دارد ( Jeremiah, 23:24) فاصله زمان و مکان از بین میرود زیرا که خداوند در آن روز در کنار رهاشدگان است . در آن روز گذر زمان (Revelations, 8:1) هست اما زمان گم شده است. بدین گونه است که نه تنها فاصله خدا و انسان از بین میرود بلکه فاصله زمان و مکان نیز از بین میرود. این در هم شدگی در شکل اورشلیم جدید نیز دیده میشود.

اورشلیم جدید را مکعب شکل دانسته اند زیرا که نه تنها طول و عرض دارد چونان مربع بلکه ارتفاع نیز دارد (Revelations,21:16). اورشلیم جدید از پیوند مربع و دایره شکل میگیرد، برای ویتروویوس دایره و مربع هندسه بدن انسانی است با دستانی باز و از آنجا که خداوند انسان را از تصویر خود به وجود آورده (Genesis,1:27) پس این هندسه هندسه ای است کامل، هندسه ای است از پیوند مربع و دایره : از پیوند زمین و آسمان.

دایره را به خداوند نسبت داده اند زیرا که دایره زاویه ای ندارد پس آغاز و پایانی ندارد زیرا که ابدی است: “خداوند فرمود من آلفا و امگا هستم، آغاز و پایان ، در حال و گذشته و آنچه که به وقوع خواهد پیوست، توانا”. و آسمان: در کتاب مقدس کلمه Heaven (آسمان) با firmament (گنبد) هم معنی شده است. از همان ابتدا در باب آفرینش میخوانیم که خداوند گنبد را آسمان نام نهاد (Genesis,1:8) و پس از آن در آیه ۱۴ همان باب میخوانیم که “و خداوند گفت بگذار در گنبد آسمان نورهایی باشد تا روز را از شب جدا کند”. با بررسی واژه گنبد آسمان در کتاب مقدس میبینیم همان معانی که برای heaven بیان شد دوباره به کار گرفته شده اند. که به عنوان نمونه میتوان به آیات زیر رجوع نمود: (Genesis, 1:20)، (Genesis, 1:17) و( Psalms,150:1). ضمن آنکه در Job,22:14 نیز آمده که بهشت ( یا همان آسمان) دوار است.” و او در مدار بهشت قدم میزند.”

و مربع را به زمین: در Isaiah, 11:12 به ۴ گوشه زمین اشاره شده و یا در psalms, 98:3 به نوکهای آن (ends). اما در Isaiah, 40:22 زمین را دوار بیان نموده: ” این اوست که بر روی دایره زمین نشسته که ساکنانش چونان ملخ اند؛ آسمانها را چونان پرده ای کشیده و آنان را چونان چادری که در آن زندگی میکنند گسترانیده است”. کلمه دایره در اینجا به افقی برمیگردد که مرز آسمان و زمین است و اینگونه است که گنبد آسمانی به زمین مرتبط شده زیرا که خداوند از بالا بر زمین مینگرد و آن را چونان چادری میبیند که ساکنانش را در برگرفته. کلمه زمین (earth) در کتاب مقدس هم معنای کلمات land و field آمده چونانکه در‌Exodus,10:15  آمده که از آنجا که آنها ( منظور ملخ ها) تمام چهره زمین (earth) را پوشاندند دیار (land) تاریک گشت و آنها هر گیاه دیار را و تمام درختانی که تگرگ باقی گذارده بود را خوردند و هیچ چیز سبزی بر روی درختان یا گیاهی در زمین زراعی (field) در تمام دیار مصر باقی نماند. و اگر در برخی از آیات مانند Revelations, 20:8 به کره زمین برگردد به ۴ ربعی بودن آن اشاره دارد. ۴ ربعی که خطوط افقی و عمودی با مرکزیت اورشلیم ( با توجه به آیات Ezekiel, 38:12 و Ezekiel,5:5 اورشلیم مرکز زمین است) ایجاد مینمایند و اینگونه است که نوکهای زمین معنا میگیرند این ۴ ربع همان ۴ گوشه است که در Revelations, 7:1 آمده که “پس از تمام اینها من ۴ فرشته را دیدم که در ۴ گوشه زمین ایستاده اند، ۴ باد زمین را نگه داشته اند زیرا که باد بر روی زمین، دریا و یا هیچ درختی نباید بوزد”.

پیوند زمین و آسمان در مربع و دایره نمود می یابد در شکل بدن انسان آنگونه که ویتروویوس بیان مینماید و داوینچی طرح انسان ویترووین را میکشد. طرحی از بدن انسان وقتی دستها و پاها باز شوند تا اشکال هندسی کامل یعنی مربع و دایره شکل گیرند. در طرح مربع در دایره بنا به گفته یونگ جهان به طور کل نمایش داده میشود که در مرکز آن جهانی است از نگاهی که انسان بدان دارد.

پس دایره را به آسمان مرتبط دانستیم و خداوند را در آسمانها میدانیم(Psalms, 115:3) و مربع را به زمین که جایگاه انسان است: “رفیع ترین آسمانها از آن خداوند است و زمین به انسان داده شده” (Psalms,115:16) “و خداوند در آسمان است و تو بر روی زمینی” (Ecclesiastes,5:2): تا ۴ جهت و ۴ فصل و ۴ المان اصلی شکل گیرند. در نتیجه آنچه بیان شد زمین را با سمبلی از دایره با دو خط افق و عمودی که آن را به ۴ ربع تقسیم کرده باشد نشان میدهند ( عکس ۱). این ارتباط الهی و دنیوی در بدن انسان شاید برگرفته از اسطوره های یونان باشد آنجا که دیانایسوس را تیتانها به فرمان هرا و به دلیل حسودی وی از ارتباط زئوس و پرسیفونه تکه تکه میکنند و میبلعند و تنها قلبی از او باقی میماند و زئوس خشمگین تیتانها را به خاکستری تبدیل میکند تا از بقایای تیتانها و دیانایسوس نسل انسان شگل گیرد تا این گونه نیمی الهی باشد و نیمی دنیوی.

مکانهای مقدس راههایی هستند زمینی برای رسیدن به آسمان پس در معماری به هشت ضلعی میرسیم به پیوند مربع و دایره و تقدس عدد هشت. پس گنبدها هشت ضلعی شدند و ستونهایی نهاده شدند که به گنبد میرسیدند. معماری از پیوند هارمونی و زیبایی می آید از پیوند هندسه و زیبایی شناسی. اینگونه است که فیثاغورث به معنای معماری در کنار تقارن میرسد: تقارن اشکال کوچک با اشکال بزرگتر. هشت ضلعی تقارن را نشان میدهد میان آسمان و زمین، میان این جهان و جهانی که ۴ رود بهشتی از معبد اورشلیم از مرکز زمین بیرون می آیند. تا بر همین پایه داوینچی به هارمونی مرکز و المانهای پیرامون در هشت ضلعی برسد تا معمار فضای وسیعی برای کار داشته باشد چونان که در بقه الصخرهThe Dome of the Rock میبینیم: در جایی که رستاخیز به وقوع خواهد پیوست هشت ضلعی ساخته میشود و بزرگترین گنبد تا احاطه خود را بر ادیان نشان دهد.

دایره که ابدیت را نشان میدهد، زیرا که پایانی ندارد، را به مانند ماری میدانند که دم خود را میبلعد تا نابودی و خلقت دوباره را نشان دهند اینگونه است که شکل عدد(۸) از دو دایره شکل میگیرد ( عکس ۲).

اتحاد زمین و آسمان را میتوان در رنگین کمان دید( Genesis,9:13، Ezekiel, 1:28، Revelations, 4:3 و Revelations, 10:1 ) و همچنین هاله نور. رنگین کمان بنا به Revelations, 4:3 “به دور سریر خداوند است” پس آن را متصل کننده زمین و آسمان میدانند که در یک زمان هر دو را احاطه مینماید. چنین نگاهی بر رنگین کمان در اسطوره ها نیز دیده میشود آنجا که آیریس الهه رنگین کمان سوار بر آن بر زمین می آید . هاله نور برای قدیسینی که زنده اند مربع شکل بود (عکس ۳)  و آنانکه مرده اند دایره شکل ( عکس ۴). در این میان تصاویری از مسیح وجود دارد که در دایره هاله نور نقش صلیب کشیده شده است تا نمادی باشد از مربع در داخل دایره ( عکس ۵) . این دایره شکل بودن تا دوره رنسانس بیشتر دوام نیاورد. در دوره رنسانس پس از آنکه طاعون عده زیادی از مردم جهان را از بین برد توجه به مردم بیشتر شد تا به دین و مذهب. اومانیست ها با اشاره به اینکه قدیسین آدمهایی فراتر از مردم عادی نبودند به فیلسوفان روم و یونان بازگشتند و در نتیجه تأثیر آنان افرادی مانند مارتین لوتر کینگ شکل گرفتند تا انسان و طبیعت جای مذهب را در ادبیات و هنر و معماری بگیرد. دوره داوینچی و میکل آنژ شکل گرفت: دوره نقاشی بدون هاله نور، نقاشی طبیعت و زمین به جای آسمان و بهشت. دوره تجارت و دریانوردی، کشف قاره جدیدی به نام آمریکا و اثبات دایره وار بودن کره زمین توسط گالیله. سفر نقش خود را در کشف ایفا کرد و اهمیت خود را نشان داد.

اما این نگاه کامل گرا نسبت به ۷ از اسطوره های یونان ناشی میشود که ۷ را عدد مقدسی میدانستند زیرا که به آپولو برمیگردد که در هفتمین روز از هفتمین ماه به دنیا آمده است. آپولو را خدایی کامل میدانستند زیرا که با چنگش دیگر خدایان را سرگرم مینمود، اولین برنده بازیهای المپیک بود، حامی مردان جوان بود و خدای کشاورزی و شفادهنده و خدای نور و حقیقت و پیشگویی بود. پس وقتی روموس و رومولوس خواستند بر روی رودخانه tibur شهر روم را بسازند آن را شهر هفت تپه نامیدند زیرا که هفت به معنای کمال بود و آنها میخواستند شهری بسازند کامل با شهرتی جهانی که جهان را تحت تأثیر قرار دهد شهری که فراریان و بردگان و هر کسی که به دنبال شانس دومی باشد برای داشتن شهر و فرماندهان جدید و تپه و کوه مقدس بارها در کتاب مقدس به عنوان جایگاه خداوند و کامل از نظر زیبایی بیان شده است: Psalms, 15:1-48:1-50:2. و در کتاب مقدس آمده که از آن پس بود که شهرهای کامل را بر روی هفت تپه میساختند مانند بیزانس، اورشلیم و غیره. در Apostle of John  نیز آمده که آخرین پایتخت جهان Mystery Babylon خواهد بود که بر روی هفت کوه خواهد بود. این بابل رمزآمیز همان اورشلیم است که در ‌Revelations, 17:9 نیز بر روی هفت کوه بودنش تأکید شده است.

اینچنین است که فیلسوفان با توجه به آرمانها در پی خلق آرمانشهر برمی آیند.

آرمانشهر در ابتدا و در دوران کلاسیک با توجه به آرمانها شکل گرفت و اینگونه بر اذهان جای گرفتند، آرمانشهر دستمایه خیال که به قول پل ریکور امری بیناذهنی است قرار گرفت تا با گریز از واقعیت آینده نگر باشیم. مانهایم در مقایسه ایدئولوژی و آرمانشهر چنین می آورد و ریکور می افزاید که ایدئولوژی گذشته نگر است و در پی حفظ واقعیت موجود است اما برای خلق  جامعه ای سالم باید این دو در کنار یکدیگر باشند. نگاه آرمانشهر خواهانه را میتوان در مارکسیسم، رویای آمریکایی و غیره دید. حتی در نگاه افرادی چون هیتلر که به قول کارل پوپر خواهان جامعه ی آرمانگرای خویش بود. اما این نگاه با فیلسوفانی چون فرانسیس بیکن، سر توماس مور و نویسندگانی چون جاناتان سویفت شکل گرفت.

فرانسیس بیکن در کتاب آتلانتیس جدید که در عنوان همانند آسمان ها و زمین جدید انجیل از کلمه جدید استفاده برده به ایده آلی پرداخته برای آینده: آرمانشهر انسان است، حکومت در دست علماء است که وظیفه شان تأمین رفاه و آسایش بشر است. منظور او از علم علوم تجربی و طبیعی بود، علمی که قدرت و چیرگی بر طبیعت است تا در خدمت رفاه و آسایش انسان باشد پس برای چیره شدن بر علم باید علم را توسعه داد.

سر توماس مور در کتاب یوتوپیا به معنای ناکجا آباد از نظر متنی رمانتیک نوشته اما از نظر فلسفی همانند کتاب جمهوری افلاطون نوشته و از نظر سفر مانند آمریگو وسپوچی. او به زبان لاتین نوشته که زبانی بین المللی بوده. این کتاب داستان مسافری است فیلسوف که با صنعت کنایه نوشته شده با مثالهایی از جهان واقعی که برای شنوندگان آشنا است . استفاده از زبان لاتین،یک زبان واحد بین المللی، ما را به یاد بابل در تورات می اندازد که در Genesis, 11:3-9 در باب ساخت شهر توضیح داده شده است که برای آن دیوارهایی تا آسمان است و برجی و خداوند آن را بابل نام میدهد و در آن همه با زبانی واحد سخن میگویند اما خداوند در پی هرج و مرج آنها را بر روی زمین پخش میکند و اینگونه زبانهای مختلف شکل میگیرد و دیگر آنها نمیتوانند زبان دیگری را بفهمند،  و سفر که هم در پی گریز از جامعه موجود و هم رسیدن به آرمانها دستمایه نویسنده شده است.

افلاطون در عالم محسوس به شهر آرمانی عقیده نداشت بلکه آن را افقی الگویی برای سیاست ورزی میدانست. اینگونه بود که فلاسفه برای نفی نظم موجود با اندیشه جایگزینی آن به یوتوپیا ( با عنصر خیال) پرداختند.

در جمهوری آمده است که دنیایی که ما احساس میکنیم فرینده و توهمی است. افلاطون ایده آلی نوشته است برای تربیت شهروندان که برای قانون، استدلال و اقتدار و غیره احترام بگذارند. او در این کتاب ازایلیاد و اودیسه استفاده کرده که آنها نیز برگرفته از اسطوره اند. او معتقد بود که حکومت در خدمت حکیمان باید باشد.

جاناتان سویفت به معایب سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و طبیعت اخلاق مدارانه ی انسان پرداخته. او در کتاب سفرهای گالیور با سفر دریایی به ۴ جهان ناشناخته سفر میکند. او با هجوگویی قوه خیال را در خدمت خواننده میگذارد تا به درک معنا برسد. گالیور خود را به ورطه فراموشی میسپارد تا آن ۴ جهان دیگر ناشناخته نباشد: آینه ای باشد از جهان پیرامون مان.

پس آنچه که در میان نویسندگان و فیلسوفان از همان ابتدا مشترک بود بیان نارضایتی از جهان و جامعه ای که در آن زندگی میکنند و ساختن ذهنی جامعه و جهانی بهشت وار بوده است. این نگاه همان رابطه ای است که فلسفه را میسازد: رابطه عین و ذهن. افلاطون در جهان مثل از ایده سخن میگوید که لایتغیر و باقی است. کم کم تنها ایده واقعی میشود و همه جهان خیالی بیش نیست پس به اصالت تصور میرسیم آنگونه که سوفسطائیان کلیه واقعیتهای خارجی و علم به آنان را انکار میکنند و فردی مثل آگوست کنت مذهب انسانیت را پایه میدهدکه در آن تمام مذاهب خدامدار را کنار گذاشته مذهبی انسان مدار میسازند زیرا که اریک فروم ادیان را بر دو نوع میداند ادیان خدا مدار که خودکامه اند و ادیان نوع خواهانه که بر محور انسان و توانایی او است. اینگونه انسان به پا خواست بر علیه مذاهب، جوامع و سیاستهای آنها: سوسسیالیست های عملی: پرولتاریا بر علیه بورژوا به پا خواهد خواست و پیروز خواهد شد. آنها عقاید و ارزشهای بورژوازی را هوشیاری غلط میدانند که واقعیتهای اجتماعی- اقتصادی آنان را نادیده میگیرند. مدرسه، وسائل ارتباط جمعی،‌هنر و حتی اتحادیه ها از نظر آنان وابسته به گروههای حاکم است که این موضوع جامعه را به کشمکش میکشاند. دراین میان برخی از متفکران و هنرمندان نیز بودند که علیه سیستمهای حاکم و کاستی ها برخواستند تا سوسیالیسم آرمانی را پایه ریزی نمایند که در آن شرایط همه افراد جامعه بهبود بخشیده شده بدون آنکه به رتبه شان در جامعه فکر شود. آنگونه که ادوارد بلامی عقیده داشت یک جنایتکار نیز بیماری روانی است.در این میان نیز افرادی بودند که در این جامعه آرمانی رتبه در نظر گرفتند و انسانها را در قابلیتهایشان متفاوت میدانستند. در دوران اسلام دولت و مراتب آن در مخالفت با دوران کلاسیک شکل گرفت: باید ها و نبایدها و خط قرمزها. چونان فارابی که برده و بربر را به شهر آرمانی خود راه نمیداد زیرا که شهر و زبان درستی ندارند و در نتیجه رابطه منطقی و شهروندی مساوی نمیتوانند داشته باشند. پس در مدینه فاضله فارابی سعادت آدمی و نیکی برین تنها در اجتماع مدنی است نه اجتماعی که در آن کمتر و یا ناقص باشد.

عکس (۱)

عکس (۲)

Serpent feeding on its own tail. Michael Maier, 1618. p. 101

Wasserman, James. Art and Symbols of the Occult. Vermont: Destiny, 1993

عکس (۳)

Mosaic of Pope Paschal I in Santa Prassede, Rome. Photo: Sacred Destinations

عکس (۴)

Pope Paschal’s mother Theodora with square nimbus and accompanied by saints, also in Santa Prassede. Photo: Sacred Destinations.

عکس (۵)

Florence Baptistry Ceiling

منابع:

– The Holy Bible of King James, Old and New Testaments, Oxford Press

– مقاله ی هفت تپه اورشلیم، ارنست مارتین،۲۰۰۰ به آدرس

http://www.askelm.com/prophecy/p000201.htm

– مقاله ی راز شمینی آتزرت “هشتمین روز”، ویلیام  دانکن برینگ، به آدرس

http://www.triumphpro.com/shemini-atzeret-eighth-day.htm

–  مقاله ی باغ، انجمن روز هشتم، به آدرس

http://members.cox.net/8thday/garden.html

–  مقاله ی تحقیقی بر کتاب مقدس، جک کلی، به آدرس

http://gracethrufaith.com/selah/tough-questions-answered/what-did-god-do-on-the-eighth-day-2/

– مقاله ی Revelation 21-22: آسمان و زمین جدید، جان سیرز، انتشارات کلاریتی، ۲۰۰۴-۲۰۰۳، به آدرس

http://www.biblrytr.com/revelation21.htm

– مقاله ی ایدئالیسم، منبع ویکی پدیا

– مقاله ی New Jerusalem، منبع ویکی پدیا

– مقاله ی Garden of Eden، منبع ویکی پدیا

– مقاله ی مهدویت و مدینه فاضله (۲)، حسین مسعودی

– مقاله ی اوتوپیا و تخیل، احمد بستانی، به آدرس

http://www.farheekhtegan.ir/content/view/19839/44/

– تحقیقاتی پیرامون اعداد در کتاب مقدس

http://www.biblestudy.org/bibleref/meaning-of-numbers-in-bible/8.html

http://www.biblestudy.org/bibleref/meaning-of-numbers-in-bible/8and7.html

– با نگاهی بر مقاله ی تحقیقی پیرامون پیشگویی کتاب مقدس

http://www.amazingbible.org/Documents/Bible_Prophecy/New_jerusalem.htm

– با نگاهی بر مقاله ی فریاد اعلی، استوارت پولیوت،۲۰۰۸ به آدرس

www.kingdomandglory.com/tuc/tuc78.pdf

– مقاله ی اورشلیم جدید، ۲۰۰۸، به آدرس

http://brittgillette.com/WordPress/?p=70

– مقاله ی  خداوند در روز هشتم چه کار کرد، تحقیقی پیرامون کتاب مقدس، جک کلی

www.gracethrufaith.com/selah/tough-questions-answered/what-did-god-do-on-the-eighth-day-2/

– متن پرسش و پاسخ کوتاه مذهبی ،کدام روز از هفت روز هفته را خداوند به عنوان روز سبث انتخاب نموده است؟، جیمز فیشر، ۱۹۹۸، به آدرس

www.reformed.org/documents/fisher/q059.html – 14.492 Kb

– The Norton anthology of Theory and Criticism, Leitch, Cain, Finke, Johnson, Mcgowan, Williams, 2001, Norton &company, Inc:  (Plato, Aristotle, Karl Marx and Friedrich Engels parts)

– The abridged edition of Norton anthology of English Literature, edited by Hooshang Honarvar and Jallal Sokhanvar, Tehran, Dastan, 2001 : (Swift, Bacon, and More Parts)

– برگرفته از کتاب Heaven  نوشته رندی آلکورن، انتشارات تیندیل، ۲۰۰۴ از سایت

http://www.inplainsite.org/html/heaven.html

– مقاله دایره زمین از انستیتوی مطالعات علمی و انجیلی

http://www.bibleandscience.com/bible/books/genesis/genesis1_circleearth.html

– مقاله انسان ویترووین لئوناردو  نوشته رابرت په لیس، ۲۰۰۰

http://thealchemicalegg.com/VitruviusN.html

– مقاله کتاب مقدس درباره آسمان و پادشاهی خداوند چه گفته است؟

http://www.bibleplus.org/heaven/heaven.htm

– مقاله قبه الصخره( The Dome of the Rock) نوشته دیوید نوئل فریدمن و ربکا فری، ۲۰۱۱

http://maxwellinstitute.byu.edu/publications/books/?bookid=100&chapid=1127

– مقاله “آیا کتاب مقدس به ما میگوید که زمین مربع شکل است؟” نوشته دکتر گراردوس بوو

http://www.geocentricity.com/astronomy_of_bible/flatearth/doesbibleteach.html

– http://www.religionfacts.com/christianity/symbols/square.htm

-http://www.crossroad.to/Books/symbols1.html

– بخش ۹ هندسه در هنر و معماری: دایره، چرخ شانس و پنجره گرد نوشته پل کالتر، کالج دارت مورث، ۱۹۹۸

http://www.dartmouth.edu/~matc/math5.geometry/unit9/unit9.html

– نگاهی بر مقاله هشت ضلعی در طرحهای لئوناردو نوشته مارک رینولدز

http://markareynolds.com/?p=89

– مقاله تاریخچه سازه ها و خانه های هشت ضلعی

http://www.topsider.com/octagonal-homes.asp

ترجمه و تالیف: مریم جواهرنیا

دیدگاه‌ها

  1. ا گ

    سلام آرش.
    خشکسالی و دروغ محمد یعقوبی از امشب تا یکماه تالار سمندریان تئاتر ایرانشهر روی صحنه است.
    ……………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. سپاس از اطلاع رسانی.

  2. حامد رحمانی

    سلام آرش جان خیلی عالی بود . ممنون
    ………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. خواهش می کنم. دست نویسنده اش درد نکنه.

  3. رها

    با سلام و احترام
    متشکرم. جالب است.
    …………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. ارادت دارم. دست نویسنده اش درد نکنه.

  4. سید علی نبوی

    سلام آرش جان. در زندگی من هشت جایگاه خاصی دارد و خیلی از وقایع مهم زندگی من در روز هشتم به وقوع پیوسته مثل تولد و ازدواج. به نظر من ۸ نماد گذر از هفت است. و هفت نماد تکامل. پس هشت نماد و نشانه گذر از وادی شناخته هاو و سیر در ناشناخته هاست.

    ضمناً من سایتت رو در سایتم لینک کردم. ممنون می شم که تو هم سایت من رو در سایتت لینک کنی.

    پر انرژی و شاد باشی
    ……………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. امر شما انجام شد.

  5. سمیه

    سلام
    به دوست خوبم مریم تبریک میگم. مقاله خوبی بود
    …………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام.

  6. panchovilla

    با سلا مها و درودهای بیکران بر ارش خان عزیز و دوست داشتنی.از خواندن مطلبت بسیار لذت بردم. اما یک سوال برایم به وجود امد. در انجایی که صحبت از رنسانس و توجه بیشتر مردم به اومانیته و فلاسفه یونان نام بردید نام مارتین لوتر کینگ نوشته شده؟ ایا منظورتان دکتر مارتین لوتر کینگ امریکای است که در دهه شصت برای حقوق سیاهان امریکا مبارزه می کرد؟؟؟؟!!!! یا مارتین لوتر المانی قرن ۱۵ میلادی که سمبل رفرم مذهبی در اروبای رونسانس؟
    ……………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. همون طوری که می دونی این متن رو بنده ننوشتم، بنابراین نویسنده باید جواب شما رو بده. با این حال، فکر کنم نظرش همونه که تو متن هست.

  7. مريم

    سلام بر دوست عزیزpanchovilla

    ممنون از توجه شما در واقع بخش مربوط به دوره های تاریخی در این متن کامل نیست و قصد بر این است تا در این رابطه متن یا متون دیگری نوشته شود این نگاه از دوره پیش از سقراط ئیان شروع و تا پست مدرن ادامه دارد حال آنکه تا چه حد میتوانم روی این موضوعات کار کنم را هنوز نمیدانم. همین دلیلی است بر منقطع بودن متن که در بخش آرمانشهر کامل مشخص است. اینجا فقط بخشی از کل موضوع آمده است. در رابطه با سؤال شما اگر فقط در مبحث دوره رنسانس بدان نگاه شود مارتین لوتر خواهد بود اما همانطور که بیان شد این مبخث تا به امروز ادامه دارد پس قصد من همان مارتین لوتر کینگ بوده است که به دلیل ناتمام بودن متن نتوانستم در این متن بدان به طور کامل بپردازم. اما در کل حق با شماست من میبایست در ابتدا نام مارتین لوتر را آورده و سپس به لوتر کینگ اشاره میکردم تا توالی مبارزات را نشان دهم یکی مبارزه علیه پاپ و کلیسا و دیگری مبارزه علیه نژادپرستی و ضمنا از نظر مقاله نویسی در جای مناسبی از متن نیز قرار ندادم یعنی در جایی که به دوره رنسانس اشاره میشود.
    باز نیز از شما و توجه تان سپاسگزارم.
    ……………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. هر دو موفق باشید.

  8. علی

    آرش جان بسیار زیبا بود
    امیدوارم این روحیه محققانه را تا رسیدن به حقیقت ادامه بدی
    ………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. سپاس از لطف شما.

  9. سیما سلمان‌زاده

    خیلی خوب بود. سپاس از شما و خانم جواهرنیا
    ……………………………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. ارادتمندم.

  10. cresent moon cafe

    Hi there, I found your website by means of Google while searching
    for a comparable topic, your site came up, it appears to be like great.
    I have bookmarked it in my google bookmarks.
    Hi there, just was aware of your blog thru Google, and found that it is really
    informative. I’m going to be careful for brussels.
    I will be grateful for those who proceed this in future.

    A lot of people will probably be benefited out
    of your writing. Cheers!

  11. Masi

    چقدر سازمان یافته و تمیز و منظم و هدفمند تالیف و ترجمه کردن اینجا. کیف کردم استاد.

    چقدر جالب، سه قسمت اول رو که خوندم فقط مرد ویترووین در ذهنم اومد که بهش اشاره شد توی متن.(اونم به لطف یکی از لایوهای درجه یک خودتون).

    در آخر ماجرا هم “پس آنچه که در میان نویسندگان و فیلسوفان از همان ابتدا مشترک بود” من رو بیاد این شعر از استاد شفیعی کدکنی انداخت:

    “هیچ میدانی چرا چون موج
    در گریز از خویشتن پیوسته میکاهم ؟
    زانکه بر این پرده تاریک
    این خاموشی نزدیک
    آنچه می خواهم نمی بینم
    و آنچه می بینم نمی خواهم”
    …………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. سپاس از توجه شما.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *