تحقیقی پیرامون رسم «ساتی» و واژه «سَتی»

در هند باستان، زن پس از مرگ شوهرش خود را می‌سوزاند (یا او را می‌سوزانیدند)، به این رسم «ساتی» (سانسکریت: सती) گفته می‌شد. در هند باستان این رسم به عنوان یک وظیفه، اهمیت فرهنگی و مذهبی بسیاری داشت و نشانه وفاداری زن به شوهر تلقی می‌شد. هر چند این رسم بیش‌تر به صورت داوطلبانه انجام می‌گرفت، اما فشارهای خانوادگی و اجتماعی، زن را به شرکت در این مراسم وامی‌داشت. رسم ساتی هم در بین زنان عادی و هم در بین زنان اشراف رایج بود.
سال‌ها بعد با به قدرت رسیدن فرمان‌روایان مسلمان در هند ساتی نمادین به وجود آمد که در این مراسم زن بیوه در کنار شوهر مرده خود زانو می‌زد و کلماتی را که نشانه وفاداری اوست بر زبان می‌آورد؛ بدون این که مجبور به سوزانیدن خود باشد.
رسم باستانی که براساس آن زن بیوه خود را به داخل آتش مراسم تدفین همسرش می‏انداخت تا همراه او سوزانده شود، برای نخستین بار در سال ۱۸۲۹ از سوی حکمران‏های استعماری بریتانیا ممنوع شد. این قانون در سال ۱۹۸۷ تقویت شد اما گاهی نمونه‌های نادری از آن هنوز هم در بخش‏هایی از هندوستان مشاهده می‌شود.

جوزف کمبل عقیده دارد: آیین ساتی در مصر و چین باستان هم وجود داشته است. حتی در اروپای سال‌های دور هم شواهدی از آن به چشم می‌خورد. ویل دورانت هم معتقد است که: رسم به آتش افکندن زنان شوی مرده بر تل آتش شوهران (ساتی) از بیرون به هند آمد.
«هرودوت» آن را رسم سکاهای باستانی و تراکیایی‌ها می‌داند؛ اگر قولش را باور کنیم، همسران مرد تراکیایی برای آن‌که افتخار کشته شدن بر گور شوهر نصیبشان شود با یکدیگر نزاع می‌کردند. شاید این آیین از رسم اولیه دیگری که در سراسر جهان رواج داشت گرفته شده باشد، و آن این‌که یک یا چند تن از همسران یا صیغه‌های امیری یا مرد توانگری را، همراه با بردگان و سایر مال و منالش، با او قربانی می‌کردند، تا در آن سو [جهان دیگر] از او نگهداری کنند. «اثروه-ودا» آن را رسم کهن می‌داند، ولی در «ریگ-ودا» اشاره شده است که در روزگار ودایی این رسم ملایم‌تر شده و به آن‌جا رسیده بود که زن بیوه می‌بایست قبل از سوزاندن جسد شوهر لحظه‌ای بر پشته هیزمی که برای سوزاندن شوهر گرد آمده دراز بکشد. از «مهابهاراتا» پیداست که این نهاد را به شکل اولش بازگردانده‌اند، و در این نیز هیچ ندامتی نمی‌بینند؛ چندین نمونه از ساتی می‌آورد و این قانون را بنا می‌نهد که بیوه پاکدامن نمی‌خواهد بعد از مرگ شوهرش زنده بماند، بلکه با غرور پا به آتش می‌گذارد. قربانی با سوزاندن همسر در گودالی انجام می‌گرفت،  یا چنان‌که در میان «تلوگو»های جنوب مرسوم بود، او را زنده زنده در گور می‌کردند.
«استرابون» گزارش می‌دهد که در زمان اسکندر رسم ساتی در هند رواج داشته است، و یک قبیله پنجابی، به نام «کتایی»، ساتی را به شکل قانون در آورده‌ بود تا همسران را از مسموم کردن شوهران باز دارد.

ویل دورانت در رابطه با این رسم می‌نویسد: ظاهرا در آغاز برهمنان با آن مخالف بودند، بعد آن را پذیرفتند؛ و سرانجام هم برایش یک ضمانت اجرایی دینی تراشیدند، به این معنا که آن را به پیوند ابدی زناشویی تعبیر کردند. زنی که یک بار با مردی وصلت کرد تا ابد از آن اوست، و در زندگانی‌های بعدی هم به او خواهد پیوست. در راجستان تملک مطلق زن شکل جوهر به خود گرفت، و آن چنان بود که چون راجپوتی با شکست روبرو می‌شد، پیش از آنکه در نبرد به سوی مرگ رود، همسرانش را قربانی می‌کرد. این رسم در دوره سلسله تیموریان هند، به رغم تنفر مسلمانان، رواج یافت؛ و حتی اکبر شاه قدرتمند هم نتوانست آن را براندازد. یک بار خود اکبر شاه کوشید که نوعروس هندویی را که می‌خواست خود را بر توده آتش نامزد مرده‌اش بسوزاند از این کار باز دارد؛ اگر چه برهمنان هم مانند شاه از آن زن خواستند که این کار را نکند، باز او بر آن اصرار ورزید؛ چون شعله‌های آتش به او رسید، دانیال ، پسر اکبر، به گفتگوی با او ادامه داد، اما او پاسخ داد که “آزارم مکنید، آزارم مکنید.» بیوه دیگری که درخواست‌های مشابهی را رد می‌کرد، انگشتش را روی شعله چراغ گرفت تا تمام انگشتش کاملا سوخت؛ و هیچ نشانی از درد از خود آشکار نساخت؛ و، به این طریق، تحقیر خود را به کسانی که او را به ترک این رسم اندرز می‌دادند نشان داد. گاهی در ویجیه‌نگر رسم ساتی شکل عمومی به خود می‌گرفت؛ نه یکی یا چند تن از همسران، بلکه تمام همسران بسیار امیری یا سرداری با او به کام مرگ می‌شتافتند. «کونتی» گزارش می‌دهد که شاه سه هزار تن از دوازده هزار همسرش را سوگلی خود کرده بود “به این شرط که، به هنگام مرگ او، آن‌ها هم داوطلبانه خود را با او بسوزانند، و این را برای آنان سرفرازی بزرگی می‌دانستند.” توضیح این نکته که چگونه بیوه هندوی قرون وسطایی را، با تلقین و اعتقاد و امید به وصل مجدد با شوهر در زندگانی دیگر، به ساتی راضی می‌کردند، امری دشوار است.

«ساتی» را به انگلیسی Suttee می‌گویند، اما Sati درست‌تر و به معنای «همسر وفادار» است.

اسطوره ساتی: «ساتی» رسم تدفین آئین هندوئیسم است که واژه آن از نام الهه «ساتی» که به «داکشایانی» نیز شهرت دارد گرفته شده است، «داکشایانی» همسر اول الهه «شیوا»، مهم‌ترین الهه هندوئیسم بود و از آن‏جا که نمی‏توانست تحقیر شدن همسر خود را توسط پدرش تحمل کند خود را کشت.

واژه شناسی ساتی و سَتی:
واژه «ساتی» از ریشه سانسکریت «سات» یعنی «بودن» است. شکل اسمی آن «ساتیا» به معنی «حقیقت» است. معانی دیگر آن عبارتند از: واقعی، اصیل، صمیمی، وفادار، پرهیزکار، پاک و خوب، به حقیقت پیوسته. منفی آن «ا – ستی»، همسر بی‌وفا و آلوده دامن معنی می‌دهد.
در لغت‌نامه دهخدا، روبروی معنی «ساتی» چنین آمده است: الهه هندی، دختر داکشا، همسر شیوا. چون پدرش شوهر او را تحقیر کرد، ساتی خود را در آتش انداخت.
و همچنین در مدخلی دیگر آمده است: در نزد مصریان قدیم، فرشنه‌ای است موکل بر ارواح. در آثار باستانی مصر تصویر او در حالی که روح به صورت مرغی بر زانوی او نشسته، دیده می‌شود.

ساتی (سَتی) در زبان فارسی و فرهنگ ایرانی هم به شیوه‌های گوناگون دیده می‌شود.
واژه «است»، در زبان فارسی فعل مضارع و مصدر زمان گذشته آن، «بودن» است. «است» در فارسی میانه ast و در فارسی باستان، در اوستایی و سانسکریت asti بوده است. 
به نظر می‌رسد، «است» فارسی امروزی با «سات» سانسکریت به معنای «بودن» هم‌ریشه است.
«سَتی» در زبان فارسی به معنای «بانو» است که به احتمال قوی، تغییر یافته همان «ساتی» است و فراموش نکنیم که ساتی علاوه بر این که این یک رسم به شمار می رود، به معنای بانوی وفادار و عفیف هم هست. از این‌روست که «مٍه سَتی» یا «مَه سَتی» از نام‌های ایرانی برای دختران است و به معنای «بانوی بزرگ» معنا یافته است.
در لغت نامه دهخدا، برابر واژه «مهستی» (مَه سٍتی) داریم: مه مخفف ماه و مهستی به معنای ماه خانم و ماه بانو.
از طرفی نام دخترانه‌ای نیز وجود دارد که با تلفظ «مَهَستی» ادا می‌شود. معنای «مَهَست» چنان‌که در لغت نامه دهخدا آوره شده، به معنای سنگین و گران و مهترین و بزرگترین است. اما این‌که آیا مَهَستی می‌تواند از ریشه مَهَست باشد، موضوعی است که جای بررسی بیشتری دارد.
واژه دیگری که در فرهنگ دهخدا دیده می‌شود «سٍتی» است که با این توضیح ذکر شده است: “برای خطاب به زن آید.” نام دختر حضرت موسی بن جعفر و همچنین حضرت مریم را هم سٍتی ذکر کرده‌اند.

بناهایی با نام «سَتی»:
۱- یکی از اماکن مقدسه اصفهان «ستی فاطمه» است که مردم اصفهان به آن اعتقاد دارند و می‌گویند فاطمه صغری، دختر حضرت موسی بن جعفر (ع) در این محل مدفون است.
ساختمان صحن و بقعه ستی فاطمه به زمان صفویه مربوط می‌شود. در داخل بقعه ستی فاطمه و در اطراف گنبد اشعاری با خط نستعلیق سفید بر زمینه لاجوردی به چشم می‌خورد که تاریخ آن را به ۱۲۴۲ هجری قمری و زمان فتحعلی‌شاه قاجار مرتبط می‌کند. اشعار مزبور حاکی از آن است که شخصی به نام محمد علی خان، قبه این آرامگاه را ساخته است.
از بناهای دیگر این مجموعه، بقعه شاهزادگان است که در ضلع جنوبی صحن ستی فاطمه قرار دارد و بنای آن در زمان شاه عباس دوم صفوی ساخته شد. داخل آن با گچبری و سطح بیرون آن با کاشیکاری تزئین شده است. در داخل بقعه کتیبه‌ای برجای مانده که قسمت هائی از آن از بین رفته است. در این محل نوه‌های شاه اسماعیل اول مدفون هستند که در سال ۱۰۴۱ هجری قمری به دست شاه صفی یکی از سلاطین صفویه کشته شده‌اند. علاوه بر این شاهزادگان که در کودکی کشته شده‌اند،‌ فرزندان یکی از سرداران شاه عباس اول نیز در این محل به خاک سپرده شده‌اند.

۲- در شمال میدان امیرچخماق یزد و در کوچه شیر اسدالله، بقعه‌ای وجود دارد که به نام مقبره «سَتی فاطمه» معروف است. بنای بقعه، اتاقی است با پوشش گنبدی شکل که تیزه آن با کاشی سبز رنگ پوشیده شده است. پوشش داخلی بنا از گچ است و مقداری کاشی معرق در مقرنس‌های آن به کار رفته است.
لازم به ذکر است که ستی فاطمه خاتون، همسر امیر جلال‌الدین چخماق (بانی ساخت مجموعه امیر چخماق) از سرداران و امرای شاهرخ تیموری است.

۳- آب انبار پنج بادگیری، به علت مجاورت با بقعه ستی فاطمه به آب انبار ستی فاطمه معروف است،این آب‌انبار در دوره صفویه ساخته شده و در قسمت شمالی میدان، کوچه شیخ اسدالله قرار دارد. برای پی بردن به عظمت کار ساخت آب انبار کافی است بدانیم که تنها برای ساخت مخزن این آب انبار حدود هفت هزار متر مکعب خاک برداری شده است.

آرش نورآقایی

منابع:
• لغت‌نامه دهخدا
• فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی، محمد حسن دوست؛ زیر نظر بهمن سرکاراتی، تهران، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، نشر آثار، ۱۳۸۳
• اساطیر مشرق زمین، جوزف کمبل، علی اصغر بهرامی، تهران، جوانه رشد، ۱۳۸۳
• تاریخ تمدن، جلد ۱ (مشرق زمین، گاهواره تمدن)، ویل و آریل دورانت، مترجمان؛ احمد آرام، ع. پاشایی، امیر حسین آریان‌پور، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، ۱۳۸۰

دیدگاه‌ها

  1. زهره

    سلام استاد .کاش می گفتی چرا همیشه زن ها به نشانه وفاداری باید خودشون رو،تو اتیش مینداختن.حرف من به زن بودنم ارتباط پیدا نمی کنه اما واقعا چرا زن بیچاره همیشه یه دختر خوب برای پدر و مادرش، یه زن خوب برای شوهرش و یه مادر خوب واسه بچه اش بوده، پس کی خودش بوده؟! با همه درک و شعور و عاطفه اش؟ به قول دایی جان ناپائون،کار کار انگلیسهاست…وقتی نیمی از اجتماع فلج می شه، تسلط بر نیم دیگر راحت تره…

  2. مهدی فتوحی

    جدای از درونمایه ی اقتصادی این کار که عمیقا از سنت های فئودالی نشات می گیرد و یادآور همراه کردن اموال و دارایی های متوفی همراه با او و در گور اوست چنان که درایران و روم و مصر باستان به کرات می بینیم، این سنت در آتش رفتن نشانی هم بر تایید پاکدامنی زن می توانسته باشد. چنان که در داستان سیاووش شاهنامه آمده است یا در داستان ابراهیم از فرهنگ سامی.

  3. *

    با سلام،
    (رسم ساتی در آیین هندو به رسم وفاداری زن به شوهر فوت شده اش ، انجام میگیرد و مذاهب دیگر موجود در هند (بودا ، سیخ ، اسلام )به این رسم پایبند نیستند.این رسم یا کاملآ اختیاری بوده ، که در این صورت ؛ چون پیکر شوهر یک روز بعد از فوت سوزانده میشده ، زن باید زود تصمیم میگرفته و در صورت داشتن فرزند ، آن را به بستگان می سپرده . در مواردی هم گزارش شده که علیرغم مخالفت بستگان همسر و یا بستگان خود زن ، زن در این رسم شرکت کرده . در مواردی دیگر زنان به اجبار به این رسم تن داده اند که تصاویری در دست است که پیکر نیمه سوختۀ زنان را در حالیکه بسته شده اند نشان میدهد. بر طبق شواهد ، در SATI که به اجبار انجام میشود ، دیده شده که مردانی با چوبهایی گرداگرد آتش هستند که مانع از خارج شدن زن تیره بخت از شعله های آتش میشوند . زنانی که به هر دلیل به این رسم تن نمیدهند ، همۀ دارایی و حقوق خود را از دست داده و نفی اجتماعی آنان را مجبور میکند که تا پایان حیات خود SARI سفید بر تن کنند ، موهایشان را بتراشند و نشانی را که بر پیشانی دارند ، تغییر دهند و هر جا که ظاهر شوند ، نماد بدیمنی به حساب می آیند . رسم SATI به شکلهای گوناگون انجام میشود; ۱) زن در کنار جسد شوهرش مینشیند یا میخوابد و یک نفر هیزمها را آتش میزند ، ۲) خود زن هیزمها را با دست خود آتش زده و بعد وارد آتش میشود ، ۳) زن اطراف آتش گام برمیدارد و زمانیکه شعله ها زبانه کشید خود را به آتش می اندازد. چون اجرای این رسم توسط دولت هند منع نشده و مبلغان آیین هندو از آن به عنوان حقوق مذهبیه زنانی که شوهر خود را از دست داده اند ، دفاع میکنند ، متأسفانه این رسم همچنان با جدیت پیگیری میشود . آخرین مورد از انجام این رسم ، در آگوست سال ۲۰۰۶ میلادی در ناحیۀ SEGAR,MADHYA PRADESH گزارش شده است . اگر فیلم سینماییه (دور دنیا در هشتاد روز ) را دیده باشید ، به خاطر خواهید آورد که در آن به انجام یک مراسم SATI اجباری اشاره شده بود که هنر پیشه ها PHILEAS FOGG و PASSEPARTOUT جان خود را برای نجات شاهزاده خانم AOUNDA به خطر انداختند. فیلمهای دیگری وجود دارد که در آنها صرفآ به شرح مراسم SATI پرداخته شده است )
    منبع : http://www.latino msn. com
    متأسفانه در جوامع سنتی ، مثل هند ، زمانیکه رسم و رسوم جنبۀ اعتقادی و مذهبی پیدا کنند ، صرفنظر از درست بودن یا خطا بودن ، چشم بسته و بدون تأمل پیگیری میشوند و معلوم نیست که این رویه تا چه زمان ادامه خواهد داشت.
    با آرزوی سلامتی و موفقیت

  4. غریبه آشنا

    سلام
    همیشه و هر زمان زنان مورد تحقیر قرار میگرفتند و قربانی میشوند. هر نوع ظلمی به این جنس میشده و میشود.
    چرا برای نشون دادن عفت و پاکدامنی و وفادار بودن زن رسم ساتی برگزار بشه؟ مگه فقط زن باید وفادار باشه و پاکدامن ؟ پس نقش مرد این وسط چیه؟ مرد باید به غیر از زن خودش با زنان دیگر هم ارتباط داشته باشه، چشم چران باشه، زورگو باشه؟ چون جنس برتره و زن جنس دوم؟ البته در ایران خودمان هم به نوعی مراسم ساتی داریم : خودسوزی زنان، خودکشی زنان، سنگسار زنان، خودفروشی زنان، نادیده گرفتن حق و حقوق زنان و…
    ما کی میخواهیم به بلوغ فکری برسیم که دیگه زمان نادیده گرفتن زنان و ظلم و ستمی که به زنان روا میشود به سر رسیده؟
    البته سرچشمه ی تمام این افکار نشات گرفته از جهل و احمقی بشر است. زن و مرد با هم برابرند، هر دو دارای نقطه ضعف و توانایی های مخصوص به خود هستند. هر دو مکمل هم هستند و پوششی برای یکدیگر.
    من خودم به عنوان یک زن و یک مادر بهم خیلی ظلم شده. چه اون موقع که دختر خونه بودم و چه حالا که ازدواج کردم و بچه دارم. ولی دیگه نمی خواهم و نمیگذارم که به دخترم این ظلمها روا شود.
    در ضمن امروز روز جهانی زنان است چه خوب بود نوشته ای در مورد این روز مینوشتید.
    موفق باشید

  5. شهروند

    عجب رسمی .عجب سوزی درون سینه ام دردی است بی پایان دلم از شدت این درد می سوزد.

    عجب عجب عجب عجبا که این جنس بشر نادان هیچ وقت اصلاح نمیشود.واقعا خرافات وجهل چه بلایی برسر انسان می آورد این وسط آنهایی که ضعیف ترند بیشتر از همه اقشار ازجهل وخرافات آسیب می بینند.تا وقتی جهل وخرافات باشد هیچگاه شاهد درست شدن وپیشرفت جوامع نیستیم .پیشرفت نه فقط علمی واقتصادی .پیشرفت اخلاقی که متاسفانه شاهد آن نیستیم.البته اینها به هم ارتباط هم دارد. واقعا زن مظلوم به کجا باید پناه ببرد .مردان که در تاریخ بی لیاقتی خود را در سرپرست بودن برای زنان نشان داده اند.حالا آیا توجیه پذیر است که خداوند بگوید مردان سرپرست زنانند.متاسفانه ایمان خرافی وقتی ریشه دار شود به هروسیله عقل ومنطقی نیز نمیشود آن را ازکله های بی مغز خارج کرد. فقط باعث تاسف است .چه توجیهاتی؟والا .مرد هزاران زن دارد و آنقدر پرروست سوگلی هم انتخاب می کند این مصداق بی وفایی نیست .ولی زن باید وفادار بماند .مرد اگر زنش بمیرد خود را نمی کشد.مگر دوطرفه نیست؟واقعا چجوری در مغز این زنان گنجانده اند که درست هم نمی شود. یک مشت گنده می خواهند. خیلی ناراحت بودم وبیشتر شدم .حالا کجایش را دیدید ……باید کتابی بنویسم به نام زنان در اسارت مردان ………..جامعه ای را تصور کنم که هیچگاه دست مردان به زنان نمی رسد و زنها در آن جامعه شاد وخوشحالند…….اگر غلم پیشرفت کند ان شائ الله زنان بتوانند بدون مردان بچه دار هم شوند…….این تنبیهی است از جانب زنان بخاطر هزاران سال ظلم مرد علیه زن…….این مخصوصا برای جداکردن زنان آفریقایی وهندی وجوامع سطح پایین از دست مردان لازم است.حتی در جوامع پیشرفته……گفتن این حرفها خاص نیست.راه حل درست شدنش لازم است…….عشق هم بین زن ومرد اصلا وجود ندارد همه اش کشک است.به راحتی می توان این غریزه را کشت. اگر عشقی واقعی بود این همه ظلم به زن نبود. شاید در ابتدا زنان هم فکر می کردن مردان آنها را دوست دارند اما این فقط غریزه جنسی است که بر اثر واکنشهای شیمیایی انجام میشود این حقیقت دارد هیچ مساله دیگری در کار نیست. چون مردان وقتی زنی را به دست آوردند خیالشان راحت می شود وانواع ظلمها را می کنند در ضمن پس از مدتی هم از زن دیگر خوششان می آید وهمین خوش آمدنها وغرایز جنسی ادامه دارد تا آنکه مرد می میرد وتکلیف معشوقه هایش مشخص نمی شود احمقانه است که زنها فکر کنند مردها انسانند وعاطفه دارند…..دست خودشان نیست ظالم خلق شده اند……

  6. لیلا

    سلام
    اعتقاد به دین و مذهب ریشه در جهالت و خرافات انسان دارد و باعث بوجود آمدن چنین رسمهای غلط می شده و می شود.

  7. عباس

    با سلام وخسته نباشید با اجازتون مطالب فوق را با لینک شما ومنابع در ویکی پدیا اضاف شد
    باتشکر از مطالبتون
    ……………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. سپاس.

  8. علرضا(به زهره)

    یکی از دلایلش این میتونه باشه که مرد غیر از نقش شوهری برای یک زن نقش های زیاد دیگری هم ایفا می کرده. مثلا نقش یک مدافع و سرباز برای قبیله و ایل و طایفه، یا نقش شوهری برای زن های دیگه، نقش های اقتصادی و… در ادوار گذشته هر چه تعداد مردان و مخصوصا جوانان یک قبیله بیشتر بودند قدرت اون واحد بیشتر بوده. پس از دست دادن مرد به معنی کاهش قدرت بوده. در ضمن مردها به اندازه کافی تو جنگها و حوادث ناشی از کار فدای زن و بچه شون می شدند و وفاداریشونو اونجا نشون میدادند و زنها هم در تقدیر از این وفاداری و از خودگذشتگی برای خانواده به صورت متقابل خودسوزی می کردند که البته باید بدونیم که خیلی هاشون با حرص و ولع و از صمیم قلب دست به این کار میزدن و بین زوجه های یک مرد سر این که کی با جسد شوهر بسوزه نزاع در میگرفته. امروزه هم حتی تو جامعه ما این رفتار با نمود دیگه ای پدیدار هست، این که میبینی بعضی زنها بعد از مرگ شوهر خودزنی میکنن یا آرزوی مرگ میکنن و بعضی هم دقمرگ میشن یا برای اثبات وفاداری دوباره ازدواج نمیکنن و شرایط مشکل اقتصادی رو تحمل می کنن ریشه تو همین تفکر داره. اینی که میگی زن کی خودش باشه؟ سوال باطلی هست و موضوعیت نداره دوست عزیز. یعنی چی که کی خودش باشه؟ زن و مرد با توجه به نقشهاشون ارزیابی و ارزشگذاری میشن. درسته که من نوعی به عنوان یک مرد بگم چرا مرد همیشه در نقش یک شوهر نان آور و دستگاه خودپرداز باید باشه و مرد بیکار و بی پول تحقیر بشه؟ چرا همیشه باید در فکر معیشت زن و فرزند باشه؟ چرا باید برای دفاع از حریم خانواده همیشه پیشقدم و پیشمرگ باشه؟ چرا باید از صبح تا شب فعالیت کنه و تن به سخت ترین و پست ترین کارها بده تا خانواده ش در آسایش باشن؟ خب معلومه که درست نیست. چون مرد یعنی همین ها، مرد یعنی موجودی که برای بقای خانواده تلاش بکنه و فرسوده بشه، برای دفاع از ناموس و خاک بره رو مین و کشته بشه، یا با هواپیما بزنه به سینه ناو آمریکایی و جزغاله بشه(حوادث جنگ آمریکا و ژاپن رو بخونید و جان برکفی خلبانان ژاپنی در اواخر این جنگ) و همیشه این مرد هست که مورد احترام جامعه هست. اصلا جامعه مردی رو که تن به کار نده، تشکیل خانواده نده، برای آسایش خانواده ایثار نکنه قبول میکنه؟ به نظرت اون مردی که نه ماه سال تک و تنها تو جاده است، دور از خانواده وسط کویر توی گرما، تو سرما وبرف و بوران زمستون، با خطر همیشگی خواب آلودگی و تصادف و از دست دادن زندگیش، کی باید خودش باشه؟ خب جواب اینه که جامعه همچین مردی رو میپذیره و بهش احترام میذاره، چون برای خودش زندگی نمیکنه و عمرشو صرف آسایش زن و بچه ش کرده.
    خب زن هم همینه. زنی ارزشمند هست که در اختیار خانواده باشه، وفادار باشه، به فرزند عاطفه و … هدیه کنه و…
    این هم یک بیت از محشر از جناب صائب تبریزی در همین خصوص:
    چون زن هندو کسی در عاشقی مردانه نیست سوختن بر شمع مرده کار هر پروانه نیست
    ……………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. سپاس.

  9. علرضا

    البته من نمیگم ساتی رسم درستیه ولی اینقدر هم یکطرفه قضاوت نکنید چون شرایط هر جامعه و هر برهه ای از تاریخ خاص خودش هست. همه تاریخ رو نمیشه با معیار منشور حقوق بشر امروزی قیاس کرد
    ……………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام.

  10. علرضا

    یکی از دلایلش این میتونه باشه که مرد غیر از نقش شوهری برای یک زن نقش های زیاد دیگری هم ایفا می کرده. مثلا نقش یک مدافع و سرباز برای قبیله و ایل و طایفه، یا نقش شوهری برای زن های دیگه، نقش های اقتصادی و… در ادوار گذشته هر چه تعداد مردان و مخصوصا جوانان یک قبیله بیشتر بودند قدرت اون واحد بیشتر بوده. پس از دست دادن مرد به معنی کاهش قدرت بوده. در ضمن مردها به اندازه کافی تو جنگها و حوادث ناشی از کار فدای زن و بچه شون می شدند و وفاداریشونو اونجا نشون میدادند و زنها هم در تقدیر از این وفاداری و از خودگذشتگی برای خانواده به صورت متقابل خودسوزی می کردند که البته باید بدونیم که خیلی هاشون با حرص و ولع و از صمیم قلب دست به این کار میزدن و بین زوجه های یک مرد سر این که کی با جسد شوهر بسوزه نزاع در میگرفته. امروزه هم حتی تو جامعه ما این رفتار با نمود دیگه ای پدیدار هست، این که میبینی بعضی زنها بعد از مرگ شوهر خودزنی میکنن یا آرزوی مرگ میکنن و بعضی هم دقمرگ میشن یا برای اثبات وفاداری دوباره ازدواج نمیکنن و شرایط مشکل اقتصادی رو تحمل می کنن ریشه تو همین تفکر داره. اینی که میگی زن کی خودش باشه؟ سوال باطلی هست و موضوعیت نداره دوست عزیز. یعنی چی که کی خودش باشه؟ زن و مرد با توجه به نقشهاشون ارزیابی و ارزشگذاری میشن. درسته که من نوعی به عنوان یک مرد بگم چرا مرد همیشه در نقش یک شوهر نان آور و دستگاه خودپرداز باید باشه و مرد بیکار و بی پول تحقیر بشه؟ چرا همیشه باید در فکر معیشت زن و فرزند باشه؟ چرا باید برای دفاع از حریم خانواده همیشه پیشقدم و پیشمرگ باشه؟ چرا باید از صبح تا شب فعالیت کنه و تن به سخت ترین و پست ترین کارها بده تا خانواده ش در آسایش باشن؟ خب معلومه که درست نیست. چون مرد یعنی همین ها، مرد یعنی موجودی که برای بقای خانواده تلاش بکنه و فرسوده بشه، برای دفاع از ناموس و خاک بره رو مین و کشته بشه، یا با هواپیما بزنه به سینه ناو آمریکایی و جزغاله بشه(حوادث جنگ آمریکا و ژاپن رو بخونید و جان برکفی خلبانان ژاپنی در اواخر این جنگ) و همیشه این مرد هست که مورد احترام جامعه هست. اصلا جامعه مردی رو که تن به کار نده، تشکیل خانواده نده، برای آسایش خانواده ایثار نکنه قبول میکنه؟ به نظرت اون مردی که نه ماه سال تک و تنها تو جاده است، دور از خانواده وسط کویر توی گرما، تو سرما وبرف و بوران زمستون، با خطر همیشگی خواب آلودگی و تصادف و از دست دادن زندگیش، کی باید خودش باشه؟ خب جواب اینه که جامعه همچین مردی رو میپذیره و بهش احترام میذاره، چون برای خودش زندگی نمیکنه و عمرشو صرف آسایش زن و بچه ش کرده.
    خب زن هم همینه. زنی ارزشمند هست که در اختیار خانواده باشه، وفادار باشه، به فرزند عاطفه و … هدیه کنه و…
    این هم یک بیت از محشر از جناب صائب تبریزی در همین خصوص:
    چون زن هندو کسی در عاشقی مردانه نیست *** سوختن بر شمع مرده کار هر پروانه نیست
    ……………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام.

  11. همایون( به علیرضا)

    اینکه مردی برای خانوادش کار و تلاش و جان برکفی میکنه مقوله متفاوتی از آیینی هست که در ساتی اجرا میشه و اصلا قابل قیاس نیست.اگر مرد برای خانوادش به عنوان مرد تلاش کرده،زنش هم برای خانواده به عنوان زن تلاش کرده.سوختن زنده در آتش از زجرآورترین عذاب هاست و رسم ساتی(سوزاندن خود در آتش جهت اثبات وفاداری) از سفیهانه ترین و غیرانسانی ترین رفتارهایی است که بشر تحت عنوان انسان! به آن دامن زده است.و در پاسخ پرسش دوستی که پرسیدند چرا زنان ؟ این آیین هم نمونه ای از زورگویی و توحش و اعمال خشونت جوامع و مرام های مردسالار است و بس که توسط هیچ انسان واقعی حتی قابل بحث هم نمیتواند باشد چه رسد به تایید آن. و دلیل اینکه بعضی زنان با میل خود و با اشتیاق اینکار را انجام میداده اند،این بوده که در صورت عدم تحمل چنین شکنجه ای باید یک عمر متحمل خشونت از نوعی دیگر و آزار و اذیت و تحقیر روحی میشدند. در نتیجه به ناچار مرگ جانگداز در آتش سوزان را به ادامه زندگی ترجیح می داده اند.پس مثل یک انسان واقعی، انسانی به مسائل بنگریم و تفسیر کنیم. ایکاش بشر میتوانست گفتار و رفتار و تفکری لایق نام انسان داشته باشد ولی دریغ… و این خود نیز یکی از تفاوت هایی است که معیار سنجش انسانیت نزد پروردگار عالمیان است.
    …………………………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام.

  12. نیلو

    اقا علی رضا اون مرد مدافع ناموس همونی بود که سر ناموسش شرط می بست .موقع جنک ناموسشو می کشت.ناموسشو به عنوان برده می فروخت و اگه هیچ کدوم از این کارها نمی کرد سر هیچ و پوچ ناموسشو به باد کتک می گرفت.و تو خونه زندانش می کرد و اجازه هیچی به ناموسش نمی داد حالا اگه تو روستا یا عشایر بودن ناموس بد بخت باید نون می پخت ،غذا می پخت ،ظرف و لباس می شست،مشک می زد ،تو رمین کشاورزی کار می کرد این همه زحمت می کشید اخر سر هم پسر عزیز در دونه خاندان بود.به دنیا اومدن دختر ناراحتی داشت ،به دنیا اومدن پسر خوشحالی .دختر موجودی بود که بعد از رها شدن از دست دوتا موجود نمک به حروم به اسم مامان بابا می افتاد دست یه موجود نمک به حروم به اسم شوهر.ولی حقشم بود چون وقتی بهش ظلم می شد خودشم به اون ظلم دامن می زد
    …………………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام.

  13. سیما سلمان‌زاده

    درود
    فلسفه پوکایوک برای جلوگیری از مسموم کردن شوهران جالب بود.
    ارتباط astو ساتی شگفت‌انگیزه
    مهستی عجیبه

    چقدر از این یادداشت یاد گرفتم!

    ممنون
    ………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. شاید برخی از نظریاتی که در این متن نوشتم، درست و علمی نباشه.

  14. الهام

    مردها هم خوب برای خودشون قوانین بازدارنده تعیین میکردن! حالا چون چهار نفر شوهراشونو مسموم کردن باید کاری میکردن میلیون ها زن بخاطر مرگ شوهرشون بمیرن زنده زنده. حالا نه اینکه خودشون باعث درد و مرگ زنهاشون نمیشدن، فقط حق زنها بود که بخاطر قتل یه مرد توسط همنوع ما باید اینهمه سال زنده زنده سوزونده بشن. عجب دنیاییه.
    …………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. به‌نظرم دنیا همیشه عجیب باقی می‌مونه.

  15. سیما

    و این رباعی از مه‌ستی گنجوی(قرن ششم هجری) تقدیم شما:

    من عهد تو سخت سست می‌دانستم
    بشکستن آن درست می‌دانستم

    این دشمنی ای دوست که با من ز جفا
    آخر کردی نخست می‌دانستم
    ……………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام و ارادت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *