از میان حروف فارسی، به ماجرای حرف «ه» وقتی که در آخر کلمات ظاهر میشود، علاقهٔ ویژهای دارم. معتقدم شعور دارد و زیرک است.
بعضی کلمات هستند که با پذیرفتن «ه» در آخرشان به شدت تغییر مفهوم میدهند، با اینکه هنوز با کلمهٔ اصلی شباهت دارند.
انگار «ه» کلمه را دچار جهش ژنتیکی میکند.
مایلم بگویم که نقش «ه» شبیه نقش عدد «۰» است، جالب اینکه از لحاظ ظاهری هم شباهت دارند. حضور یا عدم حضور «ه» و «۰»، مراتب و مفاهیم را جابجا میکنند.
به معنی واژهٔ «کهن» بیندیشید، حالا به «کهنه» فکر کنید. «ه» در اینجا همهٔ اقتدار و اصالت «کهن» را نابود میکند.
در عوض در تقابل میان واژگان «آزاد» و «آزاده»، نقش «ه» بسیار تعالیبخش است.
به معانی «غریب» و «غریبه» هم فکر کنید. «غریب» کسی است که باید هوایش را داشت ولی از «غریبه» باید حتیالامکان دوری کرد. ببینید «ه» به چه سادگی میتواند احساس شما را تغییر دهد.
حتی توانایی این را دارد که کسی را از «کوچ» به «کوچه» برساند؛ کوچگرد را کوچهگرد کند، عشایر را شهری کند. یعنی قدرت این را دارد که سبک زندگیتان را تغییر دهد.
و در آخر، وقتی که «ه» کنار اولین حرف فارسی «آ» بنشیند، در حالیکه انتظار ما این است که تازه آغاز راه است، اما به یکباره متوجه میشویم کار از کار گذشته است و ثمرهاش میشود «آه».
میخواهم بگویم، «ه» قصهٔ آدمیزاد است.
دیدگاهها
سلام
حرف کوچک ه چه بازی ذهن جالبی بود .
سپاس از آرش نورآقایی با اون قلم و فکر زیبایش.
نوشته های سایتت را میام میخونم ولی واقعیت دیگه حس و حال نظر خواهی ندارم .
گفتم ردی بذارم که بدانی می آیم و میخوانمت.
سلامت و برقرار باشی .
…………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام و سپاس از محبت و توجه شما.
سلام، سلامت باشید ان شاءالله
………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. همچنین شما.