آب مقدس است، چراکه فلات خشک و کم آب است. فلات مشکل کم آبی دارد و به همین دلیل، صدها گونه آیین در رابطه با باران خواهی و ازدیاد آب چشمهها و رودخانهها در آن برگزار میشود.
هنگامه نبرد تیشتر (ایزد باران ساز) با اپوشه (دیو خشکسالی) را در یاد و خاطرهامان به شکل افسانه و اسطوره زنده نگهداشتهایم تا در این هنگام نیز با گونهای از جادوی هومیوپاتی همواره آن حماسه را همسان سازی کنیم و امیدوار باشیم که سرزمینمان با آب باران سیراب خواهد شد و نسلمان را بر سرزمین مقدسمان حفظ خواهیم کرد.
در کتاب “شناخت اساطیر ایران” در بخش مربوط به باران و بارن سازی آمده است:” خشکسالیهای بسیار و چرخههای خشکسالی و حیاتی بودن باران، سبب شده که همانند سرزمینهای دیگر در شهرها و روستاهای ایران مراسمی برای طلب باران پدیدار شود که شکل بسیاری از آنها با اساطیر کهن پیوند مییابد.”
باران خواهی در ایران به دو روش انفرادی و گروهی انجام میشود:
دزدین ناودان در مراغه، کار نکردن در روز پنج شنبه در میناب، شستن سر الاغ در زنجان، سوار شدن بر یک شاخه به عنوان اسب در لرستان، سوزاندن جمجمه خر مرده در خراسان، دزدیدن سه پایه از راه پنجره در خوزستان، اسب یا شتر مرده را در آب نهادن تا آمدن باران در ترکمن صحرا، گذاشتن منبر مسجد و در امامزاده در آب و بیرون نیاوردن آنها تا آمدن باران در مازندران و … از روشهای تمنای باران به شکل انفرادی هستند.
اما اکثر مراسم طلب باران در ایران به شکل فعالیت گروهی است و با ساز و آواز و رقص آیینی، یا نماز و دعا همراه میشود. باران خواهی با ابزاری همچون زنبیل، علم، تابوت، قاشق، جارو، قیچی، نان، عروسک، مشک، سنگ و با حیواناتی همچون درازگوش، روباه و خروس در بسیاری از نقاط و به روشهای متنوع برگزار میشود.
به طور مثال، به هنگام خشکسالی، مردم شهر یا روستا در جایی که رسیدن به آن جا برایشان آسان تر است جمع میشوند و پس از به جای آوردن دو رکعت نماز برای آمدن باران به درگاه خدا دعا میکنند. پس از نماز گوسفند یا گاوی را قربانی میکنند و گوشت قربانی را به نیازمندان میدهند.
در آذرشهر مردم پابرهنه و تکبیرگویان به مصلی میروند و به هنگام گزاردن نماز، کت یا پیراهن خود را پشت و رو میپوشند. در روستاهای تبریز، روستائیان به هنگام خشکسالی به کنار چشمهای که نزدیک روستاست میروند و به امامت ملای ده نماز میگزارند و برای آمدن باران دعا میکنند، بعد از نماز گوسفندی قربانی میکنند و گوشت آن را میان فقرا تقسیم میکنند. در مشهد در سال ۱۲۹۶ شمسی (به هنگام خشکسالی) مردم از طریق کوتاهترین دروازه شهر به مزرعه کشتنشدهای رفتند که کنار مصلی قرار داشت. مردم در این مراسم بچهها و برههای خود را نیز به همراه برده بودند. وقتی به مصلی رسیدند بچهها و برهها را از مادرشان جدا کردند و در نتیجه آنان به زاری و هیاهو پرداختند. شیون و زاری که انجام شد برای جلب ترحم خدا و نزول باران بود.
در مراسم باران خواهی ترانههایی خوانده میشوند که در هر گوشهای از ایران گویش مخصوص به خود را دارند ولی تقریبا از درونمایه یکسانی برخوردارند.
از آنجاکه آغاز سال نو در ایران با رستاخیز طبیعت و رویش گیاهان همراه است، میتوان چنین پنداشت بسیاری از مراسم باران خواهی در ارتباط با روزهای آغازین سال است و طلب باران با دعای برکت خواهی و وفور نعمت پیوندی عمیق دارد.
کاشت سبزههای نوروزی و در آب انداختن آنها در روز سیزده فروردین، در واقع فدیه دادن سبزه به ایزدبانوی آبهای روان (آناهیتا) است که تقاضای برکت و طلب آب فراوان در سال جدید را تداعی میکند.
منبع:
شناخت اساطیر ایران، نوشته جان ر. هینلز، ترجمه و تالیف باجلان فرخی، تهران، اساطیر، ۱۳۸۳
دیدگاهها
هیچ چیزی تاحالا در مورد باران خواهی انفرادی نشنیده و نخوانده و ندیده بودم!
خیلی خوب بود
خیلی
عااالی بود
مرررررسی
………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. سپاس.