آتن ۵: اروپا ۲۰

ششمین روز و آخرین روزی بود که در آتن بودیم (البته برای پرواز به رم دوباره به آتن برخواهم گشت) اما تا دو هفته دیگر در یونان می‌مانیم. هر چند که همه‌ی یونان را نمی‌توانیم درک کنیم، اما خوب، تا جایی که می‌شود، می‌بینیم. نام‌هایی همچون LEVOS ,CRETE, OLYMPIA, DELPHI, SPARTA, RHODES و از این قبیل، را بارها و بارها در کتاب‌ها خوانده‌ام و اکنون برای دیدار بخشی از آن‌ها می‌رویم.

رودس همان جزیره‌ای است که مجسمه‌ی افسانه‌ای رودس که یکی از عجایب هفت‌گانه ی دنیای باستان محسوب می‌شد، در آن قرار داشت. همه می‌دانیم که از آن عجایب هفت‌گانه فقط اهرام مصر باقی‌مانده‌ و از باقی آثار خبری نیست، به هر حال من به این جزیره نمی‌روم. احتمالا به دلفی و معبد آن خواهم رفت. در مورد رفتن به المپیا هم تردید دارم. لٍوُس جزیره‌ای است که سوفو شاعره‌ی یونانی اهل آنجاست و از آن‌جا که سوفو درباره‌ی زنان و دختران بسیار می‌دانسته و گفته است، واژه‌ی «لزبین» از همین‌جا (محل تولد سوفو) به وجود آمد و اوایل به دانش مربوط به زنان اطلاق می‌شد ولی هم‌اکنون معنای متفاوتی از آن درک می‌شود.

کم‌کم اطلاعات مربوط به یونان را ارئه خواهم کرد و امیدوارم در جزایری که به آن‌ها سفر می‌کنم دسترسی به اینترنت راحت باشد. فعلا گزارش تصویری آخرین روز آتن را تقدیم می‌کنم تا بعد:

این، چیدمان یکی از رستوران‌های سنتی آتن است.

در پارک‌های آتن و حتی در خیابان‌های اصلی دیدم کسانی را که سرنگ تزریق می‌کردند و مواد مخدر مصرف می‌کردند. تعدادشان کم نبود.

این کبوترها در جلوی پارلمان آتن پرسه می‌زنند، او هم جکی است.

ما امروز به موزه‌ی دوران بیزانس آتن سر زدیم. آن کودک، مسیح تازه متولد شده است که گاو و خری آمده‌اند تا با دَم خود او را گرم کنند.

 

بدون شرح

از نقاشی‌های دوران بیزانس در آتن

مجسمه‌ی‌ معروف «دونده» در مرکز شهر آتن قرار دارد و آن ساختمان هم، هتل هیلتون است. این مجسمه با شیشه ساخته شده.

بعد از بازدید از موزه دوران بیزانس، به موزه ملی گالری آتن رفتیم و نقاشی‌ها و مجسمه‌هایی از AUGUSTE RODIN, CARAVAGGIO ,GIORDANO,DELACROIA, EL GRECO و خیلی‌های دیگر دیدیدم. این «ال گرکو» که نامش را بردم، معروفترین نقاش یونانی است.

بدون شرح

بدون شرح

بدون شرح

این را ببینید. متوجه نشدید؟

با این حتما متوجه قضییه می‌شوید.

زیباست.

پنه‌لوپه را می‌شناسید؟ زن اولیس در حماسه‌ی اودیسه، اثر هومر

این هم برای سوزان خدیو.

از این‌جا به بعد، آثار بخش هنر معاصر موزه را می‌بینید.

 بدون شرح

 بدون شرح

زنی است بدون سر و دست.

بدون شرح

بعد از دیدار از موزه ملی گالری، از کوهی بالا رفتیم تا آتن را از بالا تماشا کنیم.

زاویه‌ای دیگر

مسیر کوهی که از بالایش آتن را تماشا کردیم، این‌گونه بود. ما بعد از دیدار آتن از فراز به زیر آمدیم تا در گوشه‌ای و در میان درختان، کمی بیاساییم و کتاب بخوانیم.

این جکی است که شعر معاصر یونان را می‌خواند.

و این منم که در‌باره‌‌ی آتن و شهرهای مسیر سفر، اطلاعات کسب می‌کنم.

آتن هنوز ادامه دارد…به امید دیدار…

 

 

دیدگاه‌ها

  1. cydar

    الهی…………………چه احساس امنیتی دارن این کبوترا
    از این تصویر خیلی از روابط دیگه رو هم میشه درک کرد
    بیچاره ما و کبوتران ما!

  2. سوزان خدیو

    سلام،ممنون استاد به خاطر عکس ازنقاشی زیبا،مجسمۀ شیشه ای بسیارجالب بود مردمی که در دوران باستان هنرمند بودن ذاتشون رو توی دوران معاصر هم از دست ندادن،خیلی جالب بود،خوش بگذره.

  3. مریم

    سلام
    چه کبوترهای تپلی. حتی کبوترهایش هم با ایران متفاوته. جالبه ایران کبوترها جایی که جمع باشند تا ما آدمها میبینند فرار میکنند ولی اینجا از سر و کول جکی بالا رفته اند.
    متاسفانه این مواد مخدر هیج جای دنیا آدمها را رها نمیکنه و دنبالشونه.
    عکسات توپه همش
    موفق باشی

  4. shireen

    نمی‌ دونم تو هم مشکل سفرهای بین شهری داشتی یا نه؟ اینکه برای رفتن به هرجایی فقط وسیله نقلیه از آتن براش وجود داشت. مثلا من می‌‌خواستم تو یه روز برم معبد آگامنون و از اونجا برم المپیا. نمی‌شد. باید برمی‌ گشتم اتن و یه اتوبوس برای المپیا می‌‌گرفتم دوباره. منم دیگه نرفتم. کلی‌ هم دردسر کشیدم تا خودمو رسوندم به معبد و موزه اون بالا. یه وسیله نبود. انگار باید حتما ماشین کرایه می‌‌کردی که زیاد هم بود، نه؟ شما چجوری می‌‌رفتین؟

    پس من چرا این مجسمه شیشه‌ای رو ندیدم؟!!!! 🙁 چرا تو عکس این رنگیه؟ خودش شفاف بود؟
    …………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. من با اتوبوس به این طرف و اون طرف می رفتم و مشکلی نداشتم. نمی دونم شما چرا این مجسمه “دونده” رو ندیدی. احتمالا گاهی تمیزش می کنن که شفاف میشه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *