در این متن، شیراز بهانه است، مقصود شیرازهٔ ایران است. ای شیراز، به زیارتت آمدهام! کوی به کوی در پی میخانههایت میگردم. خشتها را میبویم تا شاید بوی شرابی را درکشم که از می باقی در ساغر لولی شنگول سرمستی باقی مانده باشد. بگو، و برایم فاش کن که ساقیانت در کدام سروستان خفتهاند! من …
(نام، لقب، ویژگی و تاریخ شهرها در شعر شعرای ایرانی) نوشتار زیر در نظر دارد با اشاره به نام شهرها در شعر فارسی، به برخی از ویژگیهای مرتبط با آن شهر پی ببرد. اینکه کدام شاعر در چه زمانی از کدام شهر با چه ویژگی یاد کرده است، اطلاعات جالب توجهی به ما میدهد. جغرافیای …
هر نام دیگری جز #خانقاه به آن جهان مصوّر عجیب ولی نه غریب، #پیشکش کنم، بیشک بیعهدی کردهام به همهٔ آن یقینهایی که در آن لحظات متعالی منقلبم کردند. دیدار نقش دیوار گذرهایی که به #نیایشگاه میرسند بخشی از #آیین زیارت است و رو در رو شدن با چهرهای پرشمار رنگی روبروی در معبدش، تماشای …
اردیبهشت (arta+vahišta) را لفظاً «بهترین راستی» معنی کردهاند. وقتی آغاز اردیبهشت روز «آدینه» باشد، بهترین راستی را فقط پای یک منبر میتوان شنید؛ «منبر بلبل»«سعدی» که از قضا روز اول اردیبهشت را به نام او سند زدهاند، چنین میفرماید: اول اردیبهشت ماه جلالی / بلبل گوینده، بر منابر قضبان (قضبان به معنی شاخههای درخت است) آری، …
شب: شیراز شهر شاه پریان است، گذرنامهاشْ یک بغل شعر. استخاره کن و شبانه برو! و به تو میگویم شگون دارد که با خودت شمع ببری و بنشینی پای شمشادها و غزلهای خوشِ شبنشینی را بشنوی. زینهار، شرابِ کاشفِ رازش از یادت نبرد که شاباشِ شاخِ نباتش را هم بدهی. اَبروی شیراز سخت شوخ است، …
این عکس را در یکی از قبرستان های اطراف شیراز (جاده شیراز به سمت کازرون) گرفتم. در طی سال های گذشته، بسیار از نقوش قبرهای مختلف در قبرستان های متنوع کشور عکاسی کرده ام ولی هرگز به چنین نقشی برنخورده بودم. این نقش من را به یاد یکی از نقش های “برم دلک” می اندازد …