واژۀ Orange در انگلیسی بهترتیب از زبان فرانسوی قدیم (Orange, Orenge)، لاتین قرون وسطی (pomum de orenge)، ایتالیایی (arancia)، ونیزی (naranza)، عربی (naranj)، فارسی (narang) و سانسکریت (naranga-s) {به معنی درخت پرتقال} گرفته شده است. منشأ اصلی درخت پرتقال به اعتقاد کارشناسان، چین یا شمال هند بوده است. پرتقال تلخ ایرانی در قرن ۱۱ میلادی …
در روستای «سرو علیا» از توابع بخش عقدا، رسمی وجود دارد که در روز دوم فروردین مسیرهای قنات را لایروبی میکنند. احتمالا شبیه این رسم در جای دیگری از کشورمان هم رواج دارد.در حین مطالعه متوجه شدم احتمال دارد نام نخستین ماه در تقویم هخامنشی که برابر با فروردین ماه فعلی است با این قصهی …
در کتیبههای هخامنشی چندین بار جملهی «[اهورا مزدا] برای بشر شادی را آفرید» به کار رفته است. برخی کارشناسان این «شادی» را به «صلح» تعبیر و از آن به عنوان شکل آرمانی «صلح پارسی» (Pax Persica) یاد میکنند. به همین بهانه خواستم این نکته را بیان کنم که واژهی Pasa در سانسکریت به معنی «بند …
در زبان اوستایی «پیتو» pitu به معنی غذاست که از ریشهٔ pa میآید. pa یک ریشه از زبان پیش-هندواروپایی به معنی محافظت کردن و تغذیه کردن است که واژههای food و feed و fuel را ساخته است. واژهٔ «پاییدن» در فارسی از همین ریشه است.همچنین در فارسی میانه pārag به معنی خوراک، pēš pārag همان …
در زبان سُغدی، واژه xwatâw (خْوَتای)، به معنی «فرمانروا» و در اصل به مفهوم «خودکامه» بود؛ یعنی کسی که دارای قدرت است و قدرتش را مدیون کسی دیگری نیست. جالب است که این واژه در زبان فارسی به «خدا» تبدیل شد؛ همان موجودی که دارای قدرت مطلق است.
چند شب پیش در یکی از لایوها در رابطه با «چندش» صحبت کردم. سرکار خانم «غزال فرزاد» نسبت به این موضوع علاقمند شدند و قرار گذاشتیم که بعد از انجام تحقیقات، مقاله «چندش و سفر» را در شماره آتی گیلگمش به قلم ایشان منتشر کنیم. اما عجالتا این را عرض کنم که اگر Disgust در …
واژه aspanakh و spinach از فارسی به isbinakh عربی تبدیل شد و در کاتالان به شکل espinac درآمد و در ادامه به صورت espinache و spinache در زبان فرانسه قدیمی درآمد و به صورتهای espinarc و épinard هم نوشته شد. امروزه هم در زبان انگلیسی به همان صورت فارسی یعنی spinach نوشته میشود. دیگر اینکه …
این میتواند جالب باشد اگر بدانیم واژههایی مثل main ،machine و magic از Magh (مَغ) به معنای «دارای قابلیت و توانایی» ریشه گرفته. مَغها یا همان مُغها یکی از ۶ طایفه مادها بودند. اینها را میتوان از طبقه پیشوایان دینی یا به عبارتی “جادوگر-طبیب”های قبیله دانست. واژه مغ بعدتر در زبان فارسی به واژه «موبد» …
از درد وطن مُستی کردن، ز مَستی نیست. در این سرزمین که نیو، نیوَه کُند، نه در روز حالی میماند نه در شب هالی. انگار ما همه هامی هستیم بی هیچ حامی. مَشَنگان قشنگ مَشنگ پنداشتهاند ما را. ما در فکر اینکه گستاخی نکنند به مرز، این مرزها گستاخی میکنند به ما. لَج کردهاند، ما …
متن کوتاه زیر، شرح روزهای سیلابی نوروز ۹۸ است که با استفاده از برخی واژههای متروک فارسی که با “آ” شروع میشوند، صورت گرفته: آبسالان چه بارانی آخته کرده. آسیابِ آسمان، آسمان کرده. آگورها آغار شدهاند. آژیر نبودیم، به آذرنگ افتادیم. آب از آسمان پایین آمد و تا آسمانهها بالا رفت. ای خدا، آبچینها هم …
ریشه “بُت” (نماد نابخردی) و “بودا” (نماد خردمندی) یکی است. همچنین به احتمال زیاد، واژه “پاگودا” (نیایشگاه برج مانند تائوئیستها و بودیستها) همان “بتکده” فارسی است. جالبتر اینکه در برخی شهرهای جنوبی کشورمان درختانی هست به نام “بانیان” یا “لور”، “لول” که اصطلاحا به آنها “انجیر معابد” هم گفته میشود. از آنجا که معمولا …
واژه “نون” (منظور نان نیست) در فارسی همان است که در انگلیسی به آن میگوییم now که خودش ریشه new است و new میشود “نو” در فارسی. نو یعنی جدید، چیزی که تقریبا همین حالا به وجود آمده و نون یعنی اکنون، همین حالا از طرفی “نوز” در فارسی یعنی تا حالا، تا اکنون و …
“دُژَم” در فارسی هم به معنی سرزمین بیگیاه و بیمردم، و زمین سوخته است و هم به معنی افسرده و غمگین و اندوهناک. گویی همین است که آب و باران در ایجاد روحیه شاد ایرانیان بسیار موثر است، و تعداد پرشماری از جنگها برای آب بوده. و همین است که داریوش در کتیبه معروفش میگوید: …