زبان فارسی

شاهدی بر پیشینۀ راهنمای گردشگری در ایران

پدیدهٔ «سفر کردن» یک «سنت» بوده است که امروزه به «صنعت» (گردشگری) تبدیل شده است. تاریخ سنت سفر در جغرافیای ایران به چندین هزاره‌ قبل باز‌می‌گردد. یافته‌های باستان‌شناسی در برخی از تپه‌های باستانی ایران گواهی سفر از/به دوردست‌هاست. وجود بنای کاروانسراها (هتل امروزی) و همچنین واژه‌هایی همچون کاروان (تور امروزی) و کاروان‌سالار (راهنمای سفر امروزی) …

پاستور

واژهٔ Pastor در انگلیسی به مفهوم «شبان» و «چوپان»، و عبارت pastoral literature به معنای «ادبیات شبانی» است که نوعی ژانر ادبی محسوب می‌شود و اساس آن به صورت خلاصه، ستایش زندگی روستایی و آرامش طبیعت است. در قرن ۱۸ میلادی برخی از نویسندگان انگلیسی، از برخی مضامین داستان‌های ایرانی برای این سبک استفاده کردند. …

از دعا تا فریب

وقتی در سرزمین واژه‌ها سفر کنیم، گاهی با موارد جالب و عجیب روبرو می‌شویم؛ به واژه‌هایی برمی‌خوریم که در طول زمان و مکان مهاجرت کرده‌اند و تغییر شکل داده‌اند، یا معنی‌ و مفهومشان کاملا عوض شده است. یکی از این واژه‌ها «نیرنگ» است. این واژه امروزه معنی «حیله» و «فریب» می‌دهد. معانی «سحر»، «طلسم» و …

از بردیا در بیستون تا برزو در شاهنامه

علاقمندان به تاریخ ایران، حتما نام #بردیا را شنیده‌اند؛ کسی که او را با لقب #بردیای دروغین یا همان #گئوماته_مغ شناخته‌ایم. فارغ از داستان #داریوش و بردیا (که روایت‌های مختلف در رابطه با آن وجود دارد) معنی و ریشهٔ نام بردیا جالب است. ‏Bardiya همان Barziya است (تبدیل «د» به «ذ» در گویش‌های مختلف زبان …

در پناه بغ

ما امروز از عبارات «خداحافظ» و «خدا نگهدار» استفاده می‌کنیم. جالب این است که عبارت یا اسم Bagapāna به‌معنی «در پناه خدا) در گل‌نوشته‌های هخامنشی وجود دارد: Baga همان بغ یا خدا و Pāna همان «پناه» است.همچنین اسم Bagapāta از زبان «فارسی باستان» به معنی «حفظ شده توسط خدا» را داریم که در متون آرامی …

پرتقال و Orange

واژۀ Orange در انگلیسی به‌ترتیب از زبان فرانسوی قدیم (Orange, Orenge)، لاتین قرون وسطی (pomum de orenge)، ایتالیایی (arancia)، ونیزی (naranza)، عربی (naranj)، فارسی (narang) و سانسکریت (naranga-s) {به معنی درخت پرتقال} گرفته شده است. منشأ اصلی درخت پرتقال به اعتقاد کارشناسان، چین یا شمال هند بوده است. پرتقال تلخ ایرانی در قرن ۱۱ میلادی …

معرفی چند واژه از کتیبه‌های هخامنشی

در روستای «سرو علیا» از توابع بخش عقدا، رسمی وجود دارد که در روز دوم فروردین مسیرهای قنات را لایروبی می‌کنند. احتمالا شبیه این رسم در جای دیگری از کشورمان هم رواج دارد.در حین مطالعه متوجه شدم احتمال دارد نام نخستین ماه در تقویم هخامنشی که برابر با فروردین ماه فعلی است با این قصه‌ی …

از بند تا صلح

در کتیبه‌های هخامنشی چندین بار جمله‌ی «[اهورا مزدا] برای بشر شادی را آفرید» به کار رفته است. برخی کارشناسان این «شادی» را به «صلح» تعبیر و از آن به عنوان شکل آرمانی «صلح پارسی» (Pax Persica) یاد می‌کنند. به همین بهانه خواستم این نکته را بیان کنم که واژه‌ی Pasa در سانسکریت به معنی «بند …

رابطۀ خوراک و محافظت

در زبان اوستایی «پیتو» pitu به معنی غذاست که از ریشهٔ pa می‌آید. pa یک ریشه از زبان پیش-هندواروپایی به معنی محافظت کردن و تغذیه کردن است که واژه‌های food و feed و fuel را ساخته است. واژهٔ «پاییدن» در فارسی از همین ریشه است.همچنین در فارسی میانه pārag به معنی خوراک، pēš pārag همان …

خدا

در زبان سُغدی، واژه xwatâw (خْوَتای)، به معنی «فرمانروا» و در اصل به مفهوم «خودکامه» بود؛ یعنی کسی که دارای قدرت است و قدرتش را مدیون کسی دیگری نیست. جالب است که این واژه در زبان فارسی به «خدا» تبدیل شد؛ همان موجودی که دارای قدرت مطلق است.

چندش

چند شب پیش در یکی از لایوها در رابطه با «چندش» صحبت کردم. سرکار خانم «غزال فرزاد» نسبت به این موضوع علاقمند شدند و قرار گذاشتیم که بعد از انجام تحقیقات، مقاله «چندش و سفر» را در شماره آتی گیلگمش به قلم ایشان منتشر کنیم. اما عجالتا این را عرض کنم که اگر Disgust در …

اسفناج

واژه aspanakh و spinach از فارسی به isbinakh عربی تبدیل شد و در کاتالان به شکل espinac درآمد و در ادامه به صورت espinache و spinache در زبان فرانسه قدیمی درآمد و به صورت‌های espinarc و épinard هم نوشته شد. امروزه هم در زبان انگلیسی به همان صورت فارسی یعنی spinach نوشته می‌شود. دیگر اینکه …

از ریشه Magh

این می‌تواند جالب باشد اگر بدانیم واژه‌هایی مثل main ،machine و magic از Magh (مَغ) به معنای «دارای قابلیت و توانایی» ریشه گرفته. مَغ‌ها یا همان مُغ‌ها یکی از ۶ طایفه مادها بودند. این‌ها را می‌توان از طبقه پیشوایان دینی یا به عبارتی “جادوگر-طبیب‌”های قبیله دانست. واژه مغ بعدتر در زبان فارسی به واژه «موبد» …