۳

این‌جا پر از شاپرک است و نارگیل… فکر می‌کنم چند تایی هم عقرب دارد:

صبح که از خواب بیدار شدیم، یک مهمان ناخوانده در اتاق و در کنار رختخوابمان بود و بهمان یادآوری کرد که این‌جا کجاست. خوب به تصویر دقت کنید، می‌بینیدش.

گرفتیمش

 

این همان مکان کمپ است که این روزها در اختیار تیم‌های شرکت‌کننده در مسابقات رفتینگ قرار گرفته. در حدود ۵۰ متری روبروی این اتاق‌ها رودخانه «سِرایو» با صدای دلنشینش به راه خود می‌رود. 

صبح زود قصد بالارفتن از درخت نارگیل کردم.

این هم رودخانه‌ی «سرایو» که قرار است ورزشکاران در آن تمرین کنند و مسابقه دهند.

 

در اطراف رودخانه، شالیزار فراوان است. مردم این‌جا برای صبحانه هم برنج می‌خورند.

صبح برای قدم زدن به اطراف کمپ رفتیم و دیدیم که این پیرزن در حدود ۲۰ متری طرف دیگر رودخانه نشسته و سنگ‌ها را خُرد می‌کند.

این مرد از کف رودخانه خاک جمع می‌کند.

 

بعد از صرف صبحانه، بچه‌ها (بانوان و آقایان اعضای تیم رفتینگ ایران) کمی نرمش کردند و همگی به سوی محل تمرینات رفتند. بچه‌ها یک هفته تمرین دارند و در هفته‌ی دوم، مسابقات شروع می‌شود. این‌جایی که می‌بینید نقطه شروع بود.

لحظه‌ی انداختن قایق‌ها در آب

من هم هوس کردم که با بچه‌ها تمرین کنم. تا به حال هیچ تجربه‌ای از رفتینگ نداشتم، اما هیجان فوق‌العاده‌اش مرا هم به خود خواند.

مواقعی که پارو نمی‌زدم از بچه‌ها عکس و فیلم می‌گرفتم. این‌جا دیگر سایت باستانی نبود که بتوانم توضیح دهم. این‌جا صحنه‌ی رزمایش آب و سنگ بود و گفتگوی میان بازوها.

سبک زندگی مردم کنار رودخانه

تاکنون به حدود ۲۰ کشور دنیا سفر کرده‌ام و عقیده دارم که در میان ملت‌هایی که دیده‌ام، مردم اندونزی یکی از خوش‌اخلاق‌ترین‌ها هستند. من هرگاه با یکی از آن‌ها روبرو شدم، همه‌ی مهربانی یک انسان را در وجودش حس کردم. دوستشان دارم به اندازه‌ی طبیعت خوبی که دارند.

این‌جایی که ما هستیم منطقه‌ای نیست که گردشگران زیادی (به غیر از ورزشکاران) بیایند. برای همین به نظرم رسید که حضور ما برای مردم جالب بود و در زمانی که کنار رودخانه بودیم و تمرین می‌کردیم، خیلی‌ها از دور و نزدیک مهربانانه نگاهمان می‌کردند.

در بخشی از تمرینات امروز، باید مسیر عرض رودخانه را شنا می‌کردیم (می‌رفتیم و برمی‌گشتیم). کیانوش محرابی در حال توضیح دادن و یاد‌آوری چگونگی انجام این کار است. قابل ذکر است که موج‌ و شتاب رودخانه در این تصویر مشخص نیست.

ژانگولر بازی ما

بدون شرح

بدون شرح

در وسط رودخانه هستیم و بچه‌‌ها پارو می‌زنند و از مراحل مختلف گذر می‌کنند.

دیدگاه‌ها

  1. Fereshteh

    سلام آقای نورآقایی، امیدوارم سفر به اندونزی بهتون خوش بگذره. مرسی از عکسهای قشنگی که گذاشتین، برای من و همسرم تجدید خاطره بود. ایکاش وقتی Jakarta Kota بودین به رستوران Batavia Cafe سرمیزدین، محیط بسیار چشم نواز و منحصر بفردی داره… امیدوارم دفعه بعد به سوماترا هم سفر کنید طبیعت زیبا و بکری داره…

  2. بهار

    این رو می گن یه سفر خاطره انگیز و امیدوارم لحظه به لحظه این سفر لذت بخش تر از لحظات قبلی اش باشه
    مراقب خودتون باشین و امیدوارم که در نهایت این سفر یکی از بهترین خاطراتتون باشه

  3. ا گ

    تصویر هم می گیری آرش؟ اگه حتی با دوربین کمپکتت هم بتونی تصویر بیاری قول می دم یه فکرای خوبی براش داشته باشم … اشکان درخواستی داشت که توی اون فرصت کم قابل اجرا نبود … اما تو اگه بتونی کمی برام تصویر بیاری شاید بتونم به درخواستش عمل کنم. تصاویرت اگه بتونه گویای محیط باشه کافیه. فقط موقع تصویر برداری اجازه نده کسی حرف بی ربط بزنه یا شوخی کنه و سعی کن از همه اتفاقها کمی توصیر داشته باشی و اصلا نگران کیفیت هم نباش. تکون تکوناش رو هم یه جوری حل می کنم …
    ……………………………………………………………….
    جواب: سلام، ببینم چه کار می‌تونم بکنم. سپاس

  4. Masi

    از کسی که از شما درون آب و کنار قایق عکس گرفته بسیار راضی هستم :))

    هیجان این تکه از سفرتون به جانم نشست.

    همیشه سلامت و در حال ورزش و هیجان ببینمتون استاد.
    ………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. محبت دارید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *