میراث معنوی روزنامه‌نگاران

امروز به دفتر «انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ایران» رفتم تا ببینم اوضاع از چه قرار است و اگر امکانش هست کارت روزنامه‌‌‌نگاری‌ام را تمدید کنم.

دفتر بسته بود… اندکی به این اندیشه‌ی تخریب اندیشه اندیشیدم… بعد، پشت در ایستادم و با موبایلم از میراث معنوی روزنامه‌نگاری ایران عکس گرفتم.

در نگاه اول: سردیٍ شرم‌آوری حاکم بود در پشت این در بسته

جلوتر رفتم و دیدم خیلی‌ها پیش از من، پشت این در بسته خون دل خورده‌اند.

نه تنها صاحبان این امضاها خود ممکن است این‌روزها پشت میله‌های آهنی زندان باشند، امضاها و نوشته‌هایشان هم گویی پشت میله‌هاست.

چه باور کنند، چه باور نکنند این در، در بسته‌ی «انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ایران» میراث معنوی به‌جای‌مانده از روزنامه‌نگاران ایران است.

روزی خواهد آمد که این در بسته‌ی ارزشمند را در موزه نگهداری کنند و اندیشمندان و آزادگان برای دیدنش بر‌وند. تا آن روز به روزنامه‌نگاران پیشنهاد می‌کنم که امضای خودشان را بر آن حک کنند. روزی این در آهنی سرد، نشان آزاداندیشی قلم خواهد بود.

به نظر من، قیمت این در بسته، همتای قیمت منشور کوروش است.

دیدگاه‌ها

  1. چارقد

    درود بر شما

    به واقع که شکارهای بی نظیری رو برای عکاسی انتخاب می کنی .
    انتشار کتاب جدیدتون رو تبریک میگم . چشم انتظار موفقیت این کتاب هستم . یه کامنت تو آخرین قسمت بلوچستان گذاشتم فکر می کنم ندیدی
    ……………….
    جواب: سپاس از لطف شما. اون کامنت رو خوندم و البته لذت هم بردم. باز هم سپاس

  2. عليرضا اكبري

    باز داستان ستیز بی امان مردم فرودست جامعه، فرهیختگان آگاه و روزنامه‌نگاران شجاع عصر ما علیه تازیانه.
    کتاب چاپ نشده و دست نویس نایاب “اندیشه و تازیانه” از مرحوم “اکبر محمدی” شاید مرهمی بر دل ریش این جوانانی باشد که اینک مقابل جهل حاکم سربرافراشته‌اند.

    و شاید کوروش امروز بر قبر خود می‌لرزد، شاید هرگز فکر نمی‌کرد بر قلمروی حکمفرمایی خود روزی در ورودی انجمن فکر پروری فرزندانش را قفل حماقت زنند.

  3. سعید فکری

    ما زمانی انسان بودیم. الان خار و خس و بزغاله و گوساله ایم. فرق بین گوساله و آدم هم در اندیشه است. پس اندیشه نداریم.
    البته این تفکر آقایون ارجمند است که به پشیزی نی ارزد. بزغاله ی امروز اندیشمند تر از آدم خوبه ی امروزی است.
    حاجی درست می شه دل غنی دار که بنیاد بقا محکم از اوست

  4. محسن باطنی

    دوست دارم حرفی تازه بگم … اما،با وجود این همه موضوع: دولت..دروغ.. خیانت..جنایت..شکایت..حماقت.. ،چیزی به ذهنم نمیرسه…بی خیال، جانم فدایت!!!

  5. شراره

    راست میگه:
    “همه درها را میتوان بست… درِ اندیشه ها را هرگز”

    حتی از پشت میله ها..
    حتی از پشت مـــــرگ…

  6. مثلث

    اندیشه های کپک زده ای دارند آنان که سالهاست درخوابند.
    ای بابا برادر باور کن یه هتک حرمت به در می چسبونن و دادگاهی ی در و اتهامات و بعد آتیش زدن در .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *