فراخوان برای “داستانک‌هایی از جنس خس و خاشاک”

۱) رفته بودم خیابون که کمی خاشاک بازی کنم. یک دفعه دیدم یکی سعی می‌کنه با سرش باتوم یک نظامی را خون‌آلود کنه. وقتی کارش رو انجام داد، به زمین افتاد. تندی رفتم بالای سرش. دیدم دوست دوران بچگیمه. با خنده بهش گفتم: ماشاء‌الله، چه خسی شدی برای خودت.

۲) خس: امروز کجا جمع بشیم؟ انقلاب یا هفت‌تیر؟
خاشاک: فرقی نداره، هر جا باشه تو چشم احمدی‌نژاده

۳) وقتی مدرسه می‌رفتیم، تو کتاب فارسی‌مون یک متن بود با عنوان «خسی در میقات». ما خیلی بهش غبطه می‌خوردیم. داستان یه حاجی بود که رفته بود مکه و حالا برای خودش خسی شده بود. ما نتونستیم بریم مکه، همین‌جا تو تهرون رای دادیم، گفتند از امروز شما هم خسید. خیلی حال داد.

۴) خس و خاشاک رفتند تو خیابون و گفتند: “آزادی”. میمونه نفهمید، فکر کرد آزاده که بکشتشون.

۵) یادم میاد عید که تموم شد، مردم سبزه‌ها را انداختند تو خیابون. اون موقع دلیلش رو نفهمیدم و ناراحت شدم. چند روز بعد هم دیدم که اون سبزه‌ها خاشاک شدند. بیش‌تر ناراحت شدم. اما امروز که رفتم تو خیابون دیدم همه‌ی خاشاک‌ها سبزند. الان خیلی خوشحالم.

۶) به سربازها دستور دادند که آدم‌ها را خفه کنند. سربازها رفتند و ناامید برگشتند و گفتند نمیشه. ازشون پرسیدند چرا: سربازها گفتند این‌هایی که ما دیدیم از آتش می‌گذرند و در خاک فرومی‌روند و به آب می‌زنند و بر باد سوار می‌شوند. بابا چرا نمی‌فهمید، این‌ها خاشاکند، ما حریفشون نمی‌شیم.

فراخوان: من تا جایی که ذهنم یاری کند از این داستانک‌ها این‌جا می‌نویسم. هر کدام از شما هم که مایل است یک داستانک در بخش نظرها بنویسد. شاید روزی کتابی به نام «داستانک‌های خس و خاشاک» چاپ کردیم.

دیدگاه‌ها

  1. siavash

    سلام. حتما به فراخوانت پاسخ خواهم گفت. داستانک ها را در وب من پی گیری کن. اگر دوست داشتی می توانی مرا به نام سیاوش به فهرست دوستانت اضافه کنی. من هم گرچه در وب سازی ناشی ام اما سعی می کنم تو را به وب خودم پیوند بزنم. فعلا با یک مقاله درباره ی نوشتن و خودکشی به روزم یا شاید هم به زورم…..

  2. زهره نيلي

    سلام.ریموند کارور، داستانک رو این طور تعریف می کنه: “داستانک یا داستان کوتاه کوتاه به داستانی بسیار کوتاه گفته می‌شود که شامل یک صفحه یا حتا چند کلمه یا سطر است.
    برای تبدیل داستان کوتاه به داستانک لازم است که نویسنده بخش اصلی داستان کوتاه را در نظر بگیرد و آن را خلاصه کند. داستانک از طرح اولیه ای که برای نوشتن یک رمان و یا داستان کوتاه در ذهن نویسنده شکل می گیرد هم کوتاه تر و خلاصه تر است. ایجاز مهم ترین صنعت ادبی در نوشتن داستانک است و نویسنده ای که می خواهد داستانک بنویسد حتما باید از نحوه ایجاز اطلاع داشته باشد تا با چیدن درست و مناسب کلمات داستانک را شکل دهد…” و چیزی که بهش اشاره می کنه هنری بودن داستانک و بیان غیر مستقیم اونه…با این وجود ایده خوبیه، اما باید اجازه داد یه چیزایی تو ذهن ما ته نشین بشه.

  3. مریم

    سلام
    چه با حال نوشتی انرژی. آفرین گل پسر.
    من که بلد نیستم داستانک بنویسم . ولی سعی خودما میکنم تا بیبینم چی میشه

  4. N

    سلام
    عاجزانه ازتون تقاضا می کنم تمومش کنید . باور کنید این راهش نیست . یا حد اقل الآن نیست. در ۱۰ روز گذشته یه “آرش “ِ … رو از دست دادیم. لطفاً نذارید این اتفاق باز هم تکرار بشه .اون آرش جایگزین داشته مطمئناً. شما چه طور؟
    جسارت بنده رو ببخشید.واقعاً ببخشید. از ته دل معذرت می خوام.حس کردم باید بگم.باز هم ببخشید .
    (اگه بتونم به کلمات درهم و گیجی که تو ذهنم هستن نظم ببخشم، براتون ایمیل میزنم)
    با آرزوی بهترین ها

  5. cydar

    ۱) VOA: به گزارش خبرنگاران خس و خاشاکی چون تعداد کل خس و خاشاک در ایران بسیار زیاد میباشد احمدی نژاد ابراز ناتوانی کرده و گفته من با این دستای کوتاهم قادر به جمع کردن اینهمه خس و خاشاک نیستم.
    همانطور که مشاهده میکنید از شدت کلافگی مدام بالا و پایین میپرد و با دو دست به سرش میکوبدو جیغ میزند.این یکی از رفتار های شامپانزه هاست که در مواقع ترس و نومیدی از خود نشان می دهند.

    ۲)BBC Persian:
    به گزارش خبر گزاری های معتبر دولت موقت خامنه ای سفارش تعداد زیادی جاروی دستی و برقی به روسیه و دیگر متحدانش داده تا در اسرع وقت برای مقابله با خس و خاشاک به ایران بفرستند.
    اما روسیه و دیگر کشورهایی که نخواستند نامشان فاش شود از فرستادن جاروهایشان امتناع ورزیده و خاطر نشان کردند که هر وقت بدهی های قبلیتونو دادین اونوقت راجع به جارو با هم صحبت میکنیم ………. ۳) از زبان یک خس:
    میگم عجب حکایتی دارن این مردم ببخشید این خس و خاشاک!
    یه روز این مرتیکه بهشون میگه ملت نجیب یه روز ملت شهید پرور یه وقت مردم همیشه در صحنه
    و امروز خس و خاشاک.بین تمام نقشهایی که بهشون دادن این یکی رو بهتر از بقیه بازی کردن چون……………….
    ۴) خاتمی:هر کی با خامنه ای مخالفت کنه با خدا مخالفت کرده!!!!!!!!!!
    خس روی خط مستقیم:راست میگی؟؟؟؟؟؟؟؟ عجب خدای چلاقی چقدر معتاده! ولی خدای ما خیلی باهاله.
    هم خدای شما رو چلاق و معتاد کرده هم این همه خس و خاشاک آفریده که رفته تو چشم تو و اون خدای چلاق و معتادت!

  6. cydar

    ۱) دعای لحظه تحویل سال:
    یا مقلب القلوب و الابصار
    یا مدبر اللیل و النهار
    یا محول الحول والاحوال
    حول حال خس و خاشاک الی احسن الحال……..

    ۲)آن خس و خاشاک منم شور منم نور منم
    پست تر از خاک تویی زور تویی گور تویی
    عاشق رنجور منم
    هاله بی نور تویی
    دلیر بی باک منم ………مالک این خاک منم.
    (از محسن سازگارا با کمی جابجایی)

    ۳)

  7. cydar

    چقدر دلم برایش تنگ است………..
    او خودش میداند چقدر……………….
    هر زمان میبیند برایش اشک میریزم به دنیای تلخم سری میزند لحظه ای پدیدار میگردد
    لبخندی میزند و میگوید چیزی نیست من خوبم!
    دلم بیشتر پاره پاره می شود
    احساسش می کنم او هم اکنون اینجاست
    او میماند تا رسوایی قاتلانش را به ما نشان دهد

    تقدیم به ندای عزیزم که هم فیلسوف بود وهم راهنما و شد نمادی بیاد ماندنی برای تمام انسات های روی زمین

  8. مثلث

    شال سبز گردش انداخته بود و می گفت پیامبرم .
    دید نوری از دور دست می آید .
    سطل زباله ای را آتش زده بودند .
    به طرف سطل رفت .
    صدایی آمد که نعلین هایت را در آور . در آورد .
    عصایت را زمین بگذار . زمین گذاشت .
    عصایش مار شد و برشانه هایش نشست .
    ندایی از آسمان آمد : “خس و خاشاک تویی ، دشمن این خاک تویی “

  9. خس

    دیشب خواب دیدم . هاله ای نور دور دخترکی که گلویش خون آلود بود و از آن خس و خاشاک بیرون آمده بودند نمایان بود .

  10. cydar

    ۱)…. در نماز جمعه:
    واق واق … واق واق واق ………. واق….واق!
    خس:این چرا پارس میکنه؟چیزی میخواد بگه؟
    خاشاک:آره ولی مهم نیست.ورژنش خیلی قدیمی شده آپ گریدم نمی شه.

    ۲) ضحاک خطاب به مارهای رو شونه اش:
    این خس و خاشاکو زودتر از بین ببرین تا چند برابر قبل بهتون مغز تازه آدم بدم!
    مار سمت راست : باشه آخ جون مغز تازه…..
    مار سمت چپ به رفیقش:الاغ!دیگه کسی نمونده همه خس و خاشاک شدن……غیر از خودش و چند تای دیگه!……….آره با اینکار شاید ما هم بشیم خس و خاشاک!

    ۳)نوستراداموس:
    ….ناگهان میبینم در سرزمینی پارسی
    نوادگان بزرگترین امپراطوری جهان
    همچون گردبادی از خس و خاشاک
    میبلعند
    عنکبوتان سیاه را
    پس از آن
    تا مدتی
    خورشید خواهد درخشید
    باران خواهد بارید
    و
    نعمت و مهربانی در سرتاسر این سرزمین
    حکومت خواهد کرد.

  11. مهتاب

    سلام به همگی
    cyder حسابی جوگیر شدی ها!!!!
    آقای نورآقایی به بچه هایی هم که با هاتون هستند،فکر می کنید؟
    نمی دونم چه آرزویی کنم که به کسی بر نخوره، جز آرزوی سلامتی واسه همه.

  12. cydar

    از همه دوستان خداحافظی میکنم بخصوص از خانم مهتاب که جو گیر نشدن!
    البته منظورتونو از جو گیر شدن متوجه نشدم
    چون فقط داشتم به قلبم گوش میکردم.
    خدا نگهدار و موفق باشید

  13. عباس محجوب

    ایول آرش جون این داستانک های خس و خاشاکی خیلی باحال و بامزه و با معنی بود. خیلی حال کردم. این خس و خاشاک تو چشم هرچی آدم ناپاک!

  14. شراره

    طی آخرین آمار منتشر شده
    -و استثناً این بار تماماً موثق- از وزارت محترم کشور!!!
    دولتِ صادق و کاملاً قانونی ایران اعلام نمود:

    ۱- ماســـــــــت…. سیــــــــاســــت!
    ۲- دو . دو تـــــــا…. ده تـــــــاســــت!
    ۳- دولفیـــــن جزءِ ماهی هـــــاســـــــــــــت!
    ۴-ایران تو شمالِ …… آسیــــــــاســـــــــت!
    ۵-کلِ ملت هم همــــــون خـــــاشـــــــاکـــــــــــا ن!

  15. شراره

    طوفان به باد ماموریت میده و میگه:
    شنیدم یه جایی، تو این دنیا، کلی خس و خاشاک ریخته
    میتونی بری و باهاش یه گردباده درست و حسابی راه بندازی.
    باد راهی میشه و …
    میرسه به جایی که اسمش ایرانه
    هرچی بین این خس و خاشاک پیچ میزنه تا بفرستَتِشون هوا می بینه اِ… انگار خس و خاشاک هم جهش ژنتیک پیدا کردن،
    دیگه نمیشه بردشون هوا !!!!!
    به طوفان گزارش میده که بابا این خس و خاشاک یه چیزیشون میشه! جُم نمیخورن که نیخورن! خودت بیا
    طوفان راه می افته و میاد
    وقتی میرسه وحشت میکنه
    یه پس گردنی به باد میزنه و میگه:
    آخه خنگ خدا تو هنوز فرق بین خس و خاشاک و گدازۀ آتشفشانو نمیدونی؟!؟!؟!؟!؟

  16. new version

    حرفهایی هست برای نگفتن!
    و ارزش عمیق هر کسی به اندازه حرفهاییست که برای نگفتن دارد
    و کتابهایی نیز هست برای ننوشتن
    و من اکنون رسیده ام به آغاز چنین کتابی………

    فعلا هیچ ربطی به خس و خاشاک نداشت.

    س:آیا میدانید خس و خاشاک برای اولین بار کی و چگونه کشف شدند؟
    ج:زمانیکه انسان غار نشین برای اولین بار آتش را اختراع کرد.از همانجا به اهمیت این دو پی برد.
    نکته ای که بسیار قابل توجه میباشد اینست که توانایی خس و خاشاک هم در آتش افروزی و تخریب وهم در ایجاد حلقه های همبستگی چه در لانه سازی و چه درجمع کردن افراد یک خانواده یا قبیله به دور یکدیگر و…………..بسیار حیرت آور است.

  17. سیما

    من نمیدونم داستان بنویسم ولی یه چیز رو خوب میدونم تا قبل انتخابات مردم شریف و پاک بودیم دقیقا یک روز بعد شدیم اوباش اخلال گر شدیم خس و خاشاک.شدیم منافق .شدیم مثل بنی صدر. دلم خیلی گرفته هیچ وقت به این اندازه ناراحت نبودم .بعضی وقتها به یاد ندا آقا سلطان میفتم از هر چه انتخابته حالم بهم میخوره روحش شاد.

  18. Maryam

    شاید از دید خیلی ها، پایان این انتخابات تلخ بود.
    برای من اینطور نبود، برای من دری بود که بروی روشنایی و شناخت باز شد. هر روز که گذشت آدم های دور و برم و آدمهایی که برای من و کشورم تصمیم می گیرند رو بیشتر و بهتر شناختم. درسته که عده زیادی کشته شدند و زخمی و زندانی، ولی به نظرم به آگاه شدن تعدادی زیادی از مردم در ایران و جهان منجر شد که ارزشش رو داشت و امیدوارم که خون اونها پایمال نشه و به نتیجه برسه.
    یه ضرب المثل آلمانی میگه : یک پایان تلخ به از تلخی بی پایان است!

  19. siavash

    ۱

    کنار سطلهای سوخته ی زباله ، تبلیغی نیم سوز بر زمین افتاده بود با این مضمون: طرح جمع آوری خس و خاشاک از سطح شهرها

    ۲

    جاروی رفتگر به ته پل نمی رسید. هنوز اندکی خس و خاشاک در میانه ی لجن گیر کرده بود

  20. الياس

    بیچاره احمدىنژاد که براى شماها زحمت میکشه
    اره شما خس وخاشاک ها اون سالهایی رو میخواهید که پولدارها پول دارتر میشدند (مثل دوره خاتمى)
    اصلا به شما خوبى نیامده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *