زیگورات؛ سکونت‌گاه خدایان

متن زیر فقط یک گردآوری ساده برای شناخت زیگورات است. آن را نوشته‌ام تا معنای زیگورات و فلسفه‌ی ساخت آن‌ها را بدانیم. 

برای شناخت بناهای مشهور به «زیگورات»، که به زعم اسطوره شناسان و باستان‌شناسان تداعی‌کننده‌ی کوه هستند، ابتدا می‌بایستی مفاهیم مربوط به تقدس کوه را بررسی کنیم و سپس از زیگورات و چگونگی بناهای آن سخن بگوییم.

کوه (بلندی) و تقدس آن
یکی از موضوعات نقاشی شده بر روی سفالینه‌های باقی مانده از دوران باستان، مربوط به شکل‌هایی است که کوه را تداعی می‌کنند. بنابراین می‌توان حدس زد که کوه از دیرباز یک اندیشه مهم در تفکر بشر قلمداد می‌شده است. و شاید به همین جهت است که ارزش‌های رمزی و نمادین کوه که هر یک به گونه‌ای تقدس آن را بیان می‌کنند، بسیارند.
در تفکر بشری که در دوران باستان زندگی می‌کرد، کوه در مرکز عالم واقع بود و نقش قله‌ی بهشت را می‌پذیرفت. از لحاظ نمادگرایی، کوه مرتفع‌ترین نقطه زمین و نقطه تلاقی آسمان و زمین است.  کوه به عنوان نمادی محوری و مرکزی، به معنی گذر از یک مرحله به مرحله دیگر و مکان هم‌نشینی با ایزدان مطرح می‌شد. همین‌طور به معنای حفاظت‌گاه و منزل ایزدان بود.
کوه در اسطوره‌ی توفان نوح، نقش نجات دهنده‌ی انسان‌‌ها و جانوران را دارد، چرا که کشتی نوح بر قله‌ی کوه فرود می‌آید و عذاب‌ها و ترس‌ از نابودی و مرگ به پایان می‌رسد. در قصص انبیا، خداوند همیشه در کوه‌ها با پیامبران سخن گفته است.
از این رو عروج به کوه‌ها و فضاهای مرتفع، انسان را از زمین دور کرده و به آسمان نزدیک می‌کند و در واقع او را متعالی‌تر می‌کند.
زیارت کوه مقدس، نماد آرزو، دوری از هوس‌های دنیوی، دستیابی به قلمروهای عالی و صعود از منطقه‌ای جزئی و محدود به منطقه‌ای کلی و نامحدود است. به همین جهت نیز کوه همواره به عنوان مکانی برای عزلت نشینی و انجام کارهای روحی مطرح بوده است. کوه یک معبد طبیعی و شاید اولین معبد انسان باشد. بعدها هم معابد بر بالای کوه‌ها یا شبیه به کوه‌ها ساخته شدند.
کوه، تداعی کننده‌ی «بلندی» است و به زعم میرچا الیاده، «بلندی» مقوله‌ای است که فی‌نفسه دسترسی بدان وجود ندارد و متعلق به قوا و موجودات برتر از انسان است، تا جایی که بلندی معابد از همین مفهوم نقش می‌پذیرند. در واقع می‌توان اذعان کرد کسی که با آداب و تشریفاتی خاص از پله‌های معبدی بالا می‌رود، دیگر یک انسان معمولی نیست. 

بناهای کوه مانند
معماری بناهای کوه مانند، از این اعتقاد ناشی می‌شده است که آدمیان قله کوه را نزدیک‌ترین مکان به آسمان می‌دانسته‌اند و سعی می‌کرده‌اند که مسکن‌های خود را بر بلندترین نقطه کوه کیهانی بسازند، تا رسیدن به آسمان شدنی باشد.
در واقع زیگورات‌ها، اهرام (مصری و سرخپوستی)، مقابر و بناهای برجی شکل، گنبدها و معابد چندین طبقه بلند، پاگوداها و استوپاها (معابد بودایی که به شکل گنبدی مدور بر پایه‌ای مربع شکل قرار می‌گیرند)، در همه جا نمادی از کوه و تلاش برای رسیدن به آسمان و نهایتا خدا بودند. این موضوع در سرزمین‌هایی که به طور طبیعی فاقد کوه بودند بیشتر مشهود است، همانند: بین‌النهرین، مصرسفلی، جنگل‌های مکزیک و پرو. در واقع این شیوه معماری مذهبی نه تنها در آسیای غربی، که در جوامع اینکا در آمریکای مرکزی و جنوبی و در سایر نقاط دنیا هم رواج اشت.
به طور مثال سومریان و بابلیان چون کوه مهمی نداشتند، زیگورات‌ها و عبادت‌گاه‌های خود را کوه‌آسا می‌ساختند و با این کار وجود کوه را تداعی می‌کردند. جالب این‌که واژه سومری «زیگورات» به معنای کوه است.

زیگورات
نمادگرایی زیگورات با نمادگرایی کوه کیهانی و نمادگرایی مرکز ارتباط دارد. میرچا الیاده می‌گوید زایر از طریق صعود از معبد یا زیگورات، خود را به مرکز دنیا نزدیک می‌کند و هنگامی که به آخرین طبقه می‌رسد از تمام طبقات دیگر دور می‌شود و از فضای پلشت و ناهمگون جدا و به سرزمینی پاک و همگون داخل می‌شود.
تشبیه معابد به کوه‌های کیهانی در فرهنگ بابلیان جایگاه خاصی دارد و این ویژگی را در قالب فرم زیگورات‌های آنان می‌توان دید که صعود از آن را رسیدن به قله‌ی عالم می‌دانستند.  گویی زیگورات‌ها موجودات زنده‌ای بودند که از خاک برمی‌خواستند و با دقت و علاقه تلاش می‌کردند خود را به بالا برسانند.
زیگورات در بین‌النهرین به سکوی پله‌پله‌ای عظیمی اطلاق می‌شود که ابعاد طبقه بالایی نسبت به طبقه پایین‌تر کوچکتر باشد. بنابراین نمای هر طرف آن به شکل یک پلکان است. این زیگورات‌ها محل نگهداری مجسمه خدایان و انجام مراسم مذهبی بوده‌اند.
زیگورات‌ها از حدود ۲۲۰۰ تا ۵۵۰۰ قبل از میلاد در بسیاری از شهرهای جنوبی بین‌النهرین ساخته شده و در شمال توسط آشوری‌ها نسخه برداری شدند. در زیگورات‌ها اتاق یا فضای داخلی (مگر جهت زهکشی) وجود نداشت. در بالای آن یک یا دو زیارتگاه برای خدای اصلی شهر ساخته شده بود و گاهی در آن‌ها تالارهای خواب مورد استفاده در مراسم ازدواج مقدس Hieros Gamos وجود داشت.
زیگورات‌ها درون یک حریم وسیع سربرافراشته بودند و چهار گوشه‌ی آن‌ها رو به چهار جهت اصلی بود. ساختمان‌های فرعی بی‌شماری درون این حریم بنا شده بودند که محل استقرار کاهنان معبد بود. بر قله‌ی این کوه نمادین که از آجر و گل فشرده ساخته شده بود، کاخی قرار داشت که مخصوص خدای اصلی شهر مربوطه بود.
زیگورات‌ها از یک سو جایگاهی بودند برای خدایان، تا بدان طریق به شهرهای خود روی زمین فرود بیایند، و از سوی دیگر وسیله‌ای بودند برای ساکنان شهرها تا بدان طریق به خدایان خود نزدیک شده و به درگاه آنان عرض حال بدهند.   
زیگورات‌ها ۳، ۵ یا ۷ طبقه بودند و گاهی به ارتفاع حدود ۱۰۰ متر هم نزدیک می‌شدند. هفت طبقه‌ی زیگورات در ارتباط با هفت سیاره‌ی آسمان بود و هر یک به رنگی مختلف، متناسب با سیاره مورد نظر رنگ شده بود. طبقه‌ی پایین متعلق به زحل بود و با سیاه رنگ شده بود و طبقه‌ی آخر با طلا روکش می‌شد و محل اقامت شمش، خدای خورشید بود. دومین طبقه از بالا؟ (به نظر نگارنده و بنا به شواهد احتمالا اشتباه شده و منظور دومین طبقه از پایین است) سفید و به رنگ مشتری بود، سومین طبقه قرمز آجری، رنگ عطارد بود، سپس آبی برای زهره و زرد برای مریخ، خاکستری یا نقره‌‌ای برای ماه بود.
تعبیر دیگر این است که هفت طبقه‌ی زیگورات مظهر هفت آسمان و هفت سطح هستی و هفت فلز و هفت رنگ است: ۱- سیاه، زحل، سرب. ۲- قهوه‌ای سرخ، مشتری، قلع. ۳- قرمز، مریخ، آهن. ۴- طلایی، خورشید، طلا. ۵- سفید، زهره، مس. ۶- آبی تیره، عطاردی، جیوه. ۷- نقره‌ای، ماه، نقره.
شواهدی مبنی بر وجود الگوهای زیگورات‌ها در دست است. این احتمال وجود دارد که در اواخر دوره‌های بابلی زیگورات‌ها به جای، یا علاوه بر عملکردشان به عنوان برج‌های معابد، در نقش پست‌های دیده‌بانی اخترشناسی به کار می‌رفته‌اند. 

برج بابل به مثابه‌ی زیگورات
ساختمان بین‌النهرینی «برج بابل» با الهام از زیگورات ساخته شد. در کتاب مقدس این برج نماد افراط تمام انسان‌هایی است که می‌خواستند برابر با خدایان باشند و گمان داشتند می‌توانند با وسایل کاملا مادی به آسمان صعود کنند.
برج بابل در واقع یک زیگورات بود که قرار بود از زمین به آسمان نزدیک شود، ولی به دلیل مغایرتی که با اصول مذهب توراتی داشت، سرکوب شد.
بر اساس سٍفر پیدایش، بابلی‌ها می‌خواستند که شهر و برجی بسیار عظیم بسازند که “سر آن به آسمان‌ها برسد”. تکمیل این نقشه، توسط یهوه که گفتار کارگران را تا جایی تغییر داد که دیگر قادر به فهم حرف همدیگر نبودند، متوقف شد. پس از آن مردم در سراسر جهان پراکنده شدند. 

معرفی چند زیگورات‌
بزرگ‌ترین زیگورات باقی‌مانده در ال – اونتاش – ناپیریشه Al Untas Napirisa (چغازنبیل امروزی) واقع در عیلام باستان (در نزدیکی شهر شوش امروزی) است. بهترین نمونه‌ی باقی‌مانده از زیگورات‌ها، زیگورات خدای ماه، نانا Nanna در اورUr  است. زیگورات مردوخ Marduk در بابل به اٍتمن اَن کی E temen an ki (پی زمین و آسمان) شناخته می‌شد، ارتفاع این زیگورات ۹۱ متر بود و ۷ طبقه داشت. زیگورات «آنو» در «اوروک» است که «معبد سفید» بر فراز آن قرار دارد.
زیگورات «اینین» در «اوروک» واقع است. زیگورات «کوری گلزو» در «اور» قرار داشت. بقایای زیگوراتی در شهر باستانی نمرود (کلخو) دیده می‌شود. زیگورات «خورس آباد» Jorsabad در دوران امپراطوری آشور ساخته شد. زیگورات «نبو»Nabu  در «بورسیپَ» در زمان کلدانی‌ها در بابل ساخته شد. چند زیگورات دیگری که در بین‌النهرین قرار دارند عبارتند از: زیگورات کاخ سارگون، زیگورات تل الریماح (کَرَنَ)، زیگورات عقرقوف، زیگورات «آشور» Ashur در شهر «آشور».

معنای زیگورات
ظاهرا معنای نام زیگورات، در زبان سومری به معنی کوه و بلندی است. برای مثال زیگوراتی که سومری‌ها برای انلیل، خدای توفان بنا کرده بودند، «خانه‌ی کوهستان»، «کوه توفان»، و «مرز میان بهشت و زمین» می‌خواندند.  زیگورات «لارسا» به معنای «خانه‌ی پیوند آسمان و زمین» بود.
کلمه زیگورات یا زیقورات از فعل آکدی “زقارو” (Zegharoo) به معنای بلند و برافراشته ساختن، گرفته شده است.
معبد بالای زیگورات را «شخورو» می‌نامیدند که به معنی «اتاق انتظار» با «اتاق گذرگاه» بود.

آرش نورآقایی

منابع:
– اساطیر مشرق زمین، نویسنده جوزف کمبل، مترجم علی‌اصغر بهرامی، تهران، جوانه رشد، ۱۳۸۳، ۵۴۴ص.
– فرهنگ نمادها: اساطیر، رویاها، رسوم و …، ژان شوالیه – آلن گربران، ترجمه و تحقیق سودابه فضائلی، ویراستار فنی علیرضا سید احمدیان، تهران، انتشارات جیحون، ۱۳۸۲
– فرهنگ‌نامه خدایان، دیوان و نمادهای بین‌النهرین باستان (مصور)، نوشته جرمی بلک، آنتونی گرین، تصویرگر تسا ریکاردز، ترجمه پیمان متین، تهران، امیرکبیر، ۱۳۸۳
– تاریخ و تمدن بین‌النهرین، یوسف مجید زاده، ویراسته شهناز سلطان‌زاده – هایده عبدالحسین زاده، ویرایش زیر نظر احمد حب علی موجانی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۷۶- ۱۳۸۰
– رساله در تاریخ ادیان، میرچاالیاده، ترجمه:جلال ستاری، تهران، سروش (انتشارات صدا و سیما)، ۱۳۷۶
–  کالبد خدایان: مروری بر چگونگی تجسم امر قدسی در معماری تمد‌ن‌ها و فرهنگ‌های گوناگون، پژمان شقاقی، تهران، قصیده سرا، ۱۳۸۴ 
–  فرهنگ نگاره‌ای نمادها در هنر شرق و غرب، جیمز هال، مترجم: رقیه بهزادی، تهران، فرهنگ معاصر،۱۳۸۰ 
– فرهنگ مصور نمادهای سنتی، جی.سی. کوپر؛ ترجمه ملیحه کرباسیان، تهران، فرشاد، ۱۳۷۹.

دیدگاه‌ها

  1. مهدی فتوحی

    یک نکته ی دیگر هم مطرح است و آن درونمایه ی فلسفی سیاسی این شیوه ی معماری است. اگر ساختار زیگورات ها را نمادی از ساختار سیاسی هرمی جامعه بینگاریم، در جوامع سنتی استبدادی که در آن گذر از یک طبقه به طبقه ی دیگر تقریبا غیر ممکن بوده است مردم به دنبال راهی می گشته اند تا تابو ی این گذر را به صورت نمادین بشکنند و مکان های مقدسی نظیر زیگورات ها و بتکده ها و مساجد این راه را کوتاه می کرده اند. زیرا در این مسیر تمام حد فاصل میان عابد و معبود بر داشته می شده. اصلا اصطلاح بست نشستن از همین درونمایه می آید. یعنی پناه جویی به یک ساختار جدید قدرت ،حالا چه الهی چه زمینی، برای گریز از دست یک قدرت دیگر. زیگورات ها هم همین نقش را داشته اند. زیرا مردم یا روحانیان آن دوره را به لزوم این نکته رسانیده بوده اند که در ساختار مذاهب، نمی توان درهای طبقات را به روی مردم طبقات گوناگون بست. به تعبیر دیگر ساختار هرمی زیگورات ها ، آلترناتیو ساختار هرمی قدرت سیاسی جوامع است. شاید بتوان گفت زیگورات ها نماد زمینی آرزوی دیرینه ی دموکراسی مردم بر روی زمین اند. زیرا در آنها هر کس بی آن که از طبقه و بضاعت مالی و معنوی خود شرمسار باشد، می تواند صعود کند و به بالاترین جایگاه معنوی دست یابد. آرزویی که در سیاست تقریبا غیر ممکن بوده است.

  2. حامد قربانی

    سلام : من حامد قربانی هستم مدیر وبلاگ راهنمایان استان تهران.۲۴ سال دارم و حدود ۸ سالی هست که اول به طور غیر مستقیم و اکنون به طور مستقیم در زمینه راهنمای گردشگری فعالیت می کنم . خیلی خودم رو قاطی تور ها نمی کنم ولی خب هر سال ۴-۵ تا تور ایتالیایی رو همراهی می کنم -وبلاگ شما را از طریق جستجوی گوگل پیدا کردم . شما رو می شناسم ولی شما منو نمی شناسید . خوشحال می شم به وبلاگ من هم سری بزنید . ضمنا مقاله زیبای شما رو هم توی همشهری خوندم . خیلی مفید و جالب بود . با تشکر . حامد قربانی

  3. نیلوفر مهر زمین

    درود بر شما

    اشاره شما به توفان نوح بسیار جالب بود و در ادامه این دیدگاه بگویم اولین بخشی از زمین که از میان آبهای آشفته ی نخستین سر در آوردند کوهها بودند . و ما می دانیم در ابتدا مرز های خشکی در دوران یخبندان بسیار کم بود و مردم در کوه ها به سر می بردند و با پس رفت آب آنها از کوها به زمین های پست سرازیر شدند

    پاینده ایران

  4. فرهنگيان

    سلام، وقت بخیر
    ارتباط زیگورات با رنگها زیباست و گویای این مطلبی است که عرفا به آن اشاره دارند و جهل و نادانی را با ظلمت و تاریکی(اشاره به رنگ سیاه در طبقۀ آخر زیگورات) و علم و کمال را با رنگ طلایی( اشاره به رنگ طبقۀ اول زیگورات) برابرمیدانند و صعود از جهل(سیاهی) به کمال(نور) را تشریح میکند.
    مطالبی را برگرفته ازکتاب”سبک شناسی معماری ایرانی/ محمد کریم پیر نیا; تدوین غلامحسین معماریان- تهران:معمار ۱۳۸۳″مینویسم.
    ۱- جالب ترین ویژگی معبد(زیگورات چغازنبیل)سه شاخ بزرگ است که در هر طرف دیوارهای معبد نصب شده است. سنگ نبشته های ایلامی میانه، ثابت میکند که این شاخهاجزء مهمی از هر معبد را می ساختند چون نماد الوهیت بود.
    (به نظرم ،حال که فقط نیمی از این زیگورات باقی مانده و اثری از وجود شاخ در آن دیده نمی شود. شاید این شاخها در طبقات بالایی نصب شده بود! این شاخها عجب حکایتی دارند! به هر سمت رو میکنیم به آن اشاره می شود !)
    ۲- به نظر میرسد که ایلامیان به عنوان یک اصل، از طریق مورب نه مستقیم، وارد معبد می شده اند، برای نمونه هیچیک از هفت دروازۀ چغازنبیل و هیچ یک از مسیرها مستقیمآ به طرف معابد زیگورات نمی رود، چرا که این امر توهین به این معابد تلقی می شده است.
    ۳- در وسط هر یک از چهار طرف زیگورات( چغازنبیل) یک مجموعه پلکان وجود دارد.همۀ این پلکانها به طبقۀ اول منتهی می شود و در طرف شمال شرق و طرف شمال غرب، فقط تا طبقۀ دوم منتهی می شود.از این میان پلکانهای قسمت جنوب شرق به نظر می رسدجالب ترین آنها بوده است.این پلکانها در مقابل دروازۀ شاه در زیگورات شروع می شود و مستقیمآ به طبقات اول، سوم و چهارم می رسدو بالاخره یکه پلکان پنجم در طبقۀ چهارم به در ورودی معبد بالا منتهی می شد.
    ( به نظرم دلیل قفاوت در پلکانهای شمال غرب و شرق با پلکانهای جنوب شرق این بوده که در آن زمان نیز فاصلۀ طبقاتی وجود داشته (یا از لحاظ اعتقادی، یا از لحاظ اجتماعی)و از هر پلکان افرادی با تعاریف قانون آن زمان استفاده می کردند.)
    موفق باشید

  5. نسرین

    سلام
    باتشکر به خاطر نوشته های جالب من هم از بازماندگان تمدن عیلام باستان هستم که در نزدیکی استان ایلام یکی از این نیایشگاههای زیبا به نام چغازنبیل “تل چون سبد”وجود دارد که طلوعش توسط اونتاش گال پادشاه عیلام برای ستایش ایزد اینشوشیناک نگهبان شهر شوش ساخته شده است

    اما این زیگورات غروبش توسط آشور بانیپال صورت گرفت

    باتشکر
    ……………………………………………………………………………
    جواب: سلام به شما. سپاس.

  6. آکو

    خیلی ممنون از نوشته های خوبتون
    …………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. سپاس.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *