واژه «منوش» که در بخش اول نام «منوشچهر» (منوچهر) آمده است، شخصیتی است که از او به عنوان یکی از «نخستین انسان» ها در اساطیر هند و اروپایی یاد میشود.
برای شناختن مفهوم «منوش» بایستی با مفهوم «نخستین انسان» آشنا شویم.
نخستین انسان:
در اساطیر ایرانی و همچنین در بسیاری از اساطیر فرهنگهای مختلف، به مفهوم «نخستین انسان» بر میخوریم. کیومرث، جمشید، هوشنگ، تهمورث و «منو» از مشهورترین شخصیتهای «نخستن انسان» هستند که در اساطیر ایرانی با نام آنها مواجه میشویم.
همچنین در اساطیر بسیاری از ملل، رویکردی هم به نخستین پدر و مادر بشر به عنوان نخستین انسانها، دیده میشود: آدم و حوا در فرهنگ عبری و اسلامی، مشی و مشیانه زرتشتی، یم و یمه هندی، مردوک و آرورو بابلی، نوگوآ و تاینلونگ چینی، ایزاناگی و ایزانامی ژاپنی، کیکویو و مومبی کنیایی، اسک و امبلا اسکاندیناوی، کو و هینا پولینزی، رانجی و پاپاتوانوکو زلاندنو و کیولا و ئیسامبا تانزانیایی، همه و همه پدر و مادر نخستین انسان شمرده میشوند.
منوش در واژهی منوچهر:
«منوچهر» پادشاه ایرانی است که زرتشت را از نسل او میدانند و داستان آرش کمانگیر مربوط به دوران اوست. نام این پادشاه در شاهنامه، برخی از متون پهلوی همچون «بندهشن»، «مینوی خرد»، «دینکرد» و «زاد اسپرم» و همچنین در برخی از متون فارسی و عربی در دوران اسلامی یاد شده است.
جدای از اینکه نقش منوچهر در منابعی که ذکر شد چیست، نام و معنی نامش حائز اهمیت است.
فریدون جنیدی در کتاب «زندگی و مهاجرت آریائیان» آورده است:
این نام (منوچهر) که در اوستا «منوش چیثر» آمده، از دو بهر تشکیل شده است. منوش و چیثر. چیثر همان است که بعدها به صورت «چهر» در آمد و اگر چه امروز در معنی روی و صورت به کار میرود ولی در اصل به معنی نژاد و تخمه است. پس منوش چیثر یا منوچهر بر رویهم معنی نژاد منوش را میدهد.
منوش در نام خاندان منوچهر:
بندهشن، منوچهر را فرزند «منوش خورنر» معرفی کرده که به نقل اوستا شباهت دارد. در فصل ۷ «زاد اسپرم» نسبنامه منوچهر اینگونه است: «منوشچهر» پسر «منوش خورنر» پسر «منوش خورناگ» پسر «منوش» و …
در ابتدای فصل ۹ کتاب «زاداسپرم» نام خواهر منوچهر، «منوشک» manuska ذکر شده است.
منوش در نام کوه:
کوه «منوش» کوهی است که بنا به گفته بندهشن، منوچهر در بالای آن تولد یافت. در کتاب بندهشن که مرحوم مهرداد بهار آن را گزارش کرده و در بخش «دربارهی چگونگی کوهها» در صفحهی ۷۱ آمده است: کوه «زر ذز» که منوش (اوستایی manusa، پهلوی manus ) کوه است.
در صفحهی بعد نیز آمده است: دیگر کوه منوش بزرگتر است؛ آن کوه که منوچهر بدو زاده شد.
در اوستا نیز از چنین کوهی یاد شده است. چنان که در فقره ۱ از «زامیاد یشت» نام کوه منوش آمده و پس از آن از «زر ذز» کوه نام برده شده است. استاد پورداوود معتقد است «زر ذز کوهی است در نزدیکی کوه منوش که در بندهشن هر دو یکی ضبط شده است.»
در اینجا متوجه میشویم که منوش هم در واژه منوشچهر و نام اجداد او دیده میشود و هم نام کوهی است که منوشچهر بر بالای آن زاده شده است. متذکر میشویم که منوشچهر پادشاه ایرانی است که بر بالای کوه زاده شده است و این مورد را در رابطه با کیومرث هم مشاهده میکنیم. کیومرث که نخستین انسان و نخستین پادشاه جهان در اسطوره های ایرانی است، کوهنشین معرفی شده است:
کیومرث شد بر جهان کدخدای نخستین به کوه اندرون ساخت جای
از طرف دیگر، کیومرث را “گرشاه” یعنی “پادشاه کوه” هم خواندهاند.
نظریات آرتور کریستنسن:
کریستنسن در رابطه با ارتباط منو و کوه منوش عقیده دارد: کوه منوش در اوستا ذکر شده است (یشت ۱۹ بند ۱)، ولی در آنجا «منوشه» manusa نامیده شده و چنین مینماید که از نظر اشتقاق هیچ ارتباطی با منو نداشته باشد. نگارنده معتقدم با توجه به این که رابطهای میان کوه و کیومرث به عنوان نخستین انسان وجود دارد، میتوانیم ذکر کنیم که ارتباطی میان منوش و منو به عنوان نخستین انسان هم میتواند برقرار باشد.
کریستنسن بحثی در رابطه با «منو» دارد که در بخشی از کتاب «نخستین انسان و نخستین شهریار در تاریخ افسانهای ایران» به آن پرداخته شده است. به طور خلاصه، او در آن نوشتار آورده است:
در تاریخ افسانهای ایرانیان فقط اثراتی از منو، نخستین انسان، بر جای مانده است. منو یک شخصیت هند و اروپایی کهن است که چه بسا وی قدیمیترین نمونهی «انسان نخستین» باشد. منو نخستین قربانیکننده است و قربانی او پیشنمونه قربانیهایی است که اکنون انجام میگیرد. افسانهی توفان هندی با منو پیوستگی دارد. منو نخستین پدر بشر است، اما غالبا به ویژه نیای قوم آریا نامیده میشود. گاهگاهی جمع «منوه» manavah و «منوشه» manushah نیز در «ریگ ودا» برای تسمیه خدایان به کار میرود و این اصطلاحات بعدا در کلمه «منوجاته» manujata، «منوزاده» تفسیر شده است، و این صفتی است برای «نسل خدایان».
کریستنسن فرضیهای را مطرح میکند که به طور خلاصه به این ترتیب است: منوشچهر پیوندی میان نسل شاهان افسانهای باستانی و نسل روحانیان است. در شجره نامه سنتی، شاهان ایرانی و خاندانهای روحانی بزرگ تا منوشچهر اجداد مشترکی دارند. شاخهی خاندان روحانیان از منوچهر به بعد انشعاب پیدا میکند. منو (نخستین قربانی کننده در نظر هندیان) احتمالا در زمانهای بسیار قدیم نیای اصلی نسل روحانیان به شمار میآمده است. نسل روحانیان «منو زاده»، «منوش چثره» نامیده میشدند.
وی همچنین احتمال میدهد که منو شاید همان نخستین انسان ژرمنها، یعنی «منوس» Mannus پسر تویسکو خدا، پسر زمین باشد.
منو در اسطوره هندی:
اسطوره هندی «منو» شباهت زیادی به توفان نوح دارد که خلاصه آن بدین شرح است: روزی منو به ماهی کوچکی که از او تقاضای کمک کرده بود، پناه میدهد. ماهی بعد از اینکه رشد کرد برای جبران کمک منو، او را از طغیان عظیمی که در پیش است، مطلع میکند و به او میگوید که برای امان ماندن از بلایای توفان و حفظ حیات بر روی زمین، کشتی بزرگی بسازد. منو سپس بنا به امر ماهی، همه حکیمان و فضلا و انواع حیوانات و گیاهان را در کشتی جای میدهد و کشتی را تا زمان فرو نشستن توفان هدایت میکند. بعد از این اتفاق، ماهی که در اساطیر هندی «ماتسیا» نام دارد و در واقع تجلی اول ویشنو است که به صورت ماهی بر منو ظاهر شده بود، کتب مقدس ودا را به منو میدهد و اصول معرفت و شیوهی هدایت انسانها را به او میآموزاند.
منابع:
نمونههای نخستین انسان و نخستین شهریار در تاریخ افسانهای ایران، آرتور کریستنسن، ترجمه و تحقیق ژاله آموزگار و احمد تقضلی، تهران، نشر چشمه، ۱۳۷۷
زندگی و مهاجرت آریائیان بر پایه گفتارهای ایرانی، فریدون جنیدی، ویراست ۳، تهران، بنیاد نیشابور، نشر بلخ، ۱۳۸۵
سیمای منوچهر در شاهنامه و برخی متون تاریخی، نگارش منیژه فلاحی، تهران، پازینه، ۱۳۸۱
درآمدی بر اسطورهها و نمادهای ایران و هند در عهد باستان، مولفین ابوالقاسم دادور و الهام منصوری، تهران، دانشگاه الزهرا (س)، کلهر، ۱۳۸۵
اسطورههای موازی، ج ف بیرلین، ترجمهی عباس مخبر، تهران، نشر مرکز، ۱۳۸۶
بندهش /فرنبغ دادگی، گزارنده مهرداد بهار، تهران، توس، ۱۳۷۸
دیدگاهها
۱- اگر منوچهر جد روحانیان به شمار آید. منو باید مخفف مبنو شمرده شد و منوچهر یعنی مینونژاد یعنی روحانی
۲- خود واژه ی انگلیسی man هم احتمالا باید با این واژه همریشه باشد.
۳- در ادب پارسی کهن مصدر منیتیدن به معنای اندیشیدن آمده است که در واژه ی دشمن به معنای بد اندیش باقی مانده. شاید هم این منو با منیتیدن در ارتباط باشد. چون طبقه ی روحانیان در اران قدیم نقش اندیشمندان را بازی می کرده اند.
معرکه بود
سپاس
……………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. لطف دارید.