قبل از سفر اخیرم به تنکابن، موضوعی بسیار ناراحتم کرده بود که با شما در میان میگذارمش.
برای «سایت خبرگزاری میراث فرهنگی» متنی تحت عنوان «زیگورات، نماد کوه کیهانی» نوشته بودم که البته عین همان متن در همین سایت خودم هم وجود دارد. خوانندهای که خودش را معرفی نکرده بود و هیچ نشانی هم از خود باقی نگذاشته بود و تنها به عنوان «یک خواننده» بسنده کرده بود، خطاب به سردبیر و برای متن بنده، پیغام گذاشته که:
“سرکار خانم سردبیر، هیچ میدانید این حضرت نویسنده غیر از خیاطی مطالب دیگران کار دیگری بلد نیست. حتی گاهی مشاهده شده که مطلب را دوبارهنویسی نیز نمیکند و راحت مطالب دیگران را کپی پیست فرموده و به خورد خبرگزاریها و نشریات میدهد. لااقل بفرمایید مطالب خیاطی شده را داخل کروشه بگذارد تا معلوم شود چقدر پیست فرموده!”
من نمیدانم او کیست، ولی به او و کسانی که اینگونه و بدون درج هیچگونه نام و نشانی از خود، از دیگران انتقاد که نه، بلکه انتقام میگیرند، شجاعت و شرافت را آرزو میکنم. و البته امیدوارم که خودم هم شجاعت و شرافت لازم را داشته باشم.
اما چند نکته در رابطه با برخی از نوشتههای بنده:
۱- همهی نوشتههایم، دستآورد ذهنی و جزو تحقیقات خودم نیست. بلکه برخی را گردآوری میکنم تا دیگرانی که فرصت مطالعهی کمتری دارند، از این گردآوری بهره ببرند که اتفاقا همین نوشتهی زیگورات، از این دسته است.
۲- گردآوری مطالب و درج کردن آنها در یک کتاب یا یک نوشتهی مستقل، خیاطی نیست، بلکه هنر تدوین و تلفیق است. تا دلتان بخواهد کتابهایی از نویسندههای معتبر نشانتان میدهم که به همین طریق بنده، گردآوری شده است.
۳- به نظر شما اگر بنده، عین متن کسی را در نوشتهام بیاورم و تغییرش ندهم و به منبع ارجاع دهم، شرافتمندانهتر است یا این که به قول این خواننده، مطلب را بازنویسی کنم؟
با این حال…با یک گفتهی این خواننده موافقم. در واقع باید سعی کنم در خود متن، همهی مطالبی که از دیگران به عاریت میگیرم را با نام نویسندهاش و یا نام کتابش بیاورم. ظاهرا تنها ارجاع به منبع دادن، خیلیها را راضی نمیکند.
دیدگاهها
سلام
… و من گاهی به شجاعت شما حسودیم می شه.
با آرزوی بهترین ها
با ابن تفاسیر خانوم یا آقای خواننده کوشش آدم هایی چون سیروس طاهباز که عمری رو صرف گردآوری شعرها و یادداشت های نیما کرد یا علی دهباشی رو هم نادیده می گیرن.من که سررشته ای در زمینه اسطوره ندارم اما فکر می کنم نمیشه درباره اسطوره نوشت و از نظرات الیاده و دلاشو ترجمه های ژاله آموزگار و جلال ستاری و…استفاده نکرد و این خوبی نوشته های شماست که خواننده ای رو که مثل من علاقه مند اما بی دانشه با کلیت یک چیز به خوبی آشنا می کنه…دلخور نباش به قول روباه شازده کوچولو،آدما آدمند دیگه.
برای ایشان خیلی جیز های دیگر هم باید آرزو کرد!
….و خوب نوع نگاهشان نشان دهنده حرفه و البته فراغت بسیارشان میباشد.
احتمالاً دلش از جای دیگه ای پر بوده وگرنه ما می دونیم که تو برای تحقیقاتت سراغ هزار و یک کتاب و منبع می ری. آرزو کنیم که این خانم یا آقای منتقد هم انرژی، توانایی و شهامت گذاشتن زندگیشو واسه این موضوعات داشته باشه.
تمام دوستدارانت می دونن که تو هر کاری که کردی برای “آموختن” بوده و این چیزیه که همیشه ارزشمنده و زیر سؤال نمی ره. مهم اینه که تو “انسان” رو رعایت کردی، “عشق” رو رعایت کردی و خیلی چیزهای دیگه رو.
موفق باشی.
جواب شو باید این جوری میدادی : تو که انقدر خوردی و چریدی دنبه ت کو؟
آرش عزیز…اینجا من به چند نکته اشاره می کنم که نسبت بهش شناخت دارم… خب اینکه ملت ایران ملت حسودی اند رو که باور داری، یه روزی توی نشست جشنواره عکاسی گمونم Tاکبر عالمی منتقد عزیز سینما و استاد عکاسی گفت که تمام تاریخ و منش این مملکت داره زیر بار حسادت مردم له و نابود میشه…و دیگر اینکه این تیپ آدم هارو جدی نگیر چون اصولا اونهایی که تورو می شناسن بهتر از من می دونن که چقدر انرژی برای مطالعاتت می زاری…بعد هم می دونی آدم باید دشمنانی در خور ستایش داشته باشه نه کسی که حتا شجاعت معرفی خودش رو نداره… بگذر از این آدم های اینچنینی دون شان نوشته های توست پسر…بعد هم حوصله داری ها گور باباش… بگه نگه، به قول مولانا خلایق همچو اعداد انگورند ، چون بیفشاری در کاسه، آنجا هیچ عدد هست؟ ( تمام تلاشم رو کردم که حرف بدی بهش نزنم اما به خدا این افسار بریده ها خودشون می خوان)…
ایشان نظر خودشو داده و گرنه عاقلان دانند که فقط ذکر منبع کفایت می کنه بعدشم بعضیا اونقده ارزش ندارن که آدم از دستشون ناراحت شه
سلام
بابام میگه هر کسی تو زندگی فردی و اجتماعیش موفق باشه دشمن و حسود پیدا میکنه که میخواهند یه جورایی اون شخص تخریب کنند حالا هر جوری که بتوانند این کار را میکنند.
پس انرژی ناراحت نباش تو آدم موفقی هستی اونم میخواسته حرفی بزنه و بگه بله منم هستم و میتوانم به اصطلاح نقد کنم.
شاد باشی
س …
واقعا چه چیزهایی باعث می شوند که بعضی آدمها مثل او (؟) خیلی چیزها رو لگد مال کنند و تا این حد تنزل کنند!!!
شرافت چیزی نیست که با آرزوی ما آدمها به دست بیا ید، چون ذاتی است و نه اکتسابی. حال اگر فردی با شرافت انسانی غریب بود، کاری جز تأسف خوردن( برای او و امثال او) باقی نمی ماند.
موفق باشید
آیا خودت را در نگاه دیگران می کاوی ؟
به این اشخاص نباید اصلن جواب داد . محمد رضا شجریان هم به دوستی که اون همه بد و بیراه توی سایت انصار گذاشته بود هیچ جوابی نداد و این بهترین کاری بود که می تونست بکنه . هر کس اون متن و خوند فکر کرد که باید شجریان جواب بده ولی اینکار و نکرد .
به قول حافظ:
غمناک نباید بود از طعن حسود ای دل
شاید که چو وابینی خیر تو در این باشد
سلام
افراد ضعیف انتقام می گیرند
افراد قوی می بخشند
افراد باهوش توجه نمی کنند
آرش عزیر تو کارت درست هست
……………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. محبت داری.