آتن ۲: اروپا ۱۷

امروز باز هم روز کشف آتن بود. بازار ماهی‌فروشان، شهر باستانی آتن با موضوعات جالب توجه‌اش، کنیسه یهودیان آتن، موزه دوران اسلامی، بازار یونان باستان، بازار روم باستان، کتابخانه امپراطور آدریانوس رومی، کلیسای جامع متروپلیس و باغ ملی آتن در برنامه‌های امروزمان جای داشت. در زیر هنگام دیدار از عکس‌ها توضیحات را ارائه خواهم کرد:

این خانم (خانم ایستاده) سعی دارد در کافه بلیط لاتاری بفروشد.

بازار ماهی‌فروشان

بازار ماهی‌فروشان

این‌جا بخشی از شهر باستانی آتن (منطقه کرامیکوس) است. این‌ها که می‌بینید مقبره‌هایی هستند که تا ۲۵۰۰ سال قدمت دارند. در آن زمان مکان خاصی برای گورستان وجود نداشت، بلکه مرده‌ها را در کنار جاده دفن می‌کردند و این مقبره‌ها هم در مسیر جاده‌ای قرار دارند که از شهر باستانی به سمت اطراف و در واقع به سوی دریا (بندر) می‌رود.

این‌جا هم بخشی از شهر باستانی آتن (منطقه کرامیکوس) است و این جاده به سمت آکادمی افلاطون می‌رفت. حالا اثری از آکادمی افلاطون نیست، ولی این‌که نقشه‌ی شهر را می‌دانند بسیار جالب توجه است.

این‌جا هم بخش دیگری از شهر باستانی آتن (کرامیکوس) است که گفته می‌شود «دیوژن» اغلب به این‌جا می‌آمد.

یکی از مجسمه‌هایی است که در موزه شهر باستانی آتن قرار دارد. یونانی‌ها وقتی با هم کشتی می‌گرفتند یا می‌جنگیدند، به بدنشان روغن می‌مالیدند. آن وسیله‌ای که در دست چپ مجسمه است Strygilles نام دارد و با آن بعد از مبارزه، روغن بدنشان را پاک می‌کردند.

خوب نگاه کنید: لباس سیاه بر تن دارند و حالت‌های مویه و سوگواری را نشان می‌دهند.

جالب است: مجسمه‌ی دشمن را (دست بسته) می‌ساختند و آن را در محفظه‌ای که شکل مقبره دارد می‌گذاشتند و به این ترتیب برایش آرزوی شکست و حقارت و مرگ می‌کردند. یک جور جادوی هومیوپاتی را تداعی می‌کند.

یک نفر مرده است و بر قایقی که به دنیای زیرین می‌رود، نشسته است.

بعد از دیدار از کرامیکوس و موزه‌ی آن، برای بازدید از یک کنیسه یهودی اقدام کردیم. بدون کوله پشتی، بدون دوربین و بعد از چند سوال و جواب و شک و تردید گذاشتند که فقط چند لحظه از یک در تو برویم و از در دیگر بیرون بیاییم و این‌گونه از کنیسه دیدار کنیم که البته جالب هم نبود. خوب من ایرانی بودم و آن‌ها یهودی، ولی کلا یهودی‌ها خیلی دوست ندارند کسی از کنیسه‌هایشان بازدید کند (احتمالا به خاطر مسائل امنیتی). این کنیسه هم فقط از ۱۰ تا ۱۲ باز است و یک‌جوری است که هر کسی از جلویش رد می‌شود، فکر می‌کند بسته است. خلاصه بعد از تمام شدن داستان کنیسه، برای دیدار از موزه دوران اسلامی در همان چند قدمی کنیسه رفتیم. جالب این‌که در این موزه بسیاری از اشیای ایرانی هم وجود داشت. بشقاب بالا در عهد اسلامی در نیشابور ساخته شده است.

دو بشقاب بالایی هم از آمل به دست آمده‌اند.

این هم ساخت ایران است.

این هم

طراحی یکی از طبقات این موزه این‌گونه بود.

آن خطوط فارسی، بخشی از شاهنامه‌ و مربوط به دوران قاجار است.

یک تندیس و قالبی که با آن این تندیس را در تعداد زیاد می‌ساختند؛ این‌ها نشان می‌دهند که این تندیس‌ها جنبه‌ی مذهبی داشته‌اند و در معابد مورد استفاده قرار می‌گرفتند. ما بعد از دیدار از موزه دوران اسلامی به Greek Agora رفتیم. آگورا یعنی بازار و گریک هم که همان یونان است. بازار یونان باستان بخش دیگری از شهر باستانی آتن است. در واقع آتن باستانی را همه‌جای آتن امروزی می‌توان مشاهده کرد. هر ساختمان قدیمی را که خراب می‌کنند تا ساختمان نویی بسازند، ناگهان بخشی از آتن باستانی خودش را رو می‌کند و برای همین، موزه دوران اسلامی و موزه آکروپلیس بر روی خرابه‌های آتن باستانی بنا شده‌اند، اما جوری ساخته شده‌اند که گردشگران می‌توانند آتن باستانی را زیر پایشان ببینند. این تندیس و برخی از عکس‌های زیر را در موزه بازار باستانی یونان گرفتم.

سردیس هرودت که در قرن دوم میلادی ساخته شده.

سیخ کباب و «باربی‌کیو» در دوران باستان

این اختراع، افتخار یونان است. وسیله‌ای است برای رای‌گیری. سیستمی است برای ارائه‌ی دموکراسی. جواب آری یا خیر می‌دادند.

اگر بچه‌ی بدی بودی یا شهروند خوبی نبودی، آتنی‌ها هم‌رای می‌‌شدند که تو را برای همیشه یا برای مدتی معلوم، از شهر بیرون کنند. نام آن فرد را بر روی قطعاتی که در بالا می‌بینید می‌نوشتند و رای می‌دادند. باورتان می‌شود؟ نام افراد مشهور پریکلس، الکبیادس و سیمون هم بر روی این قطعات دیده می‌شود. برای آتنی‌ها مهم نبود که فرد چقدر مشهور است، نمی‌خواستند دیکتاتور به وجود بیاید.

مادر کودکش را در این وسیله می‌نشاند و به کارهای روزانه‌اش می‌رسید. در عکس‌ها هم پیداست که چگونه کاربردی داشته.

متوفی و وسیله‌هایی که با او دفن می‌کردند. شبیه ایران باستان است.

این‌جا کلیسای کوچکی در داخل بازار است. گربه به کلیسا آمده.

معبدی در داخل Greek Agora

خدا قوٌت.

ما در آخر بازدید روزانه برای خوردن نهارمان که شامل نان و پنیر و ماست و انگور بود به پارک ملی آتن رفتیم. خاطره‌ی من از این پارک، همین نهار و این عکس آخری است.

به نظرتان مطلب دیگری از آتن مانده که بگویم؟

 

دیدگاه‌ها

  1. مهری

    وسیله رای گیری افتخار یونان جالب بود .

    امان از این دموکراسی آتنی که شماری را برده میدارد و سقراط را یجام زهر شوکران محکوم!

  2. مهری

    ۵۰ یورو شبی در یک مسافرخانه در اتن !

    چرا راجع به هزینه اقامت زودتر ننوشتی

    هرینه اقامت برای گردشگران کم پول ! و یا دانشجویان در دنیا حل شده است

    اقامت در youth hostel در سراسر دنیا ختی تهران خودمان شعبه دارد.

    اقامت در ان محدودیت سیی و یا شغلی ندارد.

  3. مهری

    اطلاعات راجع به youth hostel را میتوانی در فرودگاهها بدست اوری .

    جکی باید راجع به ان بداند

    متاسفم که دیر بیاد اوردم .

  4. عبس محجوب

    درود
    خدا قوت آرش جون !
    جدن که بی نظیره البته کارایی که تو می کنی!
    خیلی زیباست هم عکسهات هم نوشته هات.
    من موندم چرا موزه های کشور های دیگه دارای این همه جلوه و زیبایی هستند حتی اشیاء مربوط به ایران در آن موزه ها زیبایی خاصی دارند که در ایران یافت نمی شود.

  5. تندیس

    با توجه به اینکه خودت میدونی اکثر مراجعین به سایتت دخترها هستند،
    به نظر میرسه که اصلا آدم نجیبی نیستی که عکس لاک پشتها رو در اون حال گذاشتی و زیرش هم اون کلمه رو نوشتی،البته این مسئله ربطی به این نداره که الان تو ایران نیستی و میخوای خودت باشی و نجابت یک امر ذاتی است.
    در ضمن مثل ……

  6. مهتاب

    سلام آقای اروپا گرد! خیلی وقت بود میخواستم چیزی بگویم.ترسیدم نکند باز متهم بشوم.ولی با نظر تندیس موافقم. نجابت امری ذاتی است. نمی خواهم چیزی بگویم که تهمتی زده باشم. تندیس راست می گوید . مراجعین شما اکثرا خانوم هستند و من گمان نکنم شما از این موضوع ناراحت باشید.خودتان هم خوب خبر دارید برای جوان های مردم چه هستید. مواظب باشید محبوبیتتان شما را به غرور و بعد از آن به تنهایی نکشاند.

  7. *

    تندیس حکمش را صادر کرد: آرش نورآقایی به نظر می رسد که آدم نجیبی نیست!!! آنهم با استناد به یک عکس. تأسف آور است. از میان اینهمه تصویر و به اشتراک گذاشتن دیده ها و نادیده ها، تو فقط این یکی را دیدی؟ اگر می خواست نانجیبی به خرج بدهد حتماً چیزهای بیشتری هم بود، حتماً بود…
    اگر خواستی قضاوتی کنی، دست کم قبلش کمی فکر کن دوست عزیز و به دوست ارزشمند ما توهین نکن لطفاً.

  8. مهتاب

    * حکم صادر نکرد ؟؟ این فقط تنها عکسی بود که در یک سایت نسبتا پربیننده گذاشته شده ار ابتدای سفر به اروپای آرش خان نور آقایی؟ زحمات ایشان بر کسی پوشیده نیست ولی خودش هم خوب می داند به بهانه ی خودش بودن دارد چه کار می کند.پس معلوم میشود آن طور که تظاهر می کردند خود خوبی هم نداشته اند.بد نشد .لااقل این سفر نکات مبهمی را برایمان آشکار کرد

  9. تندیس

    لابد آرش اینارو بخونه با خودش میگه :زرشک
    ولی وقتی کسی وبلاگ یا سایتی داره،صد البته خودش رو در معرض نقد دیگران قرار میده.
    من هم توهین نکردم،نقدش کردم!

  10. *

    آرش با گذاشتن این تصاویر قصد القای موضوع مزخرفی رو نداره. دیدگاه آدمها و برداشتهاشون هم همیشه متفاوته. نمی شه اینها رو به حساب چیز خاصی گذاشت. در ضمن آرش یه پسر ۱۶-۱۷ ساله حین بلوغ نیست و هیچ وقت هم تظاهر به خوبی نکرده. همون چیزی رو که هست نشون ما داده. اصلا گذاشتن این تصویر یا هر تصویر دیگه ای چه ارتباطی به خوبی یا بدی انسانی داره؟ اصلا چرا این موضوع باید بد تلقی بشه؟ چرا انسان از اون چیزی که هست فرار می کنه؟
    باور کنید من منظور بدی ندارم و انسان ولنگاری هم نیستم اما زندگی همین چیزیه که می بینید، همین چیزیه که جریان داره. همه چیز در کنار هم.
    اینطور باشه باید بریم و شعر صدای پای آب سهراب رو هم سانسور کنیم، چون تو بعضی قسمت هاش نانجیبی کرده، داستانهای هدایت رو که واویلا! فروغ هم که… این موزه ها و نقاشی ها رو هم نابود کنیم بهتره دیگه…
    دست کم من به سایت آرش بعنوان یک کتاب مصور نگاه می کنم. کتابی که در اون از سفرهای خوب حرف می زنه و همه ابعاد زندگی رو به تصویر می کشه.

  11. سوزان خدیو

    با سلام،ممنون خیلی قشنگ بودن،وجالب(روروک بچه،کباب پز،وسیلۀ رای گیری،گروه عزاداری ) و با زار ماهی فروشان،چون ماهم یه نوع ازاین بازار رو توی آبادان داریم و تزیینات روی ماهی ها و شادابی رنگها برام جالب بود،خسته نباشید و خوش بگذره.

  12. ریما

    سلام
    به نظر من نجابت هر کس به طر ز فکر او وابسته است ما که یه حرکت ورزشی را دیدیم
    و تصور بدی هم نداریم
    با تشکر از اقای نور اقایی

  13. نجابت

    نجیب؟ نا نجیب؟ اصلا این کلمه ها یعنی چی؟؟؟!!!
    نا نجیبی، کتمان واقعیته! نا نجیبی، خود سانسوریه!!! …

  14. شراره

    آقای نورآقایی عزیز
    بی صبرانه در انتظار حضور شما در ایران و ارائۀ شفاهی سفر نامه تون هستیم
    آرزو می کنم روزهای آتی سفر زیبلتر و زیباتر باشه براتون
    از همه مطالب، هـمـــــــــــۀ عکس ها و همۀ زحماتتون و سخاوتتون قلباً ممنونم
    شاد شاد باشید.. خوب ببینید و خوب نفس بکشید..
    (متاسفانه به دلیل گرفتاری های درسی چندین روز همیشه عقب هستم از دیدن و خوندنِ مطالبتون
    بامزه است.. الان چند روزه به جای رفتن به سلف دانشگاه از اتاق سایت سر در میارم و بعدش میبینم بازم نهار گذشت و وقت کلاس شد و من گرسنم..
    جذابیت نوع نگاهتون حیرت آوره..
    شاد باشید و سلامت..

  15. شيما

    salam aghaye arash.shima tavakoli hastam.hanooz nareside iran delemoon vasat tang shod.safare chinemoon aaaaaaaaalii bood.mamnoon az hame chi vaghean.meeerc.
    …………………………………………………………………..
    جواب: سلام به شما. خوبید؟

  16. سیما سلمان‌زاده

    جاده آکادمی افلاطون منو می‌لرزونه…
    قایق مردگان وهم‌آمیزه
    این یادداشت رو خیلی دوست داشتم.
    سپاس
    ………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. ارادتمندم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *