آتن۳: اروپا ۱۸

پنجمین روز اقامتمان در آتن است. شهری که ۱۵ سایت تاریخی، ۲۵ موزه، ۱۶ ساختمان عمومی دیدنی و ۸ مکان برگزاری برای اجرای پرفورمنس و تئاتر و کنسرت و اپرا و … دارد. پس هنوز امید به کشف بیش‌تر هست. بیش‌ترین زمان امروز را به دیدار از «موزه‌ی ملی باستان شناسی» اختصاص دادیم. مکانی که بعد از دیدارش، از این همه شگفتی، دچار سکوتی شدم که از هر فریاد جنون‌آمیزی بلندتر بود.

تصویر ۱: آتن، ساعت ۱۲

در کافه‌ی روبروی موزه ملی نشسته‌ایم و به آن می‌نگرم و پی‌در‌پی از لیوان بزرگی آب می‌نوشم. هوا ابری است و کبوترها زیر هر میز، از خرده ریزهای باقی مانده‌ی آدم‌ها، برمی‌چینند. بعد از دو ساعت قدم زدن در موزه، آمده‌ایم تا هوایی تازه کنیم و دوباره برگردیم به داخل. نمی‌توانم هضم کنم، حالت تهوع دارم. عضلات مردمک چشمم اعتراض کرده‌‌اند و دیگر فضایی برای اندیشیدن در ذهنم نمی‌یابم. اما باید دوباره برگردم و باز هم ببینم. باید.

موزه ملی باستان‌شناسی آتن

تصویر۲: آتن، ساعت ۱۸

در کافه‌ای نشسته‌ام. مردم گپ می‌زنند. من ساکتم و گوش می‌کنم. گویی نجواهایی می‌شنوم در یک معبد مقدس. آری، درست است، مردم برای عبادت زندگی آمده‌اند این‌جا.

و اما گزارش تصویری:

 موزه ملی آتن مجسمه‌های زیبا بسیار دارد. آن جان‌دار سفیدرنگ را ببینید که چگونه برای این‌ بی‌جانان سخن می‌گوید. به راستی اکنون کدام یک روح دارند؟ آنان که مبهوت به چهره‌ی مجسمه می‌نگرند یا مجسمه‌ای که با حالت‌های پیکرش و به صدای بلند، هر صاحب ذوقی را فرامی‌خواند؟

یونانی‌های دوران باستان هم کشتی می‌گرفتند.

حیواناتشان را هم به جان هم می‌افکندند.

از زیباترین مجسمه‌های موزه به شمار می‌رود.

به این نوع از ابوالهول، انسان با سر گاو، می‌گویند «قنطورس».

زیباست.

من پایم مشکل دارد، شما در شکمت احساس ناراحتی می‌کنی، دیگری بچه‌دار نمی‌شود، هر کدام مجسمه‌ی آن عضوی که مشکل دارد را می‌سازیم و سلامتی را از درگاه خدایان می‌طلبیم. حتما شفا می‌یابیم.

این نقشه‌ی جنگ ترموپیل است. آن لشکر عظیم قرمز رنگ ایرانی‌ها هستند و آن تعداد کم هم لشکریان یونانی (در پشت دیوار دیده می‌شوند). فیلم ۳۰۰ همین جنگ را روایت می‌کند.

این نقاب طلایی را بر روی صورت قهرمانی که در جنگ مرده، می‌گذاشتند.

سینه بند طلایی برای زنان متمول یونانی.

هرکول با پسر خدای‌بانوی زمین مبارزه می‌کند. آن‌که وارونه شده، پسر خدای‌بانو است. چرا هرکول این‌گونه بلندش کرده؟ چون دیگری فرزند خدای‌بانوی زمین است و هنگامی که پایش بر روی زمین باشد، به مادرش متصل و در نتیجه بسیار قدرتمند است و نمی‌توان او را کشت. پس باید این‌گونه از زمین بلندش کرد و کشتش.

یکی شبیه این را ما هم در موزه آبگینه داریم که از شوشتر به دست آمده و به خط آرامی است و متعلق به صابئین مندائی. این یکی هم به زبان آرامی است و اگر اشتباه نکنم از اسکندریه به دست آمده.

موزه ملی آتن، بخش مصر وسیعی دارد.

اشکال و خطوطی که بر روی بدن این مجسمه مصری دیده می‌شوند، در نهایت ظرافت و لطافت هستند.

 گاو و نیلوفر و شاخ: همه‌ی دوستان من. به نظر شما، ترکیب رنگ فوق‌العاده نیست؟

صدها تندیس و سردیس از امپراطوران رومی در موزه ملی آتن وجود دارد.

بدون شرح

ونوس هستی که باش، من تمنا دارم حتی با پاهای بزی‌ام.

این روح ندارد آیا؟

بقیه عکس‌ها را در آتن ۴ ببینید.

 

 

 

 

  

دیدگاه‌ها

  1. shireen

    وای من احمق این موزه رو گذاشتم برای روز آخر، تعطیل بود!! میفهمی چه حالی‌ شدم!!! یه ربع تمام رو پله هاش همینطوری در سکوت گزنده‌ای نشستم 🙁
    …………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. آره میفهمم.

  2. سیما سلمان‌زاده

    چقدر فلسفه وارونه کردن پسر ایزدبانوی زمین رو توسط هرکول دوست دارم.
    پای‌بند زمین بمانید
    ………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. سپاس که مطالعه کردید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *