گیلگمش در راه منزل «اوتهنهپیشتیم»:
گیلگمش به راه خود ادامه میدهد و در راه به نزدیک خانهی «سیدوری سابیت» (خاتون فرزانه، نگهبان درخت زندگی) میرسد و با او سرگرم گفتگو میشود.
“«سیدوری سابیت» با او، با گیلگمش، میگوید: گیلگمش! به دنبال چه از ایندست در تکوپوئی؟ حیاتی را که میجوئی بازنخواهی یافت. آن زمان که خدایان به آفرینش آدمی آستین برزدند مرگ را نصیبهی او کردند و حیات در کف ایشان است که مر آن را با خود نگهداشتهاند.”
“پس تو، گیلگمش، روز و شب را به شادی میگذار. هر روز نشاطی نو میکن. روز و شب به پایکوبی و رامشگری بگذار. جامههایت پاک باد. موی شسته و اندام پاکیزه کرده، در کودکی ببین که دست خویش در دست تو دارد! باشد که محبوب تو بر سینهی تو نشاط کند که آنچه از آدمی ساخته تواند بود همه این است.” (گیلگمش، احمد شاملو)
در اینجا میبینیم که «سیدوری سابیت» به سرنوشت محتوم آدمیان که همانا مرگ باشد اشاره میکند و به همین دلیل بهترین راه زندگانی را لذت بردن از نعمت حیات میداند و این را به گیلگمش توصیه میکند.
با اینحال گیلگمش از قصد خود بازنمیگردد و از «سیدوری سابیت» جایگاه «اوتهنهپیشتیم» را بازمیپرسد. «سیدوری سابیت» این مرتبه از سختیهای راه میگوید، اما وقتیکه اصرار گیلگمش را میبیند، در نهایت او را به سوی «اور-شهنبی»، کشتیبان «اوتهنهپیشتیم» راهنمایی میکند.
گیلگمش از «سیدوری سابیت» دور میشود و به دنبال «اور-شهنبی» میرود. او در حالیکه عصبانی است با تبرش سنگینهها (مفهوم این سنگینهها جای بحث دارد) که به پیشراندن کشتی را بود و بیوجود آنهمه، برگذشتن از آبهای مرگ ناممکن بود، به تمامی در هم شکست. گیلگمش که با دست خودش وسیله عبور از آبهای مرگ را نابود کرده است از «اور-شهنبی» میخواهد که او را به پیش «اوتهنهپیشتیم» ببرد. «اور-شهنبی» پیشنهادی دارد.:
“اکنون گیلگمش، تبر در دست بگردان، به جنگل در آمده یک صد و بیست درخت بیفکن (هر یکی پنج دستوار دو تایی- حدود شش متر). پوست آنهمه برداشته به هر یک آهنینهای تیز برنشان، پس بازگشته آنهمه به نزدیک من آر.” (گیلگمش، احمد شاملو)
ظاهرا این صد و بیست درخت به جای سنگینهها مورد استفاده قرار میگیرد تا به وسیلهی آن از آبهای مرگ گذر کنند و به جایگاه «اوتهنهپیشتیم» برسند.
در نهایت گیلگمش، «اوتهنهپیشتیم» را ملاقات میکند و راز بیمرگیاش را از او میپرسد.
“گیلگمش با او، میگوید: چون در تو میبینم، ای «اوتهنهپیشتیم»، اندازههایت به گونهای دیگر نیست. تو نیز راست مرا مانی…با من بگو تا چگونه خود را در مجلس خدایان یافتی و حیات جاودانه چگونه به دست کردی.” (گیلگمش، احمد شاملو)
در سطرهای بالا چند موضوع وجود دارد که میتوان به آنها برداخت: گیلگمش برای اینکه تنها انسان بیمرگ را ملاقات کند باید با کشتی از “آبهای مرگ” عبور کند. این مورد در اسطورههای فرهنگهای مختلف هم دیده میشود و ظاهرا آب دریاها و رودها جداکنندهی جهانهای متفاوت هستند.
دیگر اینکه اصولا چرا گیلگمش برای رسیدن به بیمرگی مستقیما از خدایان کمک نمیگیرد و با تحمل مشقات بسیار به سراغ آدم میرود. و سوال دیگری که در پی سوال قبلی مطرح میشود این است که چرا گیلگمش که تنها یک پارهاش آدمی و دوپارهاش خدایی است در این دوران خود را شبیه آدمیان مییابد؟
احتمالا جواب این سوالها را شاید مرتبط به این موضوع بیابیم که “مرگ”، آن بخش انسانی گیلگمش است و به همین دلیل است که گیلگمش نمیتواند برای حل این مساله به خدایان متوسل شود و به سوی کسی میرود که خود از آدمیان است.
به بیان دیگر همهی تلاش او در این خلاصه میشود که بر ضعف انسانیاش (مرگ) غلبه کند.
سوال دیگر شاید این باشد که اصولا چرا در داستان گیلگمش، یک انسان وجود دارد که به بیمرگی دست یافته است؟ آیا برای این است که تلاش آدمیان را برانگیزد و امیدشان را یکسره قطع نکند. آیا از ضعف مرگ به عنوان روزنهی امید استفاده شده است.
اگر دوران زندگی گیلگمش را به عنوان یک دوره از زندگی انسانها قلمداد کنیم، شاید دو سوم خدایی او را مربوط به دستآوردها و پیشرفتهای بشر و رویینتن شدن نسبت به مشکلات قبلی، نسبت دهیم و یکسوم آدمیگونه بودنش را به حل نشدن مسالهی مرگ و در نهایت مرگ این دوران. این موضوع را میتوان اینگونه هم بررسی کرد که تعداد الواح به دست آمده از حماسهی گیلگمش ۱۲ تاست و این عدد بنا بر آنچه که قبلا هم اشاره کردیم به یک دوران از زندگی بشر اشاره دارد.
دیدگاهها
سلام و وقت بخیر
احتمالاً منظور از سنگینه ها ” دکل” و یا” بادبان” قایق است که به طور طبیعی هیچ قایقی بدون آنها نمی تواند از امواج سنگین و شدید عبور کند!
با وجود اینکه دو سوم گیلگمش خدایی است باز هم بخش کوچک وجود او که انسانی است غالب است! اما چرا؟ چرا بخش خدایی او ضعیف تر عمل میکند؟
و اما مرگ نیز خود از ابهامات زیبا و جالب است!(به شرط آنکه به مرگ به عنوان پایان هستی یه انسان نگاه نشود)
سلامت و موفق باشید
درود
توصیه های “سی دوری سابیت” در مقام نگهبان درخت زندگی عجیب بود.
تفسیر تعداد الواح خیلی خوب بود.
حتما “گیلگمش” هم بعد از ۱۲شماره، دوران جذابتری رو تجربه خواهد کرد😊🌱
………………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. سپاس.