هند در اولین روز… (هند ۱)

یک‌بار از «کیانوش محرابی» شنیدم، “کسی که به هند می‌رود یا خیلی از آن کشور خوشش می‌آید و یا برعکس”. و من نظرم را این‌گونه بیان می‌کنم که: بهتر است تا می‌توانیم جایی باشیم که برایمان الهام‌بخش باشد و تا می‌شود با کسی باشیم که در لحظه‌های زندگی شیفته‌امان کند.

اما هند برای من در اولین روز، غوغا کرد.

قبل از ادامه‌ی مطلب:

۱- در این سفر به احتمال زیاد، از هیاهوی سفرهای قبلی خبری نخواهد بود.

۲- به چند عامل بستگی دارد، اما اگر اقامتم بیش از یک ماه طول بکشد، قصد دارم به «کشمیر» بروم. هند تا قبل از این، الویت سفر برای من نبوده است، اما از سال‌ها پیش رویای «کشمیر» داشتم.

۳- در این یک‌ماه، سبک زندگی‌ام را تغییر می‌دهم. ورزش و استراحت، در الویت قرار دارند.

و حالا…

مومبای:

نام دیگرش همان بمبئی است. امروزه به آن مومبای MUMBAI می‌گویند. مردم هندوستان تصمیم گرفتند دیگر از نامی که انگلیسی‌ها برای این شهر انتخاب کرده‌ بودند، استفاده نکنند.

هیچ ویرایشی بر روی این عکس انجام نشده: هرچند که امروز ۱۲۵۶ عکس گرفتم تا به این یکی برسم، اما چون رقص درونم را نشان می‌داد، به عنوان بهترین عکس، قبل از بقیه نشانتان می‌دهم.

وقتی هندی‌ها شعار گردشگری کشورشان را INDIA changes you انتخاب کردند، برنده‌ی بهترین شعار گردشگری شدند. حالا هم که شعارشان Incredible INDIA است، همه این مطلب را باور دارند.

 نام این مکان Kanheri Caves است که در داخل پارک ملی Sanjay Gandhi و در نزدیکی شمال شهر بمبئی واقع شده. در این مکان ۱۰۹ غار- معبد بودایی وجود دارد که از قرن دوم تا نهم میلادی ساخته شده‌اند. آن‌چه که در تصویر می‌بینید یکی از این غارهاست.

یکی دیگر از غارهای بودایی 

در ورودی برخی از غارها سنگ نوشته‌هایی مشاهده می‌شود. 

آن‌چه که در این مجسمه برایم جالب بود، حضور آن دو موجود (فرشته؟) است که نزدیک سر مجسمه دیده می‌شوند. طرح این دو موجود به این شکل در ایران مخصوصا در دوره‌ی ساسانی دیده می‌شود. اگر به تاق بستان کرمانشاه رفته باشید یک نمونه از این طرح را در ایوان بزرگ خواهید دید.

معنی این نماد که در ورودی برخی از غارها وجود داشت را هنوز نفهمیدم.

 بدون شرح

در داخل یکی از معابد 

همان توضیح بالا 

 این غارها در میان درختان و در نزدیکی آب جاری واقع شده‌اند.

یکی از معابد 

در نزدیکی معابد، یک حوضچه آب دیده می‌شود. 

 بدون شرح

 ساحل JUHU در بمبئی

همان ساحا 

بدون شرح 

هندوها دستشان را در این سبد پارچه‌ای مقدس به شکلی در تصویر می‌بینید پنهان می‌کنند (فقط انگشت اشاره‌اشان بیرون می‌ماند) و در داخل آن تسبیح می‌گردانند. 

 خدای گانیش: برای این خدا در همه‌ی شهر و در زمان برگزاری فستیوال ۱۱ روزه، سازه‌هایی همانند تکیه‌های خودمان درست می‌کنند و او را نیایش می‌کنند. 

بسیاری از مردم شهر پیاده و سواره خدای گانیش را به سمت دریا می‌بردند. این مردم در داخل (پشت) کامیون نشسته‌اند. 

 ما هم رفتیم.

بدون شرح 

بر روی ما هم پودر رنگی پاشیدند و علامت هندوها را بر پیشانی‌امان نقش کردند. 

خدای گانیش را با رقص و آواز به سمت دریا می‌برند. 

 بدون شرح

 

 به سمت دریا می‌روند تا گانیش را به آب بسپارند.

جمعیت شهر برای به آب سپردن گانیش آمده‌اند. 

 قبل از این که گانیش را به آب بیاندازند، او را نیایش می‌کنند. مراسم نیایش با آتش همراه است و در جلوی گانیش خوراکی می‌گذارند.

 گانیش هر خانواده و هر گروه به آب سپرده می‌شود.

 بدون شرح

بدون شرح 

با احترام و شادی، گانیش را به سوی دریا می‌برند.

ساختمان‌های بمبئی در آن دوردست پیداست. 

 بدون شرح

 بدون شرح

بعد از این‌که گانیش را به دریا انداختند به خانه برمی‌گردند.

یکی از نیایشگران و شرکت‌کنندگان در مراسم. 

 بدون شرح

بعد از به دریا انداختن گانیش 

قبل از به دریا انداختن گانیش 

بدون شرح 

 بدون شرح

بدون شرح 

 بدون شرح

بدون شرح 

 وقتی گانیش را به دریا انداختند کمی از ماسه‌ی دریا را با خودشان به خانه برمی‌گردانند.

شادی در راه برگشت به خانه

دیدگاه‌ها

  1. رها

    با سلام واحترام
    هندوستان برای شما خوب خواهد بود وشما هم برای هندوستان
    …………………………………………….
    جواب: سلام. ارادتمندم.

  2. غریبه آشنا

    درود به مرد همیشه در حال سفر و تکاپو

    امیدوارم حالتان خوب باشد. خوشحال شدم که سفر این دفعه برای استراحت و خوشی خودتان است. پس اگه ۱ ماه می مانید به گوا هم سری بزنید پیشیمان نمیشوید. جاهای دیدنی مثل رودخانه چاپورا، کلیسا و بازار و..دارد که دیدنش خالی از لطف نیست.

    امیدوار و مثبت باشید
    …………………………………………………………..
    جواب: سلام و سپاس از شما. در این سفر خیلی فرصت دیدار ندارم. از صبح تا شب گرفتار کار هستم. اگر وقت کنم حتما می‌بینم.

  3. غریبه آشنا

    راستی یادم رفت اگر بخواهم یک سفر با شما همسفر شوم باید چیکار کنم؟
    …………………………………………………………..
    جواب: سلام. امیدوارم فرصتش پیش بیاد. برای سفر به لائوس و کامبوج این قرصت وجود داره که با چند نفر از دوستان بریم.

  4. مسعود

    سفر به سلامت … ایشالله یه بار منم توفیق همسفری با شما رو داشته باشم
    ………………………………………………………..
    جواب: سلام. من هم امیدوارم مسعود جان.

  5. پويا

    DOOROD BAR SHOMA
    MAN HAM BESIAR DOST DARAM BA SHOMA AYA MOMKEN AST?

    VA PORSESH DIGAR INKE MITAVANAM BARAYE SHOMA FARSI BENEVISAM?

    BARAYETAN AREZOYE KHOSHDEDLI VA TANDOROSTI DARAM.

    BEDROOD
    ……………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. این سفر یک سفر تفریحی نیست دوست من. البته که می‌تونید فارسی بنویسید.

  6. زینی زاده

    سلام استاد تو هندوستان بهتون خوش بگذره،اگر ممکنه درباره مذاهب مختلفی که در اونجاهست برامون بیشتر بنویسید.
    ……………………………………………………………………
    جواب: سلام. در اولین فرصت این کار رو انجام می‌دم. سپاس از شما.

  7. جليل

    سلام،
    دیده ام که در توضیحت به زبان انگلیسی از زبان فارسی با واژه ی من درآوردی Farsi یاد کردی.
    خواهش می کنم نه خودت از این واژه استفاده کن، و نه تحمل کن دیگران استفاده اش کنند. دلایل این که چرا نباید از این واژه استفاده کرد گوناگون، و بر اینترنت هم موجود است. پس، من توضیح دراز دامنی نمی دهم و تنها دو نکته را گوشزد می کنم:
    یک) هر زبانی در میان گویندگان آن زبان نامی دارد که حتما” با نامی که نزد دیگران خوانده می شود یکی نیست. برای مثال، آلمانی ها زبان خود را “دویچ” می خوانند، ولی آنگلیسی ها آن را “جرمن” و فرانسوی ها، که ایرانی ها هم از آن ها پیروی می کنند، آن را “آلمانی” می خوانند؛ یا یونانی که گویندگانش آن را “هلن”، جهان لاتین و انگلوساکسون “گریک” و ما ایرانی ها “یونانی” اش می خوانیم. حالا تصور کن در هنگام گفتگو به زبان انگلیسی، از زبان آلمانی به جای “German” از Deutch استفاده کنی؟ بی تردید مخاطب نخواهد فهمید سخن از کدام مردم است و به احتمال فکر خواهد کرد منظورت Dutch ها یا همان هلندی هاست.
    زبان ما ایرانی ها که نزد خودمان فارسی نام دارد قرن هاست که در جهان به “پرشن” شناخته می شود. این واژه، یعنی Persian، در کنار مجموعه ای از واژگان دیگر قرار می گیرد و جلوه های گوناگون فعالیت روحی – روانی و میراث طبیعی – تاریخی ساکنان این دیار را تعریف می کند. از این منظر، همان Persian هایی که قالی و شعرشان معروف است، خلیج و گربه و زبان و تاریخ شان هم با همان نام شناخته می شود. حالا یک دفعه، به انگیزه ای مشکوک، و خلاف قواعد زبان شناسی، نام محلی یک زبان بر کشیده می شود و به جای نام شناخته شده ی آن قرار داده می شود. Persian language می شود Farsi. نتایج آن را به راحتی می توان حدس زد: توهم وجود مردمی با زبانی دیگر که ادامه ی تاریخی گویش گران آن زبان فارسی و تمدن Persian نیستند و یک دفعه بر پهنه ی خاک ظاهر شده اند و به زبانی بدون پیشینه به نام Farsi سخن می گویند. و چون ما این واژه را در کنار هیچ واژه ی دیگری به عنوان صفت نمی توانیم به کار ببریم، پس خود به خود چون قالی و گربه و خلیج و تاریخ و ادبیات و فردوسی و همه ی چیزهای دیگر متعلق به مردمی بود که به Persian سخن می گفتند و لابد با این Farsi زبان ها فرق دارند، پس این ها که امروز Farsi حرف می زنند تاریخ و ادبیات و فرهنگ و قالی و غیره هم ندارند چون کسی شهادت بر وجود چیزی مثل Farsi cat و Farsi history و ّّFarsi literature نمی تواند بدهد.
    دو) یکی از بزرگ ترین عرصه های مبارزه ی فرهنگی دادن نام های با صدا یا با معنی زشت به رقیبان است. در همین چند صد ساله ی اخیر، بر اثر دعواهای صفویه و عثمانی، ایرانی ها نام “سلطان” (عنوان امپراتور عثمانی) را به زنان می دادند، و آن ها هم از تغییر شکل یافته ی واژه ی پادشاه (عنوان شاه ایران) به “پاشا” برای هر بقال و چقالی استفاده کردند. واژه ی Farce در انگلیسی نوعی از نمایش سطح پایین و بی مایه است که بازیگران آن بر روی صحنه برای خنداندن تماشاچیان از هر حرکتی، مانند مشت و لگد زدن و گوزیدن و سایر اعمال خلاف عرف عرصه ی عمومی، استفاده می کنند. اگر شباهت آوایی Farsi با Farce را اتفاقی و از روی بی گناهی رواج دهندگان آن بدانیم، حالا که متوجه شده اند چرا بس نمی کنند؟ چراواژه ی Dari کاربرد پیدا نمی کند؟ چرا در جهانی که عبارت نفرینی “بر دل سیاه شیطان لعنت” با واکنش مواجه می شود که به سیاهان توهین شده، و حتی ترجمه ای از انجیل منتشر می شود که همه ی دلالت های سیاهی بر زشتی اصلاح می شود، ما به هر نورسیده ای بر عرصه ی تاریج حهان اجازه بدهیم که ما را نه تنها ملتی بخواند که پیشینه و تاریخ و ادبیات و شعر و فرهنگ نداریم (چون آن ها مال ملتی موسوم به Persian ها هستند که لابد قرن هاست مضمحل شده اند)، بلکه ملتی هستیم که از قضا نام زبان مان تداعی کننده ی معرکه ای است که همه به دلقک بازی بر صحنه ی زندگی مشغولند و افاضات شان وزنی بیش تر از باد شکم ندارد؟

    روشن شد عزیز دلم؟ بگذار هر کس که خود را بازیگر تئاتر Farce می داند این نام را بر زبان خود هم بگذارد، اما ایرانی فرهنگی، آن هم از نوع راهنمای تورش، نباید چنین کند.
    می دانم که نمی دانسته ای. من هم در یکی از اولین نوشته هایم که از قضا چاپ هم شده است این واژه ی جعلی دشنام به فرهنگ مان را بکار برده ام و هنوز شرمنده ام. اگر این یادداشت را نوشته ام، بیش تر برای بیان پوزش خودم بوده است.

    با بهترین آرزوها و برگشت با دست باز هم پرتر از کهن دیار بهارات.

    جلیل
    ………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. سپاس از دقتی که داشتید.

  8. راهنمایان تور دوره هجدهم شیراز

    سلام آقا آرش
    حال شما خوبید؟
    من از بچه های راهنمایان دوره هجدهم شیراز هستم
    و سایت شما را دوستان ما در انجمن صنفی راهنمایان تور به
    بنده معرفی کردند
    من مطالب شما را دنبال می کنم
    عکس هایی که شما گرفتید خیلی باحاله
    منتظر داستان و تصاویر شما هستم
    سفر خوبی داشته باشید
    علی حسینی – راهنمایان تور دوره هجدهم شیراز
    …………………………………………………………….
    جواب: سلام. حتما. به محض این‌که فرصت پیدا کنم انجام می‌دم.

  9. پونه

    عکس اول بسیار زیباست.منم خیلی دوست دارم هند رو ببینم.
    …………………………………………….
    جواب: سلام. امیدوارم این فرصت برای شما پیش بیاد.

  10. hossein

    سلام پرستوی مهاجر شما با سفر کردن آرام می گیری من خوابیدن تنها در کویر چه شبهایی این چند شب داشتم آسمان بالای سرم بود.پر از ستاره انگار شاه عباس می دونست من اینجا به اوج آرامش می رسم.هیچ کس حاضر نمی شد تنها در این کویر برهوت بماند هر کس می ماند ۲نفر کنارخودش قرار می داد.
    باور می کنی هر روز بعد از ظهر به سمت مرنجاب می روم و شب را می مانم و صبح بر می گردم.کاش هر شبش همینجور ساکت و آرام باشد.با موتور و بنزین آزاد جنون به این می گویند ولی این تنها راه برای فرار از محیط آلوده و پر از دورنگی است.
    پشت بام مرنجاب می ایستم و فریاد می زنم.دیشب در سکوت تنهایی بودم گروه رصد آمدند و سکوتم را شکستند.
    …………………………………..
    جواب: سلام حسین عزیز. امیدوارم باز هم لذت ببری.

  11. پويا

    درود بر شما
    امیدوارم خوب وخوش باشید.
    چنانچه ممکن است ازنحوه سفرتان بگویید.آیا ممکن است من بتوانم به شما برسم وهمراهتان باشم؟
    آیا در برنامه سفرتان درباره آموزش دوره ابتدائی درهند هم پژوهش وبررسی وجود دارد؟
    ……………………………………………………
    جواب: سلام. این سفر یک سفر تفریحی نیست. من هر روز از ۸ صبح تا ۸ شب گرفتار کار هستم. سپاس از شما.

  12. PARASTOO

    سلام
    امیدوارم به شما خوش بگذرد یکی از آرزوهای من سفر به هند است ولی چون همسرم کارت پایان خدمت ندارد نمی توانیم به سفر خارج از کشور برویم و این معضلی برای ما شده است البته اگر شما اطلاعاتی برای گرفتن پاسپورت داشتید حتما به ما بگویید
    ما هم بیکار ننشستیم به ایرانگردی میرویم کاچی بهتر از هیچی تازه از سفر ۴ روزه به کنار رود ارس برگشته ایم تهران ، جلفا ، آینالو ، جنگل ارسباران ، کلیبر ، پارس آباد ، سرعین ، آستارا ، رشت ودر آخر تهران البته ما عاشق ارسباران و طبیعت زیبای آن شده ایم و ما اینگونه از سفر لذت می بریم
    خلاصه باز خوشا به حالتان سفر کاری هم لذتی دارد آن هم در هند خوش باشید
    …………………………………………………………
    جواب: سلام به شما و سپاس. امیدوارم سفر هند زود برایتان مهیا شود.

  13. طوبا

    کشمیر وسوسه کننده است… من فقط می دانم که شالهایش معروف است اما چه طوریست نمی دانم! امیدوارم هر چه زودتر این سفر پیش بیاید. من دل دل می کنم برای اطلاعاتی که تو از آنجا به ما خواهی داد. شاد و پیروز باشی.
    ………………………………………………………………..
    جواب: سلام. تلاش می‌کنم که بروم، تا ببینم چه می‌شود. سپاس از تو.

  14. مریم

    سلام
    در پاسخ به دوست عزیز جلیل

    در ابتدا بهتر است از شما بخواهم نگاهی به سایت ذیل بیندازید
    http://www.billcasselman.com/published_writings/farce.htm
    که ذکر شده ریشه کلمه farce از فارسی نیامده بلکه ریشه ای لاتین داشته و به معنای پر کردن بوده است. کلمه فارسی کلمه ای است که ایرانیان برای نامیدن زبان خود استفاده مینمایند که عربی است و اصل آن از پارسی و مردم پارس آمده است. حال هموطنان ما در سفرهای خارجه خود هم چنان از کلمه فارسی بری اشاره به زبان خود استفاده مینمایند. اما پرشین کلمه ای است که خارجیها برای اشاره به زبان ما استفاده میکنند. حال در جمله ای که آقای نورآقائی استفاده کرده اند چون فارسی زبان هستند از کلمه فارسی استفاده نموده اند اما ایشان توجه نکرده اند که در زبان انگلیسی باید از پرشین استفاده شود.
    دو اشاره کوچک به زبان یونانی و آلمانی: یونانی ها زبان خود را النیکا(ellenika) و آلمانی ها همان german میدانند. البته کلمه deutch در قدم استفاده میشود اما اکنون برای اشاره به زبان هلندی و مردم آن استفاده میشود.

  15. جليل

    سلام مریم خانم

    سپاس از مواردی که نوشتید و اصلاحی که درباره ی نام محلی زبان یونانی کردید. چند نکته:
    ۱) نمی گویم Farce از زبان فارسی گرفته شده، می گویم یکی از هدف های جنبی رواج دادن این واژه شباهت آوایی واژه ی Farsi با آن است. ببینید، خود ایرانیان باستان همین کار را با “عنتر” کردند. نام کسی را که از پهلوانان استوره ای عرب بود بر گونه ای از میمون ها گذاشتند. لبته من مورد مشخص تر ی دارم (مربوط به یکی از مذاهب اسلامی) که برای این که بی احترامی را رواج ندهم ذکرش نمی کنم (آن واژه در حال جایگزین شدن با واژه ی دیگری است). نه تنها فارسی (معرب پارسی)- که از لهجه های جنوب غربی ایران است- از مردم پارس آمده، بلکه اگر دقت بفرمایید خود Persian هم همان پارسیان است.
    ۲) درست می فرمایید که فارسی را ایرانیان برای نامیدن زبان خود استفاده می کنند. ادعای من هم همین است. کدام آلمانی، یونانی، هلندی یا هر ملیت دیگری، که همه هم برای نامیدن زبان خود از نامی استفاده می کنند، وقتی با مخاطب خارجی صحبت می کنند همان نام محلی را به کار می برند؟ آیا یک یونانی، وقتی با یک گویشور زبانی دیگر به انگلیسی صحبت می کند، در اشاره به زبان خود Greek را به کار می برد یا ellenika یی که نوشتید؟ آیا وقتی یک عرب به انگلیسی حرف می زند زبان خود را alArabi می نامد یا Arabic؟
    ۳) همه ی سخن من این است که چرا تنها ما ایرانی ها باید وقتی به انگلیسی حرف می زنیم از نام محلی زبان مان استفاده کنیم؟ اگر یک یونانی نزد کسی که به انگلیسی حرف می زند زبان خود را ellenika بنامد آیا طرف حق ندارد آن ها را به اشتباه قوم دیگری بداند که با وارثان فرهنگ و ادب Greek یا همان یونان نسبتی ندارند؟ در مورد ما هم چنین می شود.
    ۴) بعضی ها استدلال می کنند که “حرف شما درست، اما حالا چه اشکالی دارد Persian نگوییم و Farsi بگوییم. اشکالش همان است که در یادداشت قبلی نوشتم: زبان متفاوت دلالت بر فرهنگ متفاوت دارد. در بهترین حالت، این ملتی که زبانش Farsi است لابد کسی متفاوت با آن هایی است که در هزاره های گذشته خالق ادب و فرهنگ Persian بوده اند (توهم انقطاع و دیگر بودگی فرهنگی)؛ و در بد ترین حالت، تصویری است که از گویشوران این دیار ساخته می شود که تا اسم زبان شان می آید تئاتر مضحک بی بند و باری کلامی و رفتاری تداعی می شود. اتفاقا” پرسش من در قبال این آقایان این است، “اصلا” چرا باید Farsi را رواج داد؟”
    ۵) لطفا” Deutch را با Dutch اشتباه نکنید. اگر دقت کنید املایشان هم با هم فرق دارد. Deutch همان واژه ای است که با آن Deutchland یعنی آلمان (در زبان آلمانی) ساخته می شود، اما داچ یا Dutch به معنی زبان یا فرد هلندی است.

    با بهترین آزوها

  16. مهناز

    سلام

    امیدوارم حالتون خوب باشه وبه شما خوش گذشته باشه.عکساخیلی قشنگ هستن مخصوصا”عکسی که با دوخانوم وبچه گرفتین شادی در چهره هرتاتون موج میزنه.
    اگه میشه درمورد آب وهوابنویسیدوجنسه مجسمه ها ی گانیش ازچیه؟
    همیشه شاد وموفق باشید.
    …………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. آب و هوا در فصول مختلف و در شهرهای مختلف فرق می‌کنه. مجسمه‌ها هم از گچ درست شده.

  17. elham

    aks haye silhouette i ke gereftid binazire
    pirooz bashid ostade gerami
    ……………………………………………………………………
    جواب: سلام. سپاس از شما

  18. Masi

    شروع طوفانی و درجه یکی داشت این سفر، خیلی جذابه ، ادامه میدیم با شما….
    رنگ سبز درون یکی از عکس ها با تمام سبزهایی که تا امروز در سایتتون در جاهای مختلف دنیا دیدم فرق داشت!
    عکس هایی که در غروب گرفتین معرکه شدن.
    ………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. محبت دارید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *