در فرهنگ دهخدا ذیل واژهی «پیمان» {پٍ / پَ} آمده است: از پهلوی «پَتمان» و اوستایی «پَتیمان» به معنی «پیمودن» و «اندازه گرفتن».
«پیمان» در فرهنگ دهخدا به معنی «عهد» و «قرارداد» و «معاهده» هم در نظر گرفته شده است.
در کتاب «فرهنگ ریشهشناختی زبان فارسی»، تالیف دکتر محمد حسندوست (زیر نظر دکتر بهمن سرکاراتی) در برابر واژهی «پیمان» آمده است:
«عهد»، «معاهده»، «قرار داد». در فارسی میانه: payman – ایرانی باستان: pati mana؛ مرکب از pati (پیشوند) و mana مشتق از ریشهی ma به معنی «سنجیدن»، «اندازه گرفتن».
در برابر واژهی «پیمانه» هم نوشته شده:
ظرفی که بدان چیزها پیمایند…قدح شرابخوری را نیز گفتهاند، شراب، باده. در فارسی میانه: paymanag – ایرانی باستان: pati manaka؛ مرکب از pati (پیشوند) و manaka مشتق از ریشهی ma به معنی «سنجیدن»، «اندازه گرفتن».
از مطالب بالا، چنین برمیآید که «پیمان» هم به معنی «اندازهگرفتن» است و هم به معنی «عهد بستن».
از طرفی تقریبا مطمئن هستیم که واژههای میترا ( میثره) در «ریگ ودا» و «اوستا» به معنی «پیمان» است. دیگر اینکه میدانیم در اسطورهی میترا، این ایزد گاوی را قربانی میکند و ظاهرا از گوشت قربانی خوراکی تهیه میشود برای خوردن.
حالا رجوع کنیم به مراسم قربانی در کشورمان: کسی نذر میکند (یعنی با خود و یا با خدای خود عهد و پیمانی میبندد)، بعد جانوری (گاو، شتر، خروس) را برای وفای به عهد خود قربانی میکند و سپس گوشت قربانی را برای خوردن با دیگران قسمت میکند.
نتیجه: میخواهم بگویم که، به احتمال قوی بسیاری از مراسم قربانی در کشور ما مربوط به آیینهای مهری یا به قولی میترائیسم است. بهویژه این که در بسیاری از مراسم، گاو را قربانی میکنند.
معنی دیگر «پیمان» را سنجیدن و اندازهگیری دانستیم، نظر این است که احتمالا واژههای Meter (واحد اندازهگیری) و Measure (اندازهگیری) نیز از همان ریشهای باشند که واژهی Mithra نیز از همان است.
سوال: در این اندیشهام که چرا رابطهای میان «پیمانبستن» و «اندازهگرفتن» وجود دارد؟
دیدگاهها
آیا به این دلیل نیست؟ —->
هر پیمانی که بسته میشود،
حال با خدا../ یا پیمان زناشوئی../ یا پیمان و قراردادی عادی چون معاهده ای تجاری، و …
در همۀ آنها یک تشابه مشاهده میشود.
و آن این است؛
هنگام منعقد شدن آن معاهده، حال با خدا که بصورت نذوراتِ متفاوت جلوه میکند،
یا پیمان زناشوئی، یا هر نوع قراردادِ عادیِ دیگر، در آن قرارداد حد و اندازه ای برای پیمان موردنظر، در نظر گرفته میشود
در پیمان با خدا—-> تو فلان خواستۀ مرا اجابت کن (فلان خواسته—> تعیین نوعی حد و اندازه)
من فلان نذر را میکنم، (و قربانی—> تعیین اندازه و قیمتِ آن خواسته)
در پیمان زناشوئی—-> معاهده ای برای عشق و وفاداری
وفاداری و عشق؛ دلیلی برای ادامۀ زندگی (پس حد و اندازۀ پایداریِ یک زندگی، به حد و اندازۀ وفاداری و عشقِ آن دو به یکدیگر بستگی دارد)
دلیل جداییِ آن دو: حد و اندازۀ آن پیمان (پیمان زناشوئی، در روز اول) رعایت نشده
حد و اندازه: “عشق و وفاداری” بود، که چون رعایت نشده، منجر به جدایی میشود
در پیمان و قراردادی عادی چون معاهدات تجاری هم چارچوبِ “حد و اندازه” بسیار روشن تر، خود را مینمایاند
شاید… نمیدانم..
شاید این،
رابطه ای باشد میان “پیمان بستن و اندازه گرفتن”
…………………………………………
جواب: من با این نگاه و ایده موافقم. در واقع این اولین موضوعی است که به ذهن متبادر میشود، اما به دنبال ریشهها و لایههای دیگر میگردم.
دقیقا درسته..
در ابتدای کامنت فراموش کردم که بنویسم؛ “این ساده ترین درک، از ارتباط میان این دو مفهوم است”
ولی با این وجود همیشه از لایه های سطحی و حتی عامیِ یک مفهوم است که راه برای لایه های عمیق تر باز میشود
و حتما خیلی زود به آن لایه های زیرین پی خواهید برد.. مثل همیشه..
آرزوی موفقیت..
سبو چو پر شود دنبال پیمانه میگردد .به وقت تنگدستی اشنا بیگانه میگردد.. اقای جلوه این بیت را بعد از رهایی از ورشکستگی سال ۱۳۵۰ به حجره اش در بازار طهران اویخته است. گرچه ارتباطی به موضوع نداشت اما سلام به حکیم و دوستانش بود..
……………………………..
جواب: قربانت
طبیعت بر اساس قوانین کاملاً معینی در حال کنش و واکنش است
بدین معنا که هر پدیده ای هرگاه به حد معینی از امکان وجود برسد بدون پیچ استثنایی پدید میآید و هیچ عاملی قادر به متوقف نمودن آن نیست
هر پدیده و اتفاق بنا بر کنش ها و واکنش هایی معین واقع میشود این همان عمل و عکس العمل است، همان علت معلول
خلاصه این است که؛ تفاوتِ حد و اندازه های عواملِ علت هاست که معلولهایی معین را بوجود می آورد
که این قانون در تمام طبیعت به چشم میخورد
قوانین، معین و مشخص هستند و نتایجِ مشخص و معین هم دارد
که از اینجا میتوانیم به مفهومی معنایی و البته نظری دست پیدا کنیم —> فقط یک مفهومی “معنایی”
گویا عهد و پیمانی نانوشته در طبیعت وجود دارد که چنین است:
هر پدیده چیزی نیست مگر بوجود آمده از علتی که آن علت بنا بر قوانینی معین حاصل شده اند که قوانین هم چیری نیستند مگر حد و اندازه های متفاوت از عامل ها (مواد، امواج، و انرژی ها)
شاید بتوان رابطه ای “معـــنایی” بدین صورت، میان این دو مفهوم برقرار نمود
هرچند موازی با این نظریه، نظریه ای دیگر نیز موجود است:
رویدادهای همزمان (coincidences) اشاره به اصل مقارنه (synchronicity) در نظر کارل یونگ روان شناس سوئیسی.
یونگ با تحقیقات مفصلی که دربارۀ روشن بینی(clairvoyance) و مقارنه روانی(telepathy) به عمل آورده به این نتیجه رسیده که در این عالم، غیر از اصل علیت، چیز دیگری هم وجود دارد. وقایعی در جهان روی می دهند که درست با اندیشه ای که ما در مورد آنها داریم همزمان هستند، در صورتی که نه فکر ما، علت آن وقایع بوده و نه آن وقایع، فکر ما را بوجود آورده اند.
و مانند این است وقوع امری واحد در نقاط مختلف جهان در دوران های واحد یامختلف بی آنکه هیچ گونه ارتباطی در کار بوده باشد
مانند اعتقادات تمدن های دوره های مختلف در نقاط مختلف زمین از دیرباز و کشف رابطه ای جالب از شباهت ها و همانندی ها بدون یافتن رابطۀ منطقیِ دو طرفه ای در آنان
……………………………………
جواب: بله این موضوع درست است، اما در جامعهی ما مورد بررسی قرار نمیگیرد. چون بر این اساس میتوان قانون علیت و در پی آن وجود خدا را مورد تردید قرار داد.
توضیحی حاشیه ای راجع به واژگان قضا و قدر: (در پیوند با بندهای بالا، در رابطه با علیت)
این واژگانِ فرهنگ عربی، اسلامی و اکنون عامی ایرانی شده، که صحیح ترِ آن قدر و قضا است،
اعتقاد عامیانه ایست مبنی بر، اتفاق حتمی ای که قرار است بوقوع بپیوندد، چیزی مثل سرنوشت قطعی.
که کاملاً درک نادرستی از معنای این واژگان است.
که معنای صحیح آن این است: —> همان علت و معلول
علت = قَدَر = عمل = کنش = if
معلول = قضا = عکس العمل = واکنش = then
چرا رابطهای میان «پیمانبستن» و «اندازهگرفتن» وجود دارد؟
من پیمان می بندم و برای اینکه وفاداریم ام را نشان بدهم باید از خودم مایه بگذارم زیاد و خیلی و فراوان و عمیق مایه بگذارم. هرچه بیشتر مایه بگذارم پیمانم عمیق تر است. در هر پیمانی به هر حال تو باید از خودت بگذری تا به پیمانت وفادارتر باشی پس هر چه بیشتر ایثار کنی وفادارتری. من همیشه در این جریان نوعی خودپرستی هم می بینم …. من برای اثبات پیمانم ( از خودگذشتگی ام ) به تو از تو سبقت می گیرم در از خود گذشتگی …. من لایق ترم و برترم …. از تو و هرکسی.
آیا دوران این اندیشه ها سر نیامده؟ سوال من این است!
…………………………………………………………
جواب: سوال تو به گمان من همان چرایی «قربانی» است. آنجا که تو از خودگذشتگی حرف میزنی، از قربانی شدن میگویی. از لحاظ اسطورهشناسی، اتفاقا دوران اندیشهای که تو از آن گفتی به سر آمده. قربانی دیگر تو نیستی، بلکه یک حیوان است. قربانی دیگر اسماعیل (اسحاق به زعم یهودیان) نیست بلکه یک قوچ است. حالا اگر سوالت این است که اندیشه قربانیکردن کلا چه وقتی به سر خواهد آمد، یک امر جداگانه است. جواب من به این سوال این است: خیلی مانده.
درود
با توجه به آنچه در بالا مطرح کرده ای رابطه میان
پیمان و اندازه گیری را می توان با شاخص ترین آیین میترائیسم یعنیtauroctony
(کشتن گاو ) پاسخ داد. میتراس با گاو در می آویزد و سرانجام با سختی بسیار موفق
می شود آن را در بند کرده و بر دوش گرفته و به سمت غاری بکشاند. تا اینکه در غار
گاو را با خنجری می کشد. از دم گاو خوشه گندم می روید و از خون او شراب پدید می آید
گاو نمادی از خلقت و کائنات است.جدال با گاو , مجاهدتی است که باید به انجام برسد
و بر دوش کشیدن آن , نمایشی از تغییر و تحول روح است. مسیری که میتراس تا غار
(انگاره ای از جهان)طی میکند, گذرگاه نمادینی است که میترا پرست باید با تاسی
به میتراس طی کند و به تقلید از او گام به گام متحول گردد.
میتراپرستی اصولا دین نجات است. و آنچه نجات را در عمل محقق می سازد
تشرف آئینی و شرکت در شام وحدت و ضیافت مقدس و بستن پیمان است.
نقش میتراس,میا نجیگری در نقل و انتقال روح است.و این میانجیگری در رابطه خویشی
او با مومنانش شکل می گیرد.فرد مومن با شرکت در این ضیافت وظیفه ی رهایی بخش
میتراس را فرا می خواند و با او پیمان می بندد با خوردن نان و شراب. و با طی کردن مراحل هفتگانه, با آزمون های سخت و کسب شایستگی گذر از یک مقام به مقام دیگر با
اندازه گیری و سنجش تحول های روحی , توسط مقام پدر , روحش را نجات داده و دوباره
با میتراس وحدت می یابد.
……………………………………………………………………………
جواب: سلام و سپاس از این نوشته.
معنی دیگر پیمان عهد و قسم است. قسم مترداف با میترا است به دلیل تاریخی تاثیر ایین میترا در دوران باستان که در مراسم تاجگذاری به میترا قسم میخورده اند. به این مقاله رجوع کنید :
http://www.cais-soas.com/CAIS/Religions/iranian/Mithraism/swearing_2_mithra.htm
………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. سپاس از شما.