روابط سیاسی ایران و امپراطوری رُم، به دلیل قدمت هر دو سرزمین، ریشههای عمیق دارد و گاه با جنگ و گاه با صلح عجین بوده است. اما روابط فرهنگی دو سرزمین ایران و ایتالیا فراتر از اینهاست، که تبادلات ادبی تنها بخشی از آن است.
آغاز روابط میان ایران و رُم را میتوان در عصر اشکانیان و در خلال مراودات تجاری دوستانه، روابط سیاسی پر فراز و نشیب، مبادلات فلسفی، آیینی و مذهبی، و لشکرکشیهای خصمانه جستوجو کرد. تا به امروز نیز ارتباط میان دو کشور ایران و ایتالیا با تفاوتهایی که در نگرش و عملکرد دارند به صورت گسترده و متنوّع ادامه داشته است.
جایگاه رُم در اسطوره و ادبیات ایران
پیش از اینکه به ابعاد روابط طولانیمدت ایران و رُم بپردازیم، بد نیست بدانیم که جایگاه رُم در اندیشهی ایرانیان چگونه تعریف شده است. طبق باورهای اسطورهای ایرانی، «رُبع مسکون»، به هفت بخش تقسیم میشد که عبارت بود از: خْوَنیرَس، (بخش میانی در میان شش سرزمین دیگر)، اَرزَه، سَوَه، وُروبَرشن، وُروجَرشن، فِرَدَدَفش و ویدَدَفش. چنین برداشت میشود که مساحت خْوَنیرَس به تنهایی برابر با شش سرزمین دیگر بوده و «ایرانویچ» (خاستگاه اولیهی ایرانیان) در مرکز خْوَنیرَس قرار داشته است. به تعبیر ابوریحان بیرونی، جانمایی هفت اقلیم به این شرح است: خْوَنیرَس (ایران در مرکز)، اَرزَه (هندوستان در شرق)، سَوَه (اسلاو و رُم در غرب)، وُروبَرشن (چین و ماچین در شمال)، وُروجَرشن (تُرک و یأجوج در شمال)، فِرَدَدَفش (عربستان و حبشه در جنوب)، ویدَدَفش (مصر و شام در جنوب).
اینگونه است که جایگاه رُم در تفکر اولیهی مرتبط با جغرافیای اساطیری ایرانیان تا به امروز که خیابانی به نام «ایتالیا» در قلب تهران داریم دیده میشود. «روم» همچنین در ادبیات ایران موضوعیست مکرر. در ابیات بسیاری از شاعران همچون فردوسی، مولانا، نظامی، سعدی، عطار، سنایی و… واژهی «روم» به کار رفته است. منظور بسیاری از شعرا از «روم» همان یونان بود، همانطور که در اشعار از «اسکندر رومی» نام بردهاند.
فردوسی در اشاره به تقسیم جهان به وسیلهی فریدون به سه بخش (روم، توران و ایران) و بخشیدن آن به سه پسر خود، سلم و تور و ایرج چنین میسراید:
نهفته چو بیرون کشید از نهان به سه بخش کرد آفریدون جهان
یکی روم و خاور دگر تُرک و چین سِیُم دشتِ گُردان و ایرانزمین
در هفت پیکر نظامی نیز هفت اقلیم به این صورت است: هند، چین، خوارزم، سِقلاب، مغرب (مراکش امروزی)، روم و ایران. طبق این داستان، در هر یک از هفت گنبد دختری از یک سرزمین حضور دارد. در این بیت نظامی اشاره به «هُمای»، دختر قیصر روم رفته است:
دختر قیصرِ همایونرای هم همایون و هم به نام هُمای
روابط سیاسی و تجاری
به طور کلی روابط میان ایران و ایتالیا را میتوان به چندین مرحله تقسیم کرد: دورههای اشکانی و ساسانی، دورهی ایلخانی، دورهی تیموری، پادشاهی آققویونلو، دورهی صفوی، بهخصوص عصر زمامداری شاه عباس کبیر، دورهی قاجار و سرانجام قرنهای بیستم و بیست و یکم.
۱- اشکانیان و ساسانیان
روابط تجاری و اقتصادی میان ایران و رُم همیشه برقرار بوده است، ولی در مقاطعی از تاریخ، مستندی که بر تماس مستقیم میان سیاستمداران ایران و رُم دلالت کند، وجود ندارد. آنچه میدانیم این است که در این دوران تنشها و کنشهای بسیاری در قالب جنگها از یکسو، و پیمانهای صلح از سوی دیگر اتّفاق افتادهاند. در این میان از اثرپذیریهای دوسویهی فرهنگی (در هنر و معماری) و مذهبی (میترائیسم و مسیحیت) نیز اطلاعاتی در دست است.
در سال ۹۲ قم و در زمان پادشاهی اَرشَک نهم (مهرداد دوم) نمایندگان ایران و رُم برای بستن عهدنامه یکدیگر را در آسیای صغیر ملاقات کردند. هرچند این عهدنامه عملی نشد، ولی این رویداد را میتوان نخستین ارتباط میان ایران و رُم قلمداد کرد.
بعدها، شاهد این هستیم که در روابط میان ایران و رُم زمانهایی بوده که شاهان دو کشور یکدیگر را «برادر» و ملکهها یکدیگر را «خواهر» خطاب میکردهاند، و درعینحال دورانهایی میرسیده که برای از بین بردن یکدیگر انواع حیلهها و ترفندها و قساوتها را به کار میبردهاند. بنا به شهادت تاریخ گاه یک شاهزادهی ایرانی به رُم و یک مقام عالیرتبهی رُمی به ایران پناهنده شده، و هر دو با احترام توسط طرف مقابل پذیرفته شدهاند.
بررسیهای تاریخی نشان میدهد که بخشی از روابط ایران و رُم با این نگرش پیوند خورده است که مسیحیان رُمی، بر خلاف زرتشتیان ساسانی، ادعای رهبری دینی جهان را داشتند. این سیاست دین جهانی از قرن چهارم میلادی به بعد در امپراطوری شدت گرفت و رُمیان خود را موظف میدانستند که از همهی مسیحیان در سرتاسر دنیا حمایت و حفاظت کنند. این مسئله گاه به ایجاد تنشهای جدی میان دو امپراطوری منجر میشد، تا جایی که معاهدهی صلح نقض و جنگ آغاز میشد.
۲- جنگهای ایران و رُم
سلسله درگیریهای میان ایران و رُم به عنوان امپراطوریهای بزرگ شرق و غرب، که شامل نبردهای بسیار و دورههای صلح میشود، هفت قرن طول کشید که با «نبرد حَرّان» در ۵۳ قبل از میلاد و پیروزیِ پارتیان بر قوای کراسّوس شروع شد و با «جنگ نینوا» در سال ۶۲۷ میلادی و شکست شاهنشاهی ساسانی از امپراطوری رُم شرقی به پایان رسید.
در ایران، این دوره مصادف با حکمرانی اشکانیان و ساسانیان، و در رُم به ترتیب، مصادف بود با واپسین سالهای جمهوری رُمی، تأسیس امپراطوری رُمی و امپراطوری بیزانسی. مناقشهی شاهنشاهی ساسانی و امپراطوری رُمی همواره جهت تصاحب بینالنهرینِ مسیحینشین و قلمروهایی در قفقاز بود که در حال حاضر گرجستان و ارمنستان را شامل میشوند. جالب اینکه هیچکدام از این سرزمینها امروز نه به ایران تعلّق دارند و نه به ایتالیا، نه به یونان، و نه به ترکیه.
۳- ایلخانیان و تیموریان
پس از پایان دوران اشکانی و ساسانی، از زمان حملهی اعراب تا حملهی مغول به ایران که هر دو اتّفاق تقریباً همهی دنیای متمدّن آن روزگار را به مخاطره افکندند، رابطهی مشخصی میان ایران و رُم وجود نداشت. اما پس از چیرگی مغولان بر ایران، کم کم این ارتباط نه به صورت کشمکش سیاسی و نظامی بلکه در قالب تجارت و مذهب آغاز شد. در دوران استیلای مغول، بازرگانان و تجار ونیز و جِنووا نه تنها با ایران تجارت داشتند، بلکه طبق گزارش سفرنامهنویسها، جمهوریهای این دو شهر در تبریز کنسولگری خود را افتتاح کرده بودند. مغولان سهم عمدهی غنایمی را که از غارت نواحی مغلوب به دست آورده بودند، به قیمت نازل به تجار ایتالیایی میفروختند و در مقابل کالاهای اروپایی مورد نیازشان را از آنها میخریدند. همزمان با تأسیس سلسلهی ایلخانی در شمال غربی ایران و به دلایل اقتصادی و مذهبی و سیاسی، توجّه دولتشهرهای ایتالیایی متوجّه ایران شد. تجارت کالا در جادهی ابریشم عمدهترین روابط اقتصادی را در بر داشت، و توجّه فرقههای مسیحی به مشرقزمین تعمیق روابط مذهبی را به دنبال آورد تا جایی که اواخر قرن سیزدهم میلادی یک صومعهی دومِنیکن و دو صومعهی فرانسیسکن در تبریز بنا شدند، و پاپ نیکولاوس چهارم ارتباط نزدیکی با اَرغون خان، چهارمین پادشاه ایلخانی، برقرار کرد. انگیزهی سیاسی دولتشهرهای ایتالیایی از اتحاد با ایران، قلع و قمع دشمن مشترک یعنی خلافت عثمانی مستقر در قسطنطنیه بود.
بازرگانان ایتالیایی از اوایل دورهی ایلخانی در شهر تبریز رفت و آمد داشتند و در سال ۱۲۶۰ میلادی (مقارن با فرمانروایی هلاکو خان) اولین شرکت تجاری در تبریز تأسیس شد. «اَباقا خان» در سال ۱۲۷۹ میلادی با صدور فرمانی به زبان مغولی امنیت عبور و مرور در راهها را تضمین و شرایط را برای رونق بیشتر تجارت فراهم آورد. اوج فعالیتهای تجار ونیز و جِنووا در ایران مربوط به دوران «غازان خان» و متمرکز در تبریز بود. در این زمان تبریز به مهمترین مرکز تجاری شرق با غرب و به کانون عرضه و مبادلات کالاهای آسیایی و اروپایی تبدیل شده بود. در دورهی «اُلجایتو» نیز ونیزیان فعالیتهای تجاری خود را با مراکز تجاری ایران گسترش دادند. در سال ۱۳۰۷ میلادی سنای ونیز با فرستادن سفیری برای جلب نظر مساعد اُلجایتو و حمایت از تجّار ونیزی فعال در تجارتخانههای ایران بسیار تلاش کرد. تجّار ونیزی در زمان سلطان ابوسعید بهادر خان، پسر اُلجایتو، بخش عمدهی فعالیتهای خود را در تبریز و سلطانیه متمرکز کرده بودند. یک سفیر ونیزی به نام میکِله دالْبینو در سال ۱۳۲۰ میلادی به ایران آمد و برای گسترش سهم تجاری ونیزیها با ایران قراردادهای تجاری چشمگیری با سلطان ابوسعید منعقد کرد که عبارت بودند از: تأسیس قنسولگری در ایران، ساختن سکونتگاههایی برای راهبان مسیحی، اصلاح روشهای اخذ مالیات، و تأمین امنیت بیشتر مسیرهای تجاری. گفتنیست که در دورهی ایلخانیان، ونیزیها و جِنوواییها، برای گسترش مناسباتشان با مراکز تجاری ایران با یکدیگر رقابت و گاه در حق یکدیگر کارشکنی میکردند و همزمان، بهجز تجارت با تبریز، به تجارت با شهرها و بنادر دیگر میاندیشیدند.
نقش و نگارهای ساسانی در دوران ساسانیان جنگها و نبردهای بسیاری میان ایران و رُم درگرفت که در برخی ایرانیان و در بعضی رُمیان پیروز میدان بودند. تصویر بعضی از شاهان پیروز در جنگ با رُمیها به صورت نقشبرجسته در فارس نقش بسته است، برای نمونه، نقشبرجستهی پیروزی شاپور اوّل ساسانی بر امپراطوران رُم والِریانوس و فیلیپّوس عرب و گوردیانوس سوّم در دارابگرد فارس؛ یا نقشبرجستهی تسلیم والِریانوس و درخواست صلح فیلیپّوس عرب، در نقش رستم زیر نقش داریوش یکم هخامنشی؛ و سرانجام، سه نقشبرجستهی متفاوت دیگر مربوط به پیروزی شاپور یکم بر والِریانوس و فیلیپّوس عرب و گوردیانوس سوّم در تنگ چوگان بیشاپور، کازرون. |
راه ابریشم در تاریخ روابط تجاری ایران با شرق و غرب باید به راه ابریشم نیز اشاره کرد. هرچند راههای خشکی و دریایی بسیاری میتوانست شرق را به غرب پیوند دهد، ولی یکی از اصلیترین مسیرهای راه ابریشم را از پایانهی شرقی آن در شهر شیان چین تا پایانهی غربی آن در بندر جِنووا در ایتالیا قلمداد میکنند. ابریشم یکی از صدها کالا و مواد خوراکی بود که در این مسیرها جابهجا میشد. |
۴-آغاز رنسانس در اروپا و امارتِ آققویونلو
در ایتالیای قرون وسطا، قدرت در دست پاپاتو (اقتدار پاپی و کلیسای کاتولیک رُمی) بود که بعدها در اختیار قدرتهای دریایی شهرهایی همچون ونیز، پیزا، آمالفی و جِنووا قرار گرفت. پیش از اتحاد ایتالیا به عنوان یک کشور و در زمانی که برخی از شهرها و نواحی ایتالیا دارای دولتشهر شده بودند، دولت ونیز که به واسطهی ثروت سرشار تجاری و نیروی دریایی عظیم خود از زمان جنگهای صلیبی توانسته بود سلطهی خود را بر دریای مِدیترانه تثبیت کند، در سالهای آخر قرن پانزدهم دستخوش تجاوزات امپراطوری عثمانی به قلمروِ خود شد. از اینسو، ایران نیز از ابتدای تأسیس امپراطوری عثمانی همواره با توسعهطلبی آنان دست به گریبان بود، و خودبهخود متحد طبیعی ونیزیها به شمار میرفت. به همین دلیل، چندین سفیر نزد اوزون حسن آققویونلو فرستادند و به وی پیشنهاد اتحاد دادند، حتی برای جلب نظر او تعدادی اسلحه و مهمات ارسال کردند. نخستین سفیر ونیزی، کاتِرینو دْزِنو که به دلیل عبور از قلمروِ عثمانی مورد خشم آنها قرار گرفته بود، به دربار اوزون حسن پناهنده و موجب اتحاد ایران و ونیز علیه عثمانیها شد. بعدتر کاتِرینو دْزِنو و اوزون حسن هر دو داماد امپراطور ارمنی طَرابوزان شدند و خویشاوندی سببی پیدا کردند. بعدها وعدههای دْزِنو و کوششهای همسر اوزون حسن، «دسپینا خاتون»، موجب اتحاد آذربایجان، عِراق، فارس و کردستان و ارمنستان (به مرکزیت طَرابوزان) و گرجستان علیه امپراطوری عثمانی شد. در عهد سلطنت شاه اسماعیل صفوی و شاه طهماسب صفوی رفت و آمد سفرا میان ایران و دولتشهرهای ایتالیایی، بهویژه ونیز، برای اهداف سیاسی و تجاریِ گاه بیاثر و گاه اثرگذار ادامه یافت. در سال ۱۵۰۸ میلادی شاه اسماعیل صفوی سفیری به ونیز فرستاد و توافقنامهای، مانند آنچه که با اوزون حسن منعقد شده بود، پیشنهاد کرد. اما ونیز در این دوران درگیر جنگ بود و فرصت برای ایران از دست رفت.
بهبود دوبارهی روابط ایران با رُم و ونیز بعد از سقوط سلسلهی ایلخانی در اواخر قرن چهارده میلادی، روابط ایران و ایتالیا کاهش یافت. اما پس از چندی با قدرت گرفتن اوزون حسن آققویونلو، مشهور به ابوالنّصر امیر حسن بیگ، جهشی دوباره پیدا کرد. در فاصلهی سالهای ۱۴۶۳ تا ۱۴۷۷ میلادی مأموریتهای دیپلماتیک بسیاری میان اوزون حسن با دستگاه پاپی در رُم و جمهوری ونیز به وقوع پیوست. در ماه دسامبر سال ۱۴۶۳ میلادی سنای ونیز تصمیم گرفت با اوزون حسن متحد شود، و بر همین اساس لاتْزارو کوئیرینی را به ایران اعزام نمود که هفت سال در ایران ماندگار شد. در سال ۱۴۷۱ میلادی سفیری به نام «حاجی محمّد» از ایران به سمت رُم و ونیز روانه شد و از آن سو کاتِرینو دْزِنو به ایران آمد. |
رُم و ترکان عثمانی در رُم، پاپ سیکستوس چهارم (ایتالیایی: سیستو)، در ادامهی سیاست سَلَف خود، پاپ کالّیکسْتوس سوم (ایتالیایی: کالّیستو)، از مهمترین حامیان تعمیق روابط با ایران (ایتالیایی: پِرسیا) بود. در نهایت، اتحاد میان اوزون حسن و دستگاه پاپی برقرار و با ارسال تجهیزات نظامی از سوی ایتالیاییها به دربار اوزون حسن تقویت شد. اما با شکست اوزون حسن از سلطان محمّد فاتح، سلطان عثمانی، در نبرد باشکِنت (اِرزینجان، ترکیهی امروزی) در سال ۱۴۷۳ میلادی، سرخوردگی ناشی از آن و در نهایت مرگ او در سال ۱۴۷۸ میلادی، همهی امیدهای اتحاد از بین رفت، و در همان سال ونیز با ترکان عثمانی پیمان صلحی امضا کرد. |
5-زمامداری شاه عباس
بیشترین روابط ایران عصر صفوی با دولتشهرهای ایتالیایی به دوران شاه عباس کبیر باز میگردد. در این زمان و در سدهی هفدهم میلادی نمایندهای از ایران به دیدار دوک مارینو گْریمانی اعزام شد. در قرن هفدهم میلادی دو سفیر دیگر، علیقلی بیگ و رابرت شِرلی، از طرف شاه عباس برای برقراری مناسبات و تحکیم روابط عازم ونیز شدند و به دیدار پاپ پاولوس پنجم رفتند. خاطرهی این رویداد در پالاتْزو دِل کوئیریناله در رُم به تصویر کشیده شده است. سفرای دیگری نیز در دوران شاه عباس برای ایجاد روابط، خرید ابزار و ادوات جنگی و انتقال آنها به ایران به ونیز گسیل شدند. شاه عباس همچنین با فردیناندوی یکم دِه مِدیچی، گراندوکِ توسکانا، و پسرش کوزیموی دوّم دِه مِدیچی روابطی صمیمانه برقرار کرد. در همین دوران جووانّی تادّئو در دربار شاه عباس ذینفوذ بود و توانست بخشی از نامههای شاه عباس را جمعآوری کند که اکنون در ناپل نگهداری میشوند. روابط اقتصادی نیز در همین روزگار رونق یافت. تجّار ایرانی، ابریشم و دیگر محصولات را به ونیزیها میفروختند و از آنجا سلاح جنگی، مُروارید بدلی، آینه، عینک، کهربا، مرجان و نظایر اینها را به ایران میآوردند.
۶-دورهی قاجار
در نیمهی دوم قرن هجدهم میلادی شاهد سقوط روابط سیاسی و تجاری میان ایران با قدرتهای ونیزی هستیم، به نحوی که تا قبل از دوران پادشاهی ناصرالدین شاه فقط چند مأموریت پراکنده انجام شد. در قرن نوزدهم میلادی، هیئتی ایرانی به سرپرستی فرخ خان امینالدّوله غفّاری یک پیمان مودّت و تجارت در پاریس امضا کرد، و یک سال بعد به تورینو رفت و در آنجا با نخست وزیر ایتالیا کُنته کامیلّو دی کاوور و سپس پادشاه ویتّوریو اِمانوئلهی دوّم دیدار به عمل آورد. در ادامه، تبادل نامه بین ناصرالدین شاه و ویتّوریو اِمانوئلهی دوم باعث تقویت روابط ایران و ایتالیا شد. در همان دوره، مأموریت وسیعی در سه سطح دیپلماتیک و نظامی و علمی به سرپرستی سناتور مارچِلّو چِرّوتی انجام شد و توافقنامههایی بین دولتین ایران و ایتالیا به امضا رسید.
ناصرالدین شاه در سال ۱۸۷۳ میلادی در اولین سفر خود به اروپا به دعوت ویتّوریو اِمانوئلهی دوّم از ایتالیا و شهرهای تورینو، میلان، و بولونیا دیدار کرد. کاردار ایران در سال ۱۸۹۶ میلادی وارد رُم شد و بعد از مرگ ناصرالدین شاه و در زمان مظفرالدین شاه، میرزا مَلکَم خان ناظمالدّوله، دیپلمات و روزنامهنگار ایرانی و بنیانگذار «فراموشخانه»، از ۱۸۹۹ تا ۱۹۰۸ میلادی به عنوان دومین سفیر ایران به رُم رفت و همانجا درگذشت. پس از آن تا دهههای اول قرن بیستم میلادی، نمایندگان ایتالیایی همچون ناظرانی بیطرف در عرصهی رقابتها و درگیریهای دو قدرت بزرگ روس و انگلیس در ایران باقی ماندند.
باید از حضور نظامیان و افسران ایتالیایی که در سازماندهی ارتش ایران نقش ایفا کردند، سخن گفت. از سال ۱۸۷۲ تا ۱۸۸۶ میلادی اِنریکو آندرِئینی سرپرست ارتش ایران بود و، درعینحال، شخصیت مهمی در روابط ایران و ایتالیا شمرده میشد.
ابریشم: رشتهی مستحکم تجارت با ونیز در طول چند قرن تولید ابریشم ایران رونق گرفت و کم کم از نظر کمیت و حجم تولید در شهرهای رشت، فومن، لاهیجان، شفت، نیشابور، ری، یزد، کرمان و سایر شهرها به حدّی رسید که با تولید ابریشم چین برابری میکرد. علت توجّه ویژه به ابریشم ایران از سوی تجار ونیزی و جِنووایی، صنعت نخریسی و پارچهبافی ایتالیا بود. یکی از رخدادهای اصلی این دوره در نظام اقتصاد دولتشهرهای ایتالیا گسترش کارگاههای بافندگی و تولید پارچه بود و همین امر تقاضا برای مواد خام مرتبط با تولید منسوجات را بهشدت افزایش داد. |
۷-ابتدای قرن بیستم میلادی
روابط نظامی ایران و ایتالیا بین سالهای ۱۹۲۶ تا ۱۹۳۶ میلادی وارد مرحلهی جدیدی شد. یعنی هنگامی که ارتش سلطنتی ایتالیا با تأمین تجهیزات و با آموزش نیروهای جوان ایرانی در ایجاد هستهی اولیهی نیروی دریایی مدرن ایران نقش مهمی بر عهده گرفت. بعدها این رویکرد با وقفهای بین سالهای ۱۹۴۱ تا ۱۹۵۵ میلادی تا دههی ۱۹۷۰ میلادی و در زمان آخرین شاه ایران در قرن بیستم میلادی ادامه یافت. ایتالیاییها در ساخت نیروگاه آبی سد دز (شروع پروژه: سال ۱۳۳۸ هجری شمسی برابر با ۱۹۵۹ میلادی) مشارکت داشتند. در سال ۱۳۵۷ هجری شمسی (۱۹۷۹ میلادی) همزمان با وقوع انقلاب اسلامی، حدود پانزده هزار ایتالیایی در ایران مشغول به کار بودند و تعداد بسیاری از ایرانیان نیز در ایتالیا تحصیل میکردند. در طول جنگ ایران و عراق روابط بین ایران و ایتالیا کماکان حفظ شد. پس از بحران در روابط اتحادیهی اروپا با ایران در سال ۱۹۹۷ میلادی و با حل آن در سال ۱۹۹۸ میلادی، ایتالیا نخستین کشور اروپایی بود که وزیر امور خارجه و نخست وزیر خود را به تهران اعزام کرد. علاوه بر این، با سفر محمّد خاتمی در سال ۱۹۹۹میلادی، ایتالیا اولین کشور اروپایی بود که میزبان رئیس جمهور ایران میشد.
گزارشهای بازیافتهی کاپیتان کاپیتان اِنریکو آندرِئینی در سال ۱۸۵۷ میلادی به ایران آمد و به مدت ۳۱ سال در قشون ایران دورهی قاجار به عنوان مستشار نظامی مشغول خدمت بود. او در مجموع ۴۳۷ گزارش برای وزارت امور خارجهی ایتالیای آن روزگار نوشت که ۱۰۰ گزارش او از میان رفته و مابقی آنها موجود است. گزارشهای کاپیتان آندرِئینی نه تنها به موضوعات نظامی، بلکه به اقتصاد و تجارت و نظام اداری ایران میپردازد. این نامهها هماکنون منبع مهمی برای شناخت این دوره از تاریخ ایران به شمار میروند. |
تبادلات مذهبی و فرهنگی
هوراس (لاتین: هوراتیوس؛ ایتالیایی: اُراتْزیو) قصیدهسرای رُمی سدهی اوّل پیش از میلاد چنین سرود:
Donec gratvs eram tibi
nec qvisqvam potior bracchia candidae
cervici ivvenis dabat,
Persarvm vigvi rege beatior.
«تا وقتی که محبوب تو بودم
تا زمانی که جوانی عزیزتر از من،
بازو بر گردنت حلقه نکرده بود،
از شاه ایران نیز خوشبختتر بودم.»
شاید بتوان این قصیدهی هوراس رُمی را در شمار نخستین نگرش مکتوب رُمیان نسبت به ایرانیان قلمداد کرد، که بعد از میلاد مسیح تقویت شد و به مراودات میان دو فرهنگ انجامید. شعر بالا نشان میدهد حتی در دورههایی که ایران و رُم درگیر جنگ بودند و بیشتر بر مسائل و مناسبات نظامی و سیاسی تمرکز داشتند، تأثیرات فرهنگی متقابل میان دو امپراطوری دور از ذهن نبوده است. این تأثیرات را میتوان در طرز تفکر و اندیشه، رفتارهای مذهبی، معماری، وامواژههای زبانی، هنر، ادبیات وغیره، ولو به صورت کمرنگ، ردیابی کرد.
به طور کلی، ترجمهی آثار ادبی فارسی، بر فرهنگ اروپایی و ایتالیایی بسیار تأثیر گذاشت. این تأثیر یا مستقیماً از ترجمهی این آثار بود یا بهواسطه از طریق زبان عربی.
تحقیقات نشان میدهند «باغ ایرانی» به عنوان یک مفهوم، فلسفه و الگوی ساختاری که در ادبیات و معماری ایرانی نقش مهمی داشته، بر آثار ادیبان ایتالیایی نیز تأثیرگذار بوده است. تحقیقاتی پیرامون تأثیر اَرداویرافنامه بر کمدی الهی، اثر دانته آلیگیِری، صورت گرفته است. گفته میشود معراجنامهی ترکی به عنوان یک داستان عامیانه دربارهی معراج پیامبر اسلام در قرن دوازدهم میلادی به لاتین ترجمه شد، که مرجعی مستقیم برای کارهای دانته شناخته شده است. حتی از تأثیر احتمالی کتاب سِیر العِباد الی المَعاد، تألیف حکیم سنایی غزنوی، بر شاهکار دانته آلیگیِری نیز سخن به میان رفته و رینولد اَلین نیکلسن، اسلامشناس انگلیسی، در این باره توجیهاتی ارائه کرده است. کتابهایی همچون هزار و یکشب، و بهویژه داستان «سِندباد بحری» در آن، کلیله و دمنه، ویس و رامین بر آثار ایتالیایی تأثیرگذار بودهاند. رباعیات خیام نیز از طریق ترجمههای انگلیسی و فرانسوی و آلمانی به ایتالیا رسیدند.
نه تنها حضور معماری بیزانسی در دورهای از تاریخ ایران بهویژه دورهی ساسانی مشهود است، بلکه استخدام معماران رُمی برای طرّاحی و ساخت برخی از بناها مثلاً «تخت طاقدیس» در تخت سلیمان و ایوان بزرگ طاقبستان کرمانشاه چندان دور از ذهن به نظر نمیرسد.
در مقابل، بسیاری از نقشمایههای ایرانی بر آرایههای هنری و معماری بیزانس تأثیرگذار بودهاند، که از آن جمله میتوان به نماد درخت مقدّس، تقارن رویش گیاهان از گلدان، روبانهای تزئینی اسبها که در نقوش ساسانی دیده میشوند، اشاره کرد. حتی بخشی از کاخ سلطنتی در قسطنطنیه کاملاً به سبْک ایرانی بود و از آن به عنوان «تالار پارسی» یاد میشد.
تأثیر روابط ایران و رُم را حتی میتوان در شیوهی ضرب سکه در هر دو امپراطوری مشاهده کرد. اما، در واقع، منابع شناخت رابطهی میان ایران و رُمِ بیزانسی بر اساس تحلیل آثار هنری و خوانش متونیست که تقریباً همگی آنها به زبانهای یونانی، لاتین، سُریانی، ارمنی و عربی نوشته شدهاند. |
دانشجویان رُمی در جندیشاپور ارتباطات فرهنگی ایران و رُم از دوران باستان با علم پیوند خورده است. مثلاً ایرانیان در حوزهی علوم طبیعی از رُمیان بسیار آموختند و حضور رُمیان در مرکز پزشکی جُندیشاپور اثبات شده است. همچنین رقم «صفر» را، که هندیها ابداع کردند، شخصی به نام ماکسیموس پلانودِس از ایران به رُم معرفی کرد. |
گرِگوریوس خیونیادِس (۱۲۴۰-۱۳۲۰) که در قسطنطنیه تحصیل کرد و به علوم بسیاری مسلّط شد، آرزوی آموختن فنّ طبابت را داشت. از بعضی از دوستانش شنیده بود که نمیتواند آرزوی خود را تحقق بخشد، مگر اینکه نزد طبیبان ایرانی شاگردی کند. به همین دلیل به ایران سفر کرد، فارسی آموخت و با کتابهای بسیاری عمدتاً در زمینهی نجوم و داروسازی به سرزمینش بازگشت.
گرِگوریوس خیونیادِس یک آکادمی در بندر طَرابوزان (واقع در شمال آناطولی) تأسیس و مطالب کتابهای فارسی را ترجمه کرد. در قرن چهاردهم میلادی گئورگیس خْروسوکوکِّس رسالههای نجوم، پزشکی و جغرافیای خود را بر اساس آثار همین گرِگوریوس خیونیادِس نوشته است.
بازنمایی شخصیتهای باستانی ایران نیز در حدّ فاصل قرنهای پانزدهم تا هجدهم میلادی در بسیاری از فْرِسکوهای ایتالیایی نمود یافته است.
تأثیر تاریخ ایران بر آثار موسیقی ایتالیایی نیز دیده میشود. در بسیاری از اُپِراهای ایتالیایی سدهی هجدهم، از ویوالدی و هندل گرفته تا دیگران، شاهان قدیم ایرانی از جمله کورش، داریوش، خشایارشا، شیرویه، و دیگران از شخصیتهای اصلی به شمار میآیند. و ضمناً نباید از حضور وامواژههای زبان فارسی در ایتالیایی غافل شد، از آن جمله: arancia از «نارنج»، cremisi از «قرمز»، و taffetà از «تافته» گرفته شدهاند. تعداد کلمات ایتالیایی واردشده به فارسی در سالهای اخیر به دلیل موج جهانگردی و مواجههی فرهنگ غذایی بیشتر بوده، کلماتی مثل «پاستا»، «پیتزا»، «ماکارونی» به کلماتی کاملاً خودمانی فارسی تبدیل شدهاند.
درست در سال آغاز قرن چهاردهم میلادی سفرنامهی مارکو پولو (ایتالیایی: ایل میلیونه) منتشر شد که در بخشی از آن اطلاعات جالب توجّهی راجع به ایران و شهرهایی چون تبریز، ساوه، یزد، و کرمان ارائه شده است. مارکو پولو از زیارت آرامگاه سه مجوس در ایران در سال ۱۲۷۰ میلادی چنین روایت میکند: «در ایران شهری وجود دارد به نام سابا [احتمالاً «ساوه»] که آن سه شاه مجوس از آنجا برای ستایش خداوندگار ما، آنگاه که دیده به جهان گشود، رهسپار گشتند. مزار آن سه شاه مجوس در همین شهر در آرامگاهی زیبا قرار دارد، یکی را نام بالداسّاره [فرانسه: بالتازار] بوده، دیگری گاسپاره و سوّمی مِلکیورّه. پیکرهای کامل آنها با مو و ریش هنوز در سابا باقیست.»
رفت و آمد روزافزون مبلغان و روحانیان کاتولیک به مشرقزمین باعث شد که در سال ۱۳۰۳ میلادی کشیشهای فرقهی فرانسیسکن در شهر رُم یک لغتنامهی کوچک فارسی به ایتالیایی تدوین کنند که نخستین فرهنگ فارسی در اروپا بود. ده سال بعد یعنی در سال ۱۳۱۳ میلادی به امر پاپ کْلِمِنس پنجم دو آموزشگاه زبان فارسی در ایتالیا تأسیس شد.
یکی از راهبان کاتولیک فرقهی دومِنیکن به نام ریکّولدو دا مونته دی کْروچه، اهل فلورانس، در سفر به سوریه، ترکیه و عراق فعلی، چند ماهی را نیز در تبریز گذراند و در سال ۱۳۱۵ میلادی سفرنامهای منتشر کرد که بخشی از آن اطلاعات مهمی دربارهی ایران دارد.
گِراردو دا کْرِمونا (۱۱۱۴-۱۱۸۷ میلادی) مترجم کتابهای علمی و متولد شهر کْرِمونا واقع در ناحیهی لومباردی ایتالیا بود که به تولِدو در اسپانیا رفت و آنجا عربی آموخت. وی ۸۷ کتاب و رساله از عربی به لاتین ترجمه کرد، که از آن جمله میتوان به کتاب الجبر والمقابله، اثر خوارزمی، و قانون فی الطّب، اثر ابن سینا، اشاره کرد.
یکی از معروفترین نمایندگان جمهوری ونیز در ایران جوزافات باربارو بود که در سال ۱۴۷۲ میلادی از طرف این دولتشهر به ایران آمد. احتمالاً او نخستین اروپاییست که در سفرنامهاش از نقوش تخت جمشید، پاسارگاد و نقش رستم یاد کرده، هرچند که به دلیل اطلاعات ناصحیح، اشتباهاتی در توضیحات خود مرتکب شده است.
ایتالیا اولین کشوری بود که به جمعآوری نُسَخ خطّی کتابهای شرقی همت گماشت. فردی به نام آنجلو میکِله پیِمونتِزه در سال ۱۹۸۹ میلادی از این نسخهها فهرستبرداری کرد. ایتالیا دارای ۴۳۹ نسخهی خطّی بسیار گرانبهای فارسیست که در دو آرشیو و ۳۰ کتابخانهی عمومی در ۱۵ شهر مختلف ایتالیا از جمله رُم، واتیکان، بولونیا، ونیز، فلورانس، ناپل، میلان، تورینو و چند شهر دیگر نگهداری میشوند.
ردّ پای ایران در رُم در دوم مارس ۱۴۷۳ میلادی، شهر رُم شاهد اجرای نمایشی از پیروزی اوزون حسن آققویونلو بر دشمن مشترک عثمانیها بود. همچنین در زمان صفویان، واژهی «صوفی» لقبی که برخی از شاهان صفوی با آن شناخته میشدند در ادبیات عالمانه و عامیانهی ایتالیایی نفوذ کرد. |
پیِترو دِلّا واله (۱۵۸۶-۱۶۵۲)، آهنگساز و جهانگرد ایتالیایی، نقش مهمی در شکلگیری این میراث فرهنگ فارسی و عربی در ایتالیا ایفا کرده و از آنجا که گردآورندهی کتاب بود بسیاری از آثار مکتوب را او از ایران به ایتالیا انتقال داده است. این کتابها که امروزه در واتیکان نگهداری میشوند، شامل دیوانهای اشعار نظامی، فردوسی، جامی و حافظ و همچنین کتاب جنگنامهی کِشم که دربارهی رویدادها و جنگهای میان صفویان و پرتغالیها در خلیج فارس و جزایر هرمز و قشم هستند. پیِترو دِلّا واله ضمناً نخستین فردیست که حافظ را به اروپاییان معرفی کرد. انتشار سفرنامهی وی در سال ۱۶۶۴ میلادی فصل جدیدی در تاریخ سفرنامهنویسی گشود و باعث شد در سالهای میان ۱۶۶۴ تا ۱۶۷۵ میلادی دهها تن از فرانسویان و جهانگردان دیگر کشورها به سمت ایران سفر کنند.
شاید مهمترین کتاب خطی که در ایتالیا نگهداری میشود، همانیست که به شاهنامهی فلورانس مشهور است و کهنترین دستنوشتهی شاهنامه به شمار میرود. این نسخه حدود دویست سال پس از سرایش شاهنامهی فردوسی نوشته شد و در تصحیح شاهنامه توسط استاد جلال خالقی مطلق یکی از منابع اصلی بود. البته قابل ذکر است که شاهنامهی فلورانس نسخهی کاملی نیست و فقط بخشی از حماسهی فردوسی را شامل میشود.
عزم سفر به شرق پیِترو دِلّا واله بعد از شکست عشقی، در سال ۱۶۱۴ میلادی بر اساس تصمیمی که گرفته بود، ونیز را به قصد زیارت ارض مقدّس (بیتالمقدّس) ترک کرد. به عثمانی، مصر، ایران، و هند سفر کرد و زبانهای ترکی، عربی و فارسی را آموخت و پس از دوازده سال به رُم بازگشت. سفر او به ایران مقارن با عصر سلطنت شاه عباس صفوی بود. در اطراف واتیکان خیابانی به نام پیِترو دِلّا واله وجود دارد. |
در ونیز هم نسخههایی از کتب علمی و پزشکی قدیم، پندنامه، گلستان سعدی، دیوانهای حافظ و جامی، تاریخ طبری وغیره نگهداری میشوند.
اولین اثر فارسی که به ایتالیایی ترجمه شد، در واقع، اولین اثریست که به یک زبان اروپایی ترجمه شده و مربوط میشود به یکی از داستانهای هشتبهشت مشهور به «شتر گمشده» نوشتهی امیرخسرو دهلوی، که یک ارمنیِ تبریزیالاصل به نام کریستوفورو آرمِنو (قرن شانزدهم میلادی) از فارسی به ایتالیایی ترجمه و یک ناشر ونیزی به نام میکِله ترامِتْزینو در قرن شانزدهم میلادی با عنوان «سفر زیارتی سه شاهزادهی سرندیب» آن را منتشر کرد. این کتاب در اروپای آن روزگار با اقبال مواجه و از داستانهای آن اقتباس شد.
در عصر صفوی، همزمان با سفر سیاحان و تاجران ایتالیایی به ایران، ایرانیان اندکی به ایتالیا سفر کرده بودند. نقّاشی به نام «محمّد زمان» (یا «محمّد زمان بن حاجی یوسف قمی») معروف به «فرنگی خان» یکی از آنهاست. او نقش مؤثری در «فرنگیسازی» نگارگری ایرانی ایفا کرد. این نگارگر عهد صفوی را ظاهراً باید نخستین مترجم آثار لاتین به فارسی دانست. به او ترجمهی رسالهی طبّیِ حدیقهالعالم (اثر تومّازو تومائی، نویسندهی ایتالیایی) و نیز ترجمهی گزارش هیئت اعزامی مسیحی به چین (چیننامه) منسوب است.
از قرون وسطا، تجار ایتالیاییها و حتی اعضای خاندانهای مشهوری چون مِدیچی از بزرگترین گردآورندگان هنر اسلامی در اروپا به شمار میرفتند. در بازار آثار هنری اسلامی، بیشینهی آثار از ایران به ایتالیا صادر میشدند. عمدهی این آثار هنری عبارت بودند از پارچههای ابریشمین و زربفت، قالی و فرش، کاشی و سرامیک، کوزه و کاسه و گلدان سفال و چینی، اشیای حکاکیشدهی فلزی، ابزار جنگی (زره، کلاهخود، شمشیر)، نُسَخ خطّی، و حتی سنگ قبر که به سرزمینهای دور ارسال میشدند. امروزه بیشتر این آثار هنری یا در مجموعههای خصوصی یا در موزههای شهرهای مختلف از شمال تا جنوب ایتالیا قابل بازدید هستند. در این میان، میتوان به پنج نمونه از فرشهای ایرانی در گنجینهی بازیلیکا دی سان مارکوی ونیز اشاره کرد که در سدهی نوزدهم اشتباهاً به «فرش لهستانی» (فرانسه: «تاپی پولونِه») مشهور شدند. این فرشها کار اصفهان و کاشان هستند. فرشهای دیگری نیز از ایران در موزههای میلان، فلورانس و تورینو در معرض نمایش قرار دارند. ضمناً میباید به موج صادرات فرش ایران به ایتالیا در اواخر دههی ۱۹۷۰ میلادی اشاره کرد. در این دهه تجارت فرش به صورت شبکهی گستردهای از فروشگاهها و فعالیتهای مرتبط با نظافت و رفوی فرش در ایتالیا رونق گرفت. در دوران قاجار، با ترجمهی دِکامِرون، اثر جووانّی بوکّاچّو، توسط «احمد خان دریابیگی» (حکمران بوشهر و بنادر جزایر خلیج فارس) از فرانسه به فارسی، ایرانیان مجدداً با ادبیات ایتالیایی آشنا شدند. در داستانهای دِکامِرون انتقادهای زیادی نسبت به کشیشان و دولتمردان دیده میشود. به همین دلیل روشنفکران ایرانی که از سیاست شاهان قاجار رضایت نداشتند، از این کتاب استقبال کردند.
از جمله رویدادهای فرهنگی دوران قاجار میتوان به برگزاری چهارمین کنگرهی بینالمللی خاورشناسان در سال ۱۸۷۸ میلادی در فلورانس اشاره کرد که بخش اعظم مباحث و گفتوگوها به ایران اختصاص یافت. در سال ۱۸۹۹ میلادی کنگرهی دیگری از خاورشناسان اینبار در رُم منعقد شد که آنجا هم به موضوعات فرهنگی ایران توجّه ویژهای شد. در دوران قاجار چندین مدرّس زبان ایتالیایی در مدرسهی دارالفنون تدریس میکردهاند.
«سِرِندیپیتی» واژهی «سِرِندیپیتی» در ادب اروپایی به معنای «کشف اتّفاقی» یا «بختیافت»، اولین بار در قرن هجدهم میلادی هوراس والپول در نامهای به دوستش استفاده کرد. والپول اشاره میکند که این واژه را از یک داستان ایرانی اقتباس کرده است. در واقع، «سِرِندیپیتی» از «سَرَندیب» نشئت گرفته که نام قدیم کشور «سیلان» یا همان سریلانکا در ادبیات عربی-فارسیست. بعدتر واژهی «سِرِندیپیتی»، که از قضا نام یک آنیمهی ژاپنی هم هست، با مفهوم مشاهدهی دقیق و رسیدن به یک فرضیه، هم در داستانهای پلیسی و هم در روشهای علمی مورد توجّه قرار گرفت. رابرت مِرتون و اِلینور باربر، دو متخصص جامعهشناسی علم، کتابی نوشتهاند با عنوان «سفرها و ماجراهای سِرِندیپیتی» که هم اشارهایست به «سفر زیارتی سه شاهزادهی سرندیب»، از کتاب هشتبهشت امیرخسرو دهلوی، و هم به اکتشافات تصادفی در علم میپردازد. |
«پهلوان کچل» به سبْک ایتالیایی یکی از شباهتهایی که در فرهنگ ایران و ایتالیا قابل تصور است، سنت نمایشهای عامیانه و عروسکیست. مثلاً میتوان شخصیت «پهلوان کچل» را با ماسک فلورانسی «اِستِنتِرلو» مقایسه کرد. این ماسک در قرن هجدهم توسط یک هنرمند فلورانسی خلق شد و شخصیتی پرحرف، باهوش، مهربان و در یک کلام قهرمان ابله را تداعی میکند. |
فرار از فلورانس یکی از نویسندگانی که تحت تأثیر ادبیات فارسی قرار گرفته بود، جووانّی بوکّاچّو است که پس از شیوع طاعون در قرن چهاردهم میلادی در شهر فلورانس کتابی به نام دِکامِرون نوشت، که بعدها در سال ۱۹۷۱ میلادی پیِر پاولو پازولینی از روی آن فیلمی ساخت. این کتاب شامل ۱۰۰ داستان به شیوهی داستانهای هزار و یکشب است. راویان اصلی کتاب دِکامِرون را هفت زن و سه مرد تشکیل میدهند که برای فرار از بلای طاعون فلورانس را ترک کرده، و به خانههای ییلاقی اطراف شهر پناه برده، و برای اینکه ذهن خود را از فاجعهی طاعون منحرف کنند، در آنجا به قصهگویی برای یکدیگر میپردازند. |
«رافائل ایرانی» یکی از ایرانیانی که به ایتالیا سفر کردند، میرزا ابوالحسن خان غفاری معروف به صنیعالملک (متولد ۱۱۹۲ کاشان، درگذشتهی ۱۲۴۵ تهران) است که از تأثیرگذارترین نقّاشان ایرانی در دورهی قاجار، و بنیانگذار اولین مدرسهی نقّاشی در ایران (نقّاشخانه) به شمار میآید. او عموی محمّد غفّاری مشهور به کمالالملک است. وی همزمان با سلطنت محمّد شاه قاجار به ایتالیا سفر کرد و پنج سال در آکادمی هنرهای زیبای شهر رُم به فراگیری نقّاشی و کپیبرداری از نقّاشان ایتالیایی پرداخت. |
در قرن بیستم میلادی فرانچسکو گابریِلی و آلِسّاندرو باوزانی بر روی ادبیات روایی، حماسی و عشقنامههای ایرانی تحقیق کردند و با تلاش ایشان بخشهایی از مرزباننامه، ویس و رامین و هفتپیکر به ایتالیایی ترجمه شدند. در ادامه، برخی از شاهکارهای نظم و نثر فارسی، همچون تاریخ جهانگشای جوینی، گزیدههایی از تاریخ طبری (محمد بن جریر طبری)، روضهالصفا (میرخواند)، همایوننامه (گلبدن بانو)، گلستان سعدی، قابوسنامه (عنصرالمعالی کیکاووس بن وُشمگیر زیاری)، سفرنامهی ناصرخسرو، سیاستنامه (خواجه نظامالملک طوسی)، آثاری از عبید زاکانی، دیوان حافظ، دوبیتیهای باباطاهر، اشعار مولانا وغیره یا از فارسی یا از یک زبان واسطه به ایتالیایی ترجمه شدند.
در دورهی پهلوی اول، در برخی از مجلات بهویژه مجلهی اطلاعات هفتگی مطالبی از دانته، ماکیاوِلّی، میکِلانجِلو، گالیله و دیگران منتشر میشدند. در نتیجهی این آشنایی فرهنگ و ادبیات ایتالیا بیش از پیش بر تفکرات جامعهشناسی و سیاسی ایران مؤثر بوده است. این تأثیر را میتوان در طول زمان از طریق ترجمهی آثار نیکّولو ماکیاوِلّی (نویسندهی شهریار)، دانته آلیگیِری (نویسندهی کمدی الهی) و حتی کارلو کولّودی (خالق پینوکّیو) ردیابی کرد. ترجمهی کمدی الهی دانته را باید نقطهی عطفی در آگاهی فارسیزبانان نسبت به آثار ادبی ایتالیا تلقّی کرد. تا پیش از آن ایرانیان به آثار ایتالیایی توجّه چندانی نداشتند.
پس از انتشار کتاب هفت چهره از شاعران معاصر ایتالیا، از نادر نادرپور، و برگزیدگان شعر ایتالیا، ترجمهی امانالله مهاجر ایروانی، ادبیات ایتالیا بیشتر در ایران معرفی شد. انتشار داستانهای لوئیجی پیراندِلّو، آلبرتو موراویا، چِزاره پاوِزه ایرانیها را با سبْک و سیاق نویسندگان قرن نوزدهم و بیستم میلادی ایتالیا بیشتر آشنا کرد. توجّه به آثار ایتالو کالْوینو در ایران که در عرصهی بینالمللی نیز بسیار مشهور بود، در قالب ترجمه مقالهها و چاپ رمانهایش به اوج رسید.
شاید معروفترین نویسندهی زن ایتالیایی در ایران اُریانا فالّاچی باشد، که پنجاه سال پیش از او در ایران به عنوان «بهترین نویسندهی خارجی» یاد میکردند. از شناختهشدهترین کتابهای اُریانا فالّاچی در ایران، میتوان مصاحبه با تاریخ، نامه به کودکی که هرگز زاده نشد و زندگی، جنگ و دیگر هیچ را نام برد.
در میان همهی مراودات فرهنگی میان ایران و ایتالیا نباید از نقش کتاب موسوم به ماجراهای پینوکّیو، داستان یک عروسک خیمهشببازی غافل شد. این کتاب تقریباً به تمام زبانهای دنیا ترجمه شده است. پینوکّیو را اولین بار در ایران صادق چوبک با عنوان پینوکیو، آدمک چوبی ترجمه کرد.
این روزها، آثار پرشماری از نویسندگان معاصر ایتالیایی در کتابفروشیهای ایران برای علاقهمندان شناختهشده هستند که از آن جمله میتوان به نویسندگانی همچون اومبِرتو اِکو، جانّی روداری، سوزانّا تامارو، آلِسّاندرو باریکّو اشاره کرد. محسن ابراهیم، بهمن محصّص و رضا قیصریه از مترجمان سرشناس آثار ایتالیایی به زبان فارسی هستند. بد نیست بدانیم که حدود ۵۰ ناشر در ایتالیا رباعیات عمر خیام را منتشر کردهاند. همچنین برخی از آثار سهراب سپهری، فروغ فرخزاد، صادق هدایت، صادق چوبک، صمد بهرنگی، محمّدعلی جمالزاده، مرتضی مطهری و امام خمینی هم به ایتالیایی ترجمه شدهاند. تلاش برای شناخت فرهنگ ایران و ایتالیا از هر دو طرف ادامه دارد، تا جایی که حتی ترجمهی متون پهلوی را تا به امروز همچنان متخصصان ایتالیاییِ زبانهای باستانی انجام میدهند. علاوه بر کتاب، برخی نمایشنامههای ایتالیایی نیز به فارسی ترجمه شدهاند.
همچنین باید اشاره کرد که اُپراها، نمایشنامهها و فیلمهای سینمای ایتالیا نیز بسیار مورد پسند هنرمندان و مخاطبان معاصر ایرانی قرار گرفتهاند. فیلمهای روبرتو روسّلّینی، ویتّوریو دِه سیکا، فِدِریکو فِلّینی، لوکینو ویسکونتی، الهامبخش سینماگران ایرانی چه پیش و چه پس از انقلاب اسلامی بودهاند.
در سال ۱۹۷۶ میلادی بر اساس رمان صحرای تاتارها، اثر دینو بوتْزاتی، نویسندهی سرشناس ایتالیایی، که در سال ۱۹۴۰ میلادی به چاپ رسید، فیلم بسیار معروفی ساخته شد. صحنههای مربوط به پادگان و تمرین سوارکاری سربازان در اَرگ بم کرمان فیلمبرداری شد و محمّدعلی کشاورز از جملهی بازیگران ایرانی در این فیلم بود. پیِر پاولو پازولینی، شاعر و کارگردان مشهور ایتالیایی، کاروانسرای مورچهخورت و مسجد جامع اصفهان را به عنوان لوکیشن فیلم هزار و یکشب (ایتالیایی: گلِ هزار و یکشب) خود انتخاب کرد.
در دوران معاصر و بر اساس توافقنامههایی، روابط فرهنگی ایران و ایتالیا در قالب ایجاد مؤسسات فرهنگی و مدارس برای گسترش فرهنگ و زبان پیگیری شده است. به دنبال تأسیس مؤسسهی فرهنگی ایران در رُم، یک مدرسهی ایرانی به نام «شهید باهنر» با برنامهی درسی رسمی فارسی، در سال ۱۹۹۵ میلادی در رُم تأسیس شد که عمدتاً فرزندان دیپلماتها در آن حضور مییابند. از طرف دیگر، مدرسهی ایتالیایی پیِترو دِلّا واله برای تدریس زبان ایتالیایی و به عنوان برگزارکنندهی برخی رویدادهای فرهنگی در تهران فعالیت میکند.
ایتالیا به عنوان کشوری صاحب فرهنگ و تمدنی بسیار اثرگذار امروزه در عرصهی کمیت و کیفیت آثار تاریخی، و رونق صنعت گردشگری در رتبههای نخستین قرار دارد، و در زمینهی کاوشها و مرمتهای باستانشناسی نیز پیشرو است. بنابراین بیمناسبت نیست که ایتالیاییها از اوایل قرن بیستم میلادی تاکنون در تحقیقات علمی تاریخ و فرهنگ ایران شرکت داشتهاند.
دخالت مستقیم ایتالیا در باستانشناسیِ میدانی در ایران مربوط به زمانهای اخیر میشود. یافتهها و دستاوردهای کاوش باستانشناسی ایتالیاییها در خراسان شمالی (درهی اترک، تپّه یام)، کرمان (شهداد و تپّه یحیی)، دامغان (تپّه حصار)، اصفهان (مسجد جامع)، فارس (تخت جمشید) و در جاهای دیگر قابل توجه و بررسیست. در این راستا، میتوان به حضور پروفسور جوزپّه تیلیا و همسرش در اکتشاف و حفاریها و مراحل گام به گام مرمّت در تخت جمشید در دههی ۱۹۶۰ میلادی و همچنین فعالیتهای پروفسور اِئوجِنیو گالدیِری بهویژه در مطالعات و مرمّت بناهای تاریخی اصفهان اشاره کرد.
در سال ۱۳۴۳ هجری شمسی، نخستین برنامهی همکاریهای گردشگری بین دو کشور ایران و ایتالیا مطرح شد، و در پی مذاکراتی که بدین منظور صورت گرفت سرپرست سازمان جلب سیاحان (عنوان امروزی «وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی») در همان سال به ایتالیا سفر کرد، و قراردادهایی را با مقامات صنعت توریسم آن کشور منعقد نمود.
در سال ۱۹۵۱ میلادی وینچِنتْزو بیانکینی (۱۹۰۳-۲۰۰۰) پزشک، نویسنده، شاعر، نقّاش و مجسّمهساز ایتالیایی، به همراه یک گروه کمکرسان ایتالیایی به مناطق محروم ایران سفر کرد. فعالیتهای هنری او و دوستیش با هنرمندانی چون پرویز تناولی و بهمن محصّص او را به عضو فعال هنر مدرن آن روزهای تهران تبدیل کرد. نوشتهها و پژوهشهای او دربارهی زندگی روستایی در ایران مورد ستایش جلال آل احمد بود، که دربارهاش نوشته است: «آنچه تاکنون او کرده است و آنچه از ایران را در کارهای خود شناسانده است صد چندان بیشتر است از تمامی فعالیتهایی که تمام وابستگیهای فرهنگی و هنری ما در سراسر فرنگ کردهاند».
یزمِئو با شکلگیری دوبارهی روابط سیاسی و فرهنگی میان ایران و ایتالیا پس از جنگ جهانی دوم، مؤسسهی ایزمِئو در همهی عرصههای فرهنگی حضور بارزی داشته است. از فعالیتهای این مؤسسه میتوان به این موارد اشاره کرد: برگزاری دورههای آموزش زبان فارسی، تدریس در رشتههای علوم مختلف در دانشگاههای ایران و ایتالیا، برگزاری نمایشگاه و نشست، مرمّت آثار فرهنگی و بناهای تاریخی در تخت جمشید و اصفهان، مرمّت نقّاشیها، چراغانی کردن بناهای تاریخی در اصفهان، کاوش در سایتها و تپههای باستانی، و مواردی از این قبیل. |
روابط ایران و واتیکان
از فرقههای مختلف مسیحیت کاتولیک بارها مبلغانی به ایران آمده و کم و بیش در ایران اقامت گزیدند. برخی از ایشان در شهرهای مختلف ایران عبادتگاهی فراهم کرده و چند تن از ایشان در ایران و بهخصوص در اصفهان از دنیا رفته و در آنجا به خاک سپرده شدهاند.
گاهی که یک تن از این مبلغان اعتباری نزد پاپ و دربار واتیکان کسب میکرده و در میان اقران خود ممتاز میشده، نامهای از پاپ برای پادشاه صفوی آورده و گاه پادشاه ایران به آن نامه پاسخی نوشته که برخی از آنها به ما رسیدهاند. نامههای پاپ به زبان لاتین نوشته میشدند. این نامهها را یا در دربار واتیکان یا در ایران مبلّغان مذهبی ترجمه میکردند و همراه با اصل نامه در اختیار شاه قرار میدادند. جواب پادشاهان صفوی به فارسی نوشته میشد که اصل برخی از آنها باقی مانده و بسیاری از این اسناد در واتیکان محفوظ است.
…………………………………………….
وقایعنگار ایتالیا و ایران
هزارهی دوم پیش از میلاد
ایتالیا- عصر برنز در شبهجزیرهی ایتالیا آغاز شد.
ایران- دولت سومر توسط عیلامیان از بین رفت.
سدهی هفتم پیش از میلاد
ایتالیا- یونانیها در بیشتر مناطق جنوبی ایتالیا و جزیرهی سیسیل مستقر شدند.
ایران- مادها بر شمال و غرب ایران حکومت میکردند.
سدهی ششم پیش از میلاد
ایتالیا- در سال ۵۰۹ پیش از میلاد جمهوری رُم تأسیس شد.
ایران- در سال ۵۵۰ پیش از میلاد کوروش با تسخیر همدان مادها را شکست داد.
سدهی چهارم پیش از میلاد
ایتالیا- رُمیها شروع به استعمار و تصرف بیشتر خاک ایتالیا کردند.
ایران- اسکندر وارد ایران شد.
سدهی سوم پیش از میلاد
ایتالیا- هانیبال، رهبر کارتاژ، در جنگ دوم پونیک از آلپ عبور کرد و ایتالیا را مورد حمله قرار داد.
ایران- سلسلهی اشکانی بر ایران حکومت میکرد.
سدهی دوم پیش از میلاد
ایتالیا- در سال ۱۴۶ پیش از میلاد، سپاهیان رُمی یونان را فتح کردند.
ایران- اشکانیان بر ایران حکومت میکردند.
سدهی نخست پیش از میلاد
ایتالیا- گلادیاتوری به نام اسپارتاکوس شورش بردگان را رهبری کرد. در سال ۴۵ پیش از میلاد یولیوس سزار دیکتاتور رُم شد. در سال۲۷ پیش از میلاد امپراطوری رُم تأسیس و آوگوستوس نخستین امپراطور رُم شد.
ایران- چندین جنگ بین ایران و رُم درگرفت.
سدهی نخست میلادی
ایتالیا- قسمت بزرگی از شهر رُم در آتش سوخت و شهر پُمپِئی با فوران آتشفشانِ کوه وِزوویو ویران شد.
ایران- شاهزادهی اشکانی به ارمنستان پناهنده شد.
سدهی دوم میلادی
ایتالیا- امپراطوری رُم گسترش یافت و بیشتر مناطق مدیترانه را در برگرفت، و امپراطور هادریانوس پانتئون رُم را بازسازی کرد.
ایران- در سال ۱۶۵ میلادی غرب بینالنهرین به تصرف رُم درآمد.
سدهی چهارم میلادی
ایتالیا- در سال ۳۰۶ میلادی کُنستانتینوس کبیر امپراطور رُم شد. در سال ۳۹۵ میلادی امپراطوری رُم به دو بخش شرقی و غربی تقسیم شد.
ایران- سلسلهی ساسانی بر ایران حکومت میکرد.
سدهی پنجم میلادی
ایتالیا- رُم به دست ویزیگوتها غارت شد. در سال ۴۷۶ میلادی امپراطوری رُم غربی سقوط کرد.
ایران- ایران در زمان حکمرانی پیروز، شاهنشاه ساسانی، دچار چندین سال قحطی شد.
سدهی هشتم میلادی
ایتالیا- فرانکها به رهبری شارلمانی («کارل کبیر») به ایتالیا حمله کردند و لومباردها را شکست دادند.
ایران- ایران توسط دولتهای محلی گردانده میشد.
سدهی نهم میلادی
ایتالیا- شارلمانی («کارل کبیر») به عنون نخستین امپراطور مقدس رُم تاجگذاری کرد.
ایران- بنا به قولی، زکریای رازی الکل را کشف کرد.
سدهی سیزدهم میلادی
ایتالیا- دولتشهرهای قدرتمند در سراسر ایتالیا از جمله فلورانس، میلان، ونیز و ناپل شروع به توسعه کردند.
ایران- حکومت ایلخانی در ایران پایهگذاری شد.
سدهی چهاردهم میلادی
ایتالیا- رنسانس در ایتالیا پا گرفت. دانته آلیگیِری کمدی الهی را نوشت. در اواسطه این قرن طاعون حدود یک سوم جمعیت ایتالیا را از بین برد.
ایران- تیموریان در ایران به حکومت رسیدند.
سدهی پانزدهم میلادی
ایتالیا- خاندان مِدیچی کنترل ایالت شهر فلورانس را به دست گرفتند.
ایران- در پی لشکرکشیهای مغول، عدهای از ترکمانان به سمت آسیای غربی آمدند و دو حکومت آققویونلو و قرهقویونلو را پایهگذاری کردند.
سدهی شانزدهم میلادی
ایتالیا- لئوناردو داوینچی مونا لیزا را نقاشی و میکِلانجِلو نقاشی سقف کاپّلّا سیستینا را آغاز کرد.
ایران- شاه اسماعیل شاهنشاهی صفویه را پایهگذاری کرد.
سدهی هفدهم میلادی
ایتالیا- گالیله متهم به ارتداد و محکوم به حبس خانگی شد.
ایران- شاه عباس اول با تجهیز ارتش قلمروِ خود را گسترش داد.
سدهی هجدهم میلادی
ایتالیا- شمال ایتالیا توسط ناپلئون فتح و به امپراطوری فرانسه منضم شد.
ایران- افغانها به ایران حمله کردند. در سال ۱۷۳۶ میلادی، نادرشاه با شکست افغانها سلسلهی افشاریه را تأسیس کرد.
سدهی نوزدهم میلادی
ایتالیا- در سال ۱۸۱۴ میلادی ناپلئون شکست خورد و ایتالیا به ایالتهای کوچک تقسیم شد. در نهایت، ایتالیا به شکل کنونی درآمد و رُم پایتخت آن شد.
ایران- سلسلهی قاجاریه در ایران حکومت میکرد.
سدهی بیستم میلادی
ایتالیا- ایتالیا در جنگهای جهانی حضور پررنگی داشت. در سال ۱۹۲۹ میلادی شهر واتیکان به یک کشور مستقل در داخل شهر رُم تبدیل شد.
ایران- حکومت پهلوی در ایران بیطرفی خود را در جنگ جهانی اعلام کرد.