بالاخره در روز یکم ژانویهٔ ۲۰۲۵، دو کشور رومانی و بلغارستان بعد از ۱۳ سال انتظار، به عضویت کشورهای «شنگن» درآمدند؛ خبری قابل توجه برای رونق گردشگری این دو کشور و حتی خبری خوب برای دفاتر خدمات مسافرتی ایرانی در راستای برنامهریزی مقاصد جدید در تورهای خروجی.
اما اصل هدفم از بیان این خبر موضوع دیگری است؛ موضوعی که دولتمردان ما برایش چندان ارزشی قائل نیستند و با تمام ادعاهای دیپلماسی، توان انجامش را ندارند. برداشتن ویزا بین کشورهایی که از آنها به عنوان «ایران فرهنگی» یاد میکنیم، ایدهای است که شاید نه به سادگی، ولی با صبر و درایت امکانپذیر است. ما حتی پس از به اصطلاح فروپاشی روسیه نتوانستیم در همبستگی بهینه و تعامل فزاینده با کشورهایی همچون ترکمنستان، ازبکستان، تاجیکستان، ارمنستان، گرجستان، آذربایجان و حتی غیر از آنان، با افغانستان، پاکستان، هندوستان و کشورهای حوزهٔ خلیج فارس، در درازمدت (با همان پارامترهای صبر و درایت) پیشرفتی داشته باشیم. وضعیت ناپایدار سیاسی و اقتصادیمان با کشورهای همسایهٔ غربی (ترکیه و عراق) هم که معلوم است. یعنی ما با هیچ بهانه یا انگیزهای، از دین و مذهب گرفته تا زبان و فرهنگ و پیشینهٔ تاریخی مشترک، نتوانستیم یک استراتژی بلندمدت و مثبت برنامهریزی کنیم.
امروز شاهد هستیم، همان اروپایی که مسبب جنگ جهانی دوم بود، چگونه حداقل از اشتباه خود درس گرفته، و صلح و امنیت و رونق اقتصادی و پشتوانهٔ فرهنگی را دستِ کم در جغرافیای قارهای خود جستجو میکند، و ما…! مولانا در جایی اشاره میکند که «خلق را تقلیدشان بر باد داد»، ضمن ابراز ارادت به ساحت ایشان، عرض کنم که ما حتی راه تقلید را بلد نبودیم. ما را ادعایمان بر باد داد، ادعا!