بررسی واژه‌های «میهمان» و «میزبان»

چند روز پیش در زمان وبینار «مهمان‌نوازی: هنر و معماری» در ابتدای صحبت‌هایم به واژه‌شناسی مهمان/میهمان پرداختم و از طرفی به واژهٔ معادل آن در انگلیسی یا همان Hospitality (از ریشهٔ ospitalité و hospitalitem و hospes و oste و hoste و hôte و ghos-ti- (این آخری واژه‌ای هندواروپایی به معنای «غریبه» است)) هم اشاره کردم. و عرض کردم واژه‌ای که امروزه به عنوان Guest «مهمان» مطرح است، در معنای ریشه‌ای خود مفهوم «غریبه» داشته است و این دگرگشت معنایی بسیار جالب است. قابل ذکر اینکه واژه‌های Hotel و Hostel و Hospital هم با همین ریشه‌ها در ارتباطند.

از طرفی در فارسی هم عبارت «مهمان» داریم هم «میهمان» که البته ظاهرا «میهمان» درست‌تر است. مهمان را می‌توان مه+مان دانست. ریشهٔ «مه» (meh) در زبان «فارسی باستان» معنی «بزرگ‌تر» می‌دهد. کما اینکه ما واژهٔ «مهتر» را هم به همین معنی داریم. «مان» را هم می‌توان «خانه» معنی کرد که از ریشهٔ dám به معنی ساختن و بنا کردن آمده است. از این مسیر، مهمان را «بزرگ خانه» (لفظا عزیز خانه) معنی می‌کنند. جالب اینکه واژهٔ Master در انگلیسی هم از ریشهٔ هندواروپایی meg به معنی «بزرگ» (Great) است. ولی واژهٔ میهمان از ریشهٔ maiθ به معنی «ماندن» و «اقامت کردن» است. جالب اینکه واژهٔ «میهن» هم از همین ریشه است. همریشگی این دو واژه هم در نوع خودش جالب است. اما در واژهٔ «میزبان»، «میز»(کرسی) از ریشهٔ mēzd به معنای هدیه، فدیه، قربانی و خوراک است و در اوستایی به‌صورت myazda ظاهر می‌شود. جالب اینکه تحول معنایی واژهٔ میزبان به این صورت است: طعام قربانی، خوراک، جای نهادنِ خوراک، کرسی طعام یا همان میز. «میزبان» از فارسی میانهٔ mēzdpān در مقابل مهمان، و به مفهوم صابخانه است. واژه‌ای هم داریم که به‌صورت مَیَزد ma.yazd است و مجلس شراب و عشرت و مهمانی یا همان «بزم» معنی می‌دهد.

پی‌نوشت: فقط برای شوخی، عرض کنم که یک معنی میز، «شاش»/«ادرار» است که در آلمانی mist معنی «گُه» گرفته است. حالا خودتان میزبان را تصور کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *