روز: تیر ۱۰, ۱۳۸۸

آن لحظه‌های آخر غریق

نه، موضوع به همین سادگی نیست. من احساس عمیقی دارم از وقوع یک متلاشی شدن از درون. من لحظه‌های دهشتناک یک غریق را می‌بینم. من این روزها گریه‌ام، فریاد است. فریادم سکوت. سکوتم خشم. خشمم تحقیر…و می‌بینم که تحقیرم مسخ‌شدگی‌ام را به دنبال دارد. مسخ‌شدگی‌ام تداوم دارد. این تداوم مرا بی‌هویت می‌کند. بی‌هویت. بی‌هویت. بی‌هویت. من دیگر انسان نیستم. من …