ماه: آبان ۱۳۸۷

نه دلی خون از این دنیای دون

نمی‌دانستم و دیدم که مرا برد تا مسلخ خیانت. و اکنون می‌دانم که چه وقت به بسترش خواهد رفت. و دیگر این که…این داستان من خواهد بود… می‌بینم که بی‌خانه و تا آخر عمر پی لانه‌ام. می‌بینم خودم را که پیرم و بی‌برگ و بارم. اما چه زیباست دنیا… قصه‌اش این است: جور و جفا …

تایپ

گاهی تایپ کلمات بر صفحه‌ی مانیتور، بهتر از قلم در دست گرفتن و نوشتن بر روی کاغذ است. فرود انگشتان بر روی صفحه کلید کامپیوتر، همچون ضرب گرفتن بر روی میز است. گاهی این ضرب از روی شادی است و رقص انگشتان را تداعی می‌کند و گاهی از روی استیصال روح است. دومی را هستم.

چقدر وقت داریم…

چقدر وقت داریم…،از زمانی‌که قطره‌ی باران با شتاب هر چه بیشتر به شیشه‌ی جلویی اتومبیل برخورد می‌کند، تاهنگامی‌که برف‌پاک‌کن از رویش رد می‌شود و دل و روده‌اش را در هم می‌پیچد.  واقعا چقدر وقت اندیشیدن داریم… قطره‌ی بعدی از راه رسید.

سینه

۱- در خیابان: امشب هلال ماه بس افسونگر بود و من فرصت داشتم که قدمی بزنم و این عادت ماه را ببینم. سرخ نبود، اما آتش افروز چرا. ۲- در خانه: همه‌ی مردان می‌دانند که لحظه‌ی باز کردن دکمه‌ی پیراهن چه لحظه‌ای است. در این لحظه، آیینه بهترین مونس تن‌اندیشی ماست. ۳- در خاموشی خود: …

جلوه‌های ویژه‌ در گردشگری

شاید تا به حال عبارت “جلوه‌های ویژه‌ در گردشگری”، نه در ایران و نه در هیچ کجای دنیا به کار گرفته نشده باشد، اما نبود این عبارت، به معنای این نیست که مفهوم آن نیز وجود ندارد. از طرفی ما برای رشد و گسترش گردشگری به ادبیات جدیدی از این دست نیاز داریم.