و این است همه‌ی اثبات ایمان ‌آورندگان

او می‌تواند آن‌جا باشد یا نباشد تا ما را ببیند یا نبیند. می‌گویند می‌بیند.

او می‌تواند آن‌جا باشد یا نباشد تا ما را بشنود یا نشنود. می‌گویند می‌شنود.

اما…

او باید آن‌جا باشد تا ما ببینیمش. و ما نمی‌بینیمش.

او باید آن‌جا باشد تا ما بشنویمش. و ما نمی‌شنویمش.

ما چرا باید تنها با تردید‌ها ایمان بیاوریم نه با قطعیات.

دیدگاه‌ها

  1. N

    اما… خدای من عاشق هرزنوشت هایی است که همگان معنایش را نمی دانند .
    و بوسه های آبدار رحمت و رستگاریش را که به تو وعده می دهد، نثارم می کند در انتهای هربار عشقبازی سپید و سیاه کاغذ و قلمی که با خلوص به اوج می رسند .
    خدای من عاشق حرف ها بی ریای دل است نه حرف های بی ربط کعبه پرستان عرب پرور .
    خدای من از چشمان فریبای گربه های کوری که فروغشان را از تک ستاره ها می ربایند و چوب حراج به آبروی دلشکستگان می زنند ، بیزار است …
    تو ! تویی که سادگی را وقاحت می دانی و تردید را فضاحت ، برو در پی شفای ذهن بیمارت باش که مجبوری هر روز غسلش بدهی از هجوم واژه های باکره ای که اصالتشان را در عبور لحظه های منگ خود ویرانی ات پر کرده ای .
    کمی هم به ندای دلی گوش کن که با تو لج کرده است. وگرنه تو را چه سود که ماند و که مُرد ؟؟؟

  2. sara

    سلام
    چرا از اورامان چیزی نمی نویسید
    او را هم می بینیم هم می شنویم
    کمی باید گوش ها را تیز کرد و کمی چشم ها را باز
    این همه سفر او را ندیدی
    انوقت دیگر با قطعیات ایمان می اوری نه با تردید
    شما چه بلایی سرت اومده از وقتی برگشتید از مخاطبین دورتر شدی تو سفر بهتر بودید ها
    راستی این کتاب عدد نماد اسطوره تو نمایشگاه هست گفتم اگه اونجا هست دیگه جای دیگه نرم بخرم
    راستی این دموکراسی نیست که اینجا هر چیزی بنویسند و به هم توهین کنند ها اینجا دوستان برای چیز دیگری جمع اند
    میگم دوستان صفت چرده چوشی را از خداوند یاد بگیرند بهتر است فرض کنید خدا هم اگه مثل شما بود دنیا چی میشد.

  3. sara

    دل خود را از کینه خالی کنید،
    ذهنتان را از نگرانی ها خلاص کنید،

    طوری کار کن انگار که احتیاج به پول نداری ، طوری عشق بورز انگار هیچ وقت دلت نشکسته است ، طوری حرکت کن که انگار کسی تو را نمی بیند ، طوری آواز بخوان که انگار کسی صدای تو را نمی شنود ، طوری زندگی کنید که انگار در دنیا فقط زیبایی هست.

    همگی موفق باشید

  4. پسر ایران

    hakim nemidanam ma bar khoda mennat darim ke nadideh eiman avardim har rooz ba eoo solkan migooeim bi anke pasokhi beshnavim .agar zendegi be kam shod migooeim eoo kard agar nashod bar maslahate eoo migozarim ya eoo bar ma mennat mogozarad ke be ma masire hedayat ra midanim… nemidanam .hich nemidanam amma midanam zekre eoo aramesh bakhsh delhast… agar halesho dari az eooraman benevis agar ham nadari ye manba bedeh berim darkesh konim.. shadi ma rahatiye tost.

  5. شراره

    -کجایی؟
    -ایران، اورامان

    -چه وقت است؟
    – ۱۶/اردیبهشت/۱۳۸۹


    -کجایی؟
    -ایـــــنجا.

    -چه وقت است؟
    -اکـــــنون.

    و چه کسی دانَد که اکنون به راستی چه وقت است
    و
    اینجا به راستی کجاست…

    گویند؛.. ایران، اورامان
    می شود باشد، اما چه سود!!
    چه وقت است؟
    گویند؛ روزی در ماهِ سالی خورشیدی، از نوع هجری!!
    باز هم می شود باشد،.. اما راستی چه سود؟!!

    می شود باشد یا نباشد، اگر من بخواهم یا نخواهم.
    می شود بشنود یا نشنود، اگر من بخوانم یا نخوانم.
    می شود ببیند یا نبیند، اگر من بمانم یا نمانم.

    پس؛ به قطعیاتم ایمان می آورم:
    به اینـــجایم..
    به اکنـــونم..
    و به رویاهای احساسم.

    راستی یه سوال؛
    این همه فریباها و ناهیدها و ناشناس ها
    از چه اینقدر پریشانند؟
    از گوشتی که به دستشان نمی رسد؟
    یا از اندیشه یی که قدرت فهمش را ندارند؟

  6. ؟

    سلام.
    معتقدم نظرات این عده را نمایش ندهی بهتر است چرا که ذهن خوانندگانت به جای تمرکز روی نوشته و پست اصلی در گیر حاشیه می شود وَ فکر نمی کنی قصدشان همین است؟
    از اورامان و اردیبهشتی که دوستش داری لذت ببر.
    مراقب آرش هم باش.

  7. رها

    اگر عاشــقــت نبودم
    پــــــا نمـــــــی داد این ترانه
    بی خیــــال بد بیاری
    زنده باد این عـــــاشقانه…
    (داشتم این آهنگ رضا یزدانی رو وقتی که سایتتو می خواندم گوش می دادم همین طوری نوشتمش حرف خیلی از هم نسل های منه…)
    .اقعا شدیم یک نسل بی خاطره

  8. پسر ایران

    امدیم نبودید………..کارتمان را گذاشتیم لای در…… اما نزدیم زنگ همسایه ای را , یا قلاب نگرفیم تا از سر دیوار بسنجیم چراغ اتاقت چه وقت خاموش شد..پیری از سر کوچه تردید پیچید,سنگکی اندازه قدی خمیده داشت به دست , بی انکه بگویم اسرار دلم را گفت رفته سفر……..

  9. اشکان

    درود بر همگان که به جد و شد در حال مناظره و مفاحشه و مناقشه هستید
    آری باید بگویم که همه شما بد فرم داغانید ولی نباید این چنین پرده دری کنید….آرش هرکه باشد یا هرکه بوده برای همه بوده و از فریبا و مهوش و پریوش ها هراسی ندارد همانطور که از مسئولان گنده تر از شماها هیچ هراسی نداشته.
    نه قصد دفاع دارم نه خود شیرینی…..آرش را میفهمم که چرا از همه دور شده و خوب میکند که چنین کند ….شاید کمی بیاساید

    وقتی که راه درست را برمیگزینی شاید دشمنانت صد برابر شوند و الان آن لحظه است

  10. آزاده

    سلام
    “او”برای من معنی این شعر زیبای “ویلیام بلیک” است که البته به شیوه ای دیگر در ادبیات و عرفان ما نیز بیان شده :
    “در اندیشه بیان عشق مباش عشق ناگفته نمی ماند
    چونان که نسیم نیز خاموش و بی صداست اما هیاهویی در درون دارد”
    “او” عشق است و اگر چه بی صداست اما آنچنان هیاهویی در این دنیا و به خصوص در ما آدمها برانگیخته است که همه ایمان ها به “او” می رسد و همه قطعیات به عشق

  11. ا گ

    زندگی شخصی تو با همه با بالا پایینهاش هیچ ارتباطی به اونهایی که به دلایل کاملن علمی به سایتت سر می زنن ربطی نداره و به نظرم این فضای کاملن بازی که تو اینجا گذاشتی دیگه اسمش آزادی نیست. من نظرات دوستان رو می خونم چون اغلب نظرات علمی خوبی درباره نوشته هات می ذارن که یک جور گپ و گفت علمیست اما دیدن بعی نظرات پرت و پلا همه انرژی منو می گیره و تو دیگه باید یه کاری بکنی آرش خان جان!

  12. بهار

    سلام من هم یه جورایی با ا گ عزیز موافقم ما در اینجا دور هم جمع می شیم تا در یک محیط علمی پژوهشی با هم گپ دوستانه بزنیم! یک سری پرت و پلا ها که به موضوعات هم اصلا ربطی نداره نباید این جو رو بهم بریزه یعنی در واقع باید این طوری بگم که نباید اجازه بدیم بهم بریزن…

  13. Masi

    چون همه چیز با رمزگشایی طراحی شده…..رمز و راز هم شک و تردید دارن نه قطعیت…..فکر کنم البته.

    خیلی راست نوشتین …..همین که پر از چراییم خودش قطعیت رو میبره.
    ………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. زنده باشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *